۲ درس کلیدی کرونا به زنجیره تامین / چرا شناسایی زنجیره تامین جهانی دشوار است؟
اقتصادآنلاین – پرهام کریمی؛ اولین درس این بود که عدم دید گسترده نسبت به شبکه تامین جهانی، پاشنه آشیل زنجیره تامین شرکت هاست. شرکتها اغلب تامین کنندگان خود فراتر از لایه اول را نمیشناسند و بنابراین در بالادست زنجیره تامین در معرض شوک هستند.
مورد دوم اینکه زنجیره تامین هر شرکت به صورت مجزا فعالیت نمی کند. عمدتا زنجیره تامین شرکت های هم گروه در یک صنعت با زنجیره تامین دیگر شرکت ها در یک شبکه جهانی گسترده، مرتبط هستند. این واقعیت با کمبود مداوم نیمه هادی ها، زمانی که شرکت ها در صنایع مختلف (مانند خودروسازی و لوازم الکترونیکی مصرفی) خود را در رقابت برای تراشه هایی از تامین کنندگان یکسانی دیدند، به طرز دردناکی آشکار شد.
راهحل این مشکلات نه تنها مستلزم وجود دیدی وسیع و آینده نگرانه در لایههای بالایی زنجیره تامین یک شرکت است، بلکه نیاز به ارزیابی اینکه کدام تامینکننده در معرض خطر بیشتری نسبت به بقیه شبکههای جهانی قرار دارد در این بین احساس می شود.
زنجیره های تامین مجموعه ای از شبکه های گسترده هستند.
زنجیره جایگاه بازار دو طرفه در بورس ایران های تامین گسترده، بسیار متراکم و پویا هستند. بین پنج سازنده تراشه و هفت خودروساز، سالانه به طور متوسط ۹۰.۵ شرکت واسطه وجود دارد. میانگین تعداد لینک هایی که برای رسیدن تراشه از یک سازنده به یک خودروساز باید طی شوند ۳.۲ است. جدا از این، تعداد زیادی از کوتاهترین مسیرها از یک تولیدکننده تراشه تا یک خودروساز با میانگین ۷.۹ وجود دارد و این پیوندها در سایر صنایع نیز قابل استفاده است.
شبکه تامین در طول زمان نیز تغییر می کند. این تغییر به این صورت است که تعداد زیادی از پیوندها قطع شده و پیوندهای جدید هر سال شکل می گیرند. به عنوان مثال، تنها ۱۴ شرکت واسطه بین سال های ۲۰۰۳ و ۲۰۱۷ مشترک هستند. در مجموع باید بدانید که شبکه واسطهها از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۷ شامل ۴۱۶ واسطه، ۱۱۵۳۳ پیوند و ۳۵۸۹ پیوند منبع - مقصد است.
ساختار این زنجیره تامین منحصر به فرد نیست. به عنوان مثال، زنجیرههای تامین تولید کنندگان کامپیوتر برای نیمه هادی ها دارای ویژگی های مشابهی با زنجیره تامین آن با خودروسازان هستند.
بدست آوردن دیدی از زنجیره تامین در چنین شبکه پیچیده ای کاری بسیار دشوار است. در واقع، برای هیچ شرکتی عملی نیست که به طور یک جانبه کاوش در زنجیره تامین کامل بالادستی خود را به عهده بگیرد. اگر پایینترین شرکتها به صورت معکوس کار کنند، به زمان طولانی و منابع قابلتوجهی نیاز دارند تا شبکه خود را لایه به لایه بررسی کنند. علاوه بر این، ساختار پویای شبکه تامین به این معنی است که شرکتها باید دانش خود را در مورد زنجیره تامین به روز کنند و ریسکهای خود در قبال این زنجیرهها را به طور مداوم ارزیابی کنند.
زنجیره تامین هر شرکت با شبکه تامین جهانی در ارتباط است.
تولیدکنندگان نیمه هادی تراشه های تولیدی خود را به شرکت های بسیاری از صنایع مختلف عرضه میکنند. در واقع، اگرچه صنعت خودروسازی بزرگ است، اما هفت خودروساز بزرگ در مجموع کمتر از ۵ درصد از تقاضای موجود بازار تراشه ها را تشکیل می دهند. ۹۵ درصد باقیمانده به شرکت هایی در صنایع دیگر مانند تولید رایانه و لوازم الکترونیکی منتهی شد. به طور مشابه، تولیدکنندگان خودرو نه تنها تراشهها، بلکه بسیاری از اجزای دیگر را نیز از طریق زنجیره عرضه، تامین میکنند، به طوری که زنجیره تامین نیمهرسانا بخش کوچکی از زنجیرههای تامین گسترده این شرکت ها است.
این پدیده به طور فزاینده ای زنجیره تامین شرکت ها را مشخص می کند. از آنجایی که محصولات در طول زمان پیچیدهتر شدهاند، به اجزایی از مجموعه در حال گسترش از تامینکنندگان جدید نیاز دارند. در نتیجه، زنجیرههای تامین به هم پیوستهتر شده و شرکتها را مستعد شوکهایی میکنند که از صنایع دیگر منشأ میگیرد.
به عنوان مثال اگر تقاضا در صنعت دیگری به طور ناگهانی افزایش یا کاهش یابد، آنگاه میتواند بر توانایی تامینکنندگان برای تامین سفارشات در صنعت دیگر تأثیر بگذارد. به ویژه، در زمان کمبود، شرکت های متقاضی برای تراشه ها و قطعات ارزشمندی که از آن تراشه ها استفاده می کنند، رقابت می کنند. به ویژه، در زمان کمبود، این شرکت ها برای تراشه ها و قطعات ارزشمندی که از آن تراشه ها استفاده می کنند رقابت می کنند.
علیرغم این تغییرات، اغلب شرکتها بر مدیریت روابط خود و عرضهکننده به گونهای متمرکز میشوند که گویی هیچ شرکت و عرضه کننده دیگری برای آن کالا وجود ندارد. خوشبختانه ساختار شبکه جهانی عرضه راه حلی برای این مشکل ارائه می دهد.
شبکه جهانی عرضه به جوامعی از شرکت های مختلف تقسیم شده است.
شبکه عرضه جهانی از جوامع یا خوشههای وسیعی تشکیل شده است. ما متوجه شدیم که پیوندهای زنجیره تامین متراکمی در بین شرکتهای داخل هر جامعه وجود دارد و جوامع مختلف به طور ضعیفی با یکدیگر مرتبط هستند.
در این شبکه، همه تامین کنندگان منابع ریسک یکسانی ندارند. برخی از آنها اهمیت بیشتری دارند زیرا در مرزهای جوامع قرار دارند، به این معنی که آنها دروازه هایی در سراسر جوامع هستند و تعداد نامتناسبی از مسیرها از آنها عبور می کنند. به این گونه شرکتها «شرکتهای با پیوند بالا» میگویند.
تجزیه و تحلیل ها از شبکه جهانی این شرکتها را شناسایی کرده و نکته مهم این است که آنها در طول زمان به طور قابل ملاحظه ای پایدار هستند. به طور معمول، این تامین کنندگان، توزیع کنندگان یا تولیدکنندگانی هستند که نمایندگی های صنعتی متنوعی در میان مشتریان خود دارند.
این ساختار یک رویکرد دو طرفه را پیشنهاد می کند. در بلندمدت، یک شرکت به تنهایی یا همانطور که ما پیشنهاد کردیم با همکاری تامین کنندگان لایه ۱، ممکن است سیستمی برای ترسیم مداوم زنجیره تامین خود ایجاد کند. اما در کوتاهمدت، ممکن است بخواهد با تلاش برای همکاری با تامینکنندگان با پیوند بالا برای کسب اطلاعات در مورد شبکهاش زنجیره تامین خود را گسترده تر کند. در واقع، این استراتژی با گذشت زمان فراگیرتر شده است، زیرا شبکه تامین در دو دهه گذشته بسیار بیشتر به جوامعی که به هم متصل هستند، تقسیم شده است.
تأثیرات همهگیری کووید - ۱۹، بحران وامهای مسکن و سایر اختلالات نشان دادهاند که تضمین سلامت زنجیرههای تأمین چقدر اهمیت دارد. مطالعات نشان میدهد که شرکتها هنگام مدیریت زنجیره تامین خود، باید ارتباطات خود را با شبکه بزرگتر این زنجیره در نظر داشته باشند. روشهای مبتنی بر نظریه گراف در علوم کامپیوتر که برای تحلیل شبکههای اجتماعی، شبکههای اینترنتی و جریانهای ترافیک استفاده میشوند، برای اندازهگیری ریسک در زنجیرههای تامین حیاتی ما نیز مفید هستند.
کسانی که فکر می کنند، عذرخواهی از مردم عقبنشینی است، سخت در اشتباهند
گروه سیاسی:یک عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفت: نسلی هستند که دهه ۸۰ به دنیا آمده اند و قهرا مطالبات آنها خیلی فراگیرتر و جدی تر است و چون در خانواده ها به صورت فرزند سالاری هم به دنیا آمده اند، احساس این را دارند که باید بیایند حرفشان را بزنند و دنبال کنند. اگر به مطالبات آنها در شکل منطقی و معقول پاسخ دهند یا اینکه زمینه ها و فرصت های قانونی برای اعتراض آنها فراهم شود، امکان کنترل فضا وجود دارد.
آیت الله محمدعلی ایازی گفت: من نقدی دارم به کسانی که همه مسائل زنان را به مسأله الزام و اجبار حجاب محدود می کنند. واقع این است که مسأله زنان کودک همسری، خشونت و قوانین ناسازگار با عرف امروز است که باید اینها اصلاح شوند و مطالبه در این حوزه ها بیشتر انجام بگیرد. البته ما باید «حق انتخاب» جامعه را حفظ کنیم.
به گزارش جماران، مشروح گفت و گوی با آیت الله سید محمدعلی ایازی را در ادامه می خوانید:
بعد از فوت خانم مهسا امینی، کشور شرایط خاصی را تجربه کرد و شاهد تجمعات پراکنده در سراسر کشور بودیم. برآیند این اتفاقات هم موجب تشدید برخی دوقطبیها در کشور شده است. تحلیل شما از این وقایع چیست؟
مسألهای که در کشور اتفاق افتاد را در باید دو بخش تقسیم کرد. یکی بخش عمده جامعه و افکار عمومی که آمار بالایی در حدود ۸۰ درصد اکثریت جامعه را تشکیل میدهد از وضعیت اداره کشور و شیوه برخورد با مسائل اعتراض و نارضایتی دارند و مخالف رفتارهای با معترضان و مخالفان هستند؛ این مسئله اختصاص به مسائل اخیر ندارد، بلکه در شیوه اداره کشور، در حوزه مسائل اقتصادی و سیاسی و ارتباط با نظام بینالمللی و کشورهای همسایه. فکر میکنم مسئولین هم این مسئله نارضایتی را بهخوبی میفهمند. از اینکه انتخابات مهندسی میشود، به برگزاری رفراندوم رضایت داده نمی شود و عدم پاسخگویی به مشکلات، روشن میشود که همه نظر مردم را میدانند.
و یکی دیگر گروهی که مسئله ویژهای دارند و بعد از فوت خانم مهسا امینی به خیابانها آمدند و اعتراض کردند با شعارهای مختلف و متفاوت که بیشتر این جمعیت را جوانان دختر و پسر تشکیل می دهد کسانی که میگویند متوسط سن آنان ۲۰ سال است. نسلی که در دهه ۸۰ به دنیا آمدهاند و قهراً مطالبات آنها خیلی فراگیرتر و جدیتر از جامعه است شاید مهمترین شعار آنان آزادی های اجتماعی است و چون در خانوادهها بهصورت فرزند سالاری هم به دنیا آمدهاند، احساس این را دارند که باید بیایند حرفشان را بزنند و دنبال کنند.
و البته هرچه گذشته خواسته های آنان عمیق تر شده و بعضا شعارهای تندی میدهند و اگر به مطالبات آنها در شکل منطقی و معقول پاسخ می دادند یا اینکه زمینهها و فرصتهای قانونی برای اعتراض آنها فراهم شود، امکان کنترل فضا وجود داشت. اما اگر همین شیوه در پیش گرفته شود که از سال ۸۸ بر آن تکیه میشود، قهراً مسائل و مشکلات جدی با این گروه خواهد داشت و دامنه آن به گروهها و بخشهای مختلف جامعه سرایت میکند.
یکی از سؤالاتی که مطرح میشود سکوت حوزه علمیه در برابر این اتفاقات است. به نظر شما علت این سکوت چیست؟
واقعیت این است که جایگاه بازار دو طرفه در بورس ایران نمیشود گفت کل حوزه سکوت کرده است. حداقل دو، سه نفر از مراجع قم و شیراز بیانیه دادهاند و سخنرانی کردهاند.
مجمع محققین و مدرسین حوزه علمین از نخستین جریان هائی بود که بیانیه داد و ابراز تأسف کرد و به این شیوه برخورد نسبت به حجاب اعتراض و روش گشت ارشادی را محکوم کرد. همچنین بسیاری از فرهیختگان حوزه، و برخی از مدرسین درس خارج و اصحاب تدریس عالی، صحبت داشتهاند؛ بهخصوص در رابطه با مسئله حجاب و دخالت کردن در مسئله حجاب و این شیوه را نقد کردهاند.
همچنین برخی از اساتید بیانیه دادند. بیانیهای دوطرفه؛ یعنی هم با کسانی که به خیابانها آمده بودند و هم با حکومت سخن داشتند. بعضی هم مستقیماً حکومت را مورد خطاب قرار دادند، قصه مرگ مهسا امینی را محکوم کردند و اتفاقاتی که بعد افتاد؛ در اردبیل، تهران و. حتی برخی رفتارها که هیچ مجوز شرعی و قانونی نداشت. زدن و اذیت و آزار کسانی که اعتراض دارند با شرع و قانون اساسی سازگاری نداشت و برای افکار عمومی هم اصلاً قابل قبول نبود.
بنابراین حوزه تا یک حدی اما نه قابل قبول اعتراض کرد، حتی بعضی مراجع بزرگی که با حکومت روابط خوبی دارند نالان از این وضع بودند که حرفهای ما در نقد حکومت را منتشر نمیکنند ولی حرفهایی که به نفعشان هست را منتشر میکنند. اما سنت حوزههای ما، چه قبل و چه بعد از انقلاب، این بوده که خیلی وارد این مباحث و مسائل نمیشدند؛ طبعشان این بوده که این کار را نکنند و خیلی هم ازاینجهت نمیشود توقع داشت.
توجه داشته باشید مراجعی که امروز جزو مراجع نامدار و قدیمی حوزه هستند، هر پنج نفر آنها بالای ۹۰ سال سن دارند. اما برخی از مراجع بعد از آن نسل جایگاه بازار دو طرفه در بورس ایران را مثلا آیتالله علوی بروجردی، آیتالله بیات زنجانی، آیتالله سید علیمحمد دستغیب، مجمع روحانیون تهران، یادگار امام و افراد دیگری موضع گرفتند و نمیشود گفت که حوزه موضع نگرفته است.
اما یکطرف دیگر هم این است که اینها رسانه ندارند و امروز همه شبکهها را به محاق بردهاند و در خارج هم خیلی تمایل ندارند مخالفت جریان مذهبی را نشان بدهند چنانکه حکومت هم چنین است. تقریباً یک توافق طرفینی است که هم رسانه رسمی حکومتی و هم رسانههای خارجی هیچکدام این کار را نکردند.بگذریم از اینکه همانطوری که امروز شاهد فشار بر اساتید دانشگاه هستیم، شاهد فشارهایی هم به اساتید مستقل حوزه هستیم که شما حرف نزنید.
با توجه به وجوب شرعی حجاب، به نظر شما نوع مدیریت در این موضوع باید چگونه باشد؟
من فکر میکنم چند سال پیش که با روشهای خیلی خشن مسئله حجاب را مطرح و برخورد کردند، عملاً حرکت به سمت مخالفت و سرپیچی مدنی بود و امروز در خیلی از شهرها چنین چیزی اتفاق میافتد و متأسفانه با روشی که بکار میبرند، روزبهروز هم بدتر میشود. ۲۰ سال پیش در یک مقاله مفصل نوشتم که مسئله حجاب را باید به انتخاب خود جامعه بگذارید و آنها بهصورت طبیعی این کار را بکنند اگر حکومت خیلی دغدغه مسئله حجاب را دارد، کار فرهنگی کند و غیر مستقیم انجام دهد نه اینکه روشهایی به کار بگیرد که نه تنها شوق انگیز نیست که تنفرآور است.
مرحوم استاد ما شهید مطهری یک بحثی راجع به امربهمعروف و نهی از منکر دارد و آنجا به مناسبت میفرمایند که ما در اجرای امر به معروف و نهی از منکر منطق را دخالت نمیدهیم، در صورتی که هر کاری منطقی مخصوص به خود دارد که کلید آن کار است. امربهمعروف و نهی از منکر منطق دارد. مقصود این است که در کار معروف و منکر باید تدابیر عملی اندیشید و باید دید چه طرز عملی مردم را نسبت به فلان کار نیک تشویق میکند و مردم را از فلان عمل زشت بازمیدارد. در کشور ما خروارها پند و نصیحت به صورتهای مختلف ولی بیاثر است این مَثل را ذکر کرده بود: «یک جو درمان بهتر از صد خروار نسخه است».
جلد بیستم مجموعه آثار را بخوانید و ببینید ایشان چند مسأله در رابطه با امربهمعروف و نهی از منکر مطرح میکند. ببینید نگاه آن متفکر چه طوری بود و امروز چه طور عمل میشود. برخی کاری را انجام میدهند، در نهایت زشتی و شناعتی که اگر کسی هم میل و علاقهای به حجاب دارد با این رفتارهای آنها زمینه عصیان و سرپیچی را در او ایجاد میکنند.
جایگاه زنان در جامعه اسلامی باید چگونه باشد و امروز چگونه است؟ نهایتاً اینکه امروز در قبال زنان چه تصمیماتی باید گرفته شود؟
اولاً، اما در رابطه با جایگاه زنان، شکی نیست که بعد از انقلاب زمینههای رشد و توسعه زنان به وجود آمد، اما همه مربوط به حکومت نبود و بیشتر خود زنان بودند. یعنی بنیانگذار انقلاب امام زمینههای حضور زنان در جامعه را فراهم کرد و خود زنان به میدان آمدند. اگر قبل از انقلاب آمار زنانی که به دانشگاه میرفتند بسیار محدود بود، بعد از انقلاب این آمار افزایش پیدا کرد؛ و حضور در دانشگاه و تحصیلات عالی اقتضا میکرد که اینها در مشاغل قرار بگیرد و فرصتهای شغلی، فرهنگی و علمی که متأسفانه این کار بهخوبی انجام نگرفت و امروز یکی از مشکلاتی که خانمها مطالبه میکنند همین مسائل است.
ثانیاً از نظر من بین زنان و مردان از نظر حقوق عامه فرقی جایگاه بازار دو طرفه در بورس ایران نیست. یعنی رنج استبداد و تحجر و بی کفایتی شامل هم مردان شده و هم زنان. اما درباره زنان مشکلاتی مانند کودک همسری، خشونت، تعارضهای حقوقی و شیوه غیرقابل قبول در امر حجاب. امروز همانطوری که به مردان ما یک سری محرومیتها و فشار هست.
من نقدی دارم به کسانی که همه مسائل زنان را به مسأله الزام و اجبار حجاب فروکاهش میدهند. واقع این است که مسأله زنان در مرحله اول فرهنگی است و در مرحله دوم تقنینی، قوانین ناسازگار با عرف امروز که باید اینها اصلاح شوند. البته ما باید «حق انتخاب» جامعه را حفظ کنیم؛ زن و مرد فرقی نمیکند، و باید این حق را به رسمیت بشناسیم. اگر جامعه اسلامی حرف، سخن و منطقی داشته باشد، در سایه آن میتواند افراد را به سمت دینداری، معنویت و امور دیگر تشویق کند. اما اینکه بخواهد از طریق الزام، ترساندن، خشونت، تهدید، ایجاد محدودیت و امثال اینها بخواهد کاری شود، کمک به دینداری جامعه، معنویت و حجاب نمیکند.
شاهد هستیم که برخی شخصیتهای سیاسی و جامعه شناسان نگران رادیکال شدن فضای جامعه شدهاند. به نظر شما علت شعارهای تند و رکیک در اعتراضات چیست و چگونه میتوان جایگاه بازار دو طرفه در بورس ایران به معنای واقعی کلمه نسل جوان را آرام کرد؟
متأسفانه یک مسئله بنیادی ریشهای فرهنگی به وجود آمده و آن مشکل جدی در صورت گرائی و ظاهرگرائی در آموزش امور دینی است. شیوه آموزش و پرورش چنین ادبیات و فرهنگی را فراهم کرده است. یعنی روشهایی که ما در آموزش و پرورش داشتهایم کمکی به مسئله تعلیم و تربیت نسل جدید نکرده که آنان را خودمحور و لوس و عصبی کرده است. از طرفی مدیران دنبال یک سری ظاهرسازیهای دینی در امر آموزش و پرورش هستند که این نسل را اشباع نکرده که هیچ عاصی و متنفر کرده است.
اما منهای این بحث، به نظر من بخشی حرفهای رکیکی که این روزها از سوی برخی افرادی که در کف هستند - که عمومی هم نیست - معلول رفتار و سخن و ادبیات کسانی است که برخی از لباس شخصیها میزنند، و اینها هم حرفهای زشتی است که به این جوانان میزنند. به نظر من اگر آنها هم این حرفها را میزنند بخشی از آن معلول است و علت نیست. حکومت اگر بخواهد منطقی و عقلایی با این بحرانها و حرکات تند برخورد کند باید در پی ریشهیابی مسائل باشد.
امروز بسیاری از کارشناسان، فرهیختگان، اهل نظر از علمای حوزه و دانشگاه به حکومت توصیه میکنند دست از این روشها بردارید. این روشها را قبلاً تجربه کردهاید و نتیجه نداشته و در هر دورهای اوجش بیشتر شده است. چه اشکالی دارد که از روشهای معقول و منطقی و برخورد عاطفی استفاده کنید؟!
درباره فعالیتهای جریان برانداز خارج از کشور که پشتوانه محکم رسانهای، سیاسی و مالی دولتهای استکباری و برخی دولتهای منطقه را دارند، نظر شما چیست و چگونه باید به تحرکات آنها پاسخ محکمی داد؟
بدون تردید آنها کار خودشان را انجام میدهند. دشمن و کسانی که منافع دیگری دارند که برای شما کار نمیکنند و برای خودشان کار میکنند. طبیعتاً نباید از آنها توقع داشته باشیم دستگاههای مالی، رسانهای و سیاسی خودشان را به نفع ما بگذارند. اما روشن است که اگر فعالیتهای برانداز خارج کشور پاسخی در داخل نداشته باشد آنها نمیتوانند پاسخ بگیرند. چه طور اول انقلاب آنها همین کارها و سرمایهگذاری را میکردند ولی اثر نداشت؟! چرا امروز اثر میکند؟! برای اینکه میبینند وضعیت آمار امروز تورم بالغ بر ۴۰ درصد است.
نارساییهایی که در اداره کشور، ناکارآمدیهایی که در سطح برخی مدیران و وضعیت بیکاری زمینههایی را شکل میدهد که عملاً تبلیغات آنها مؤثر باشد. اگر حکومت میخواهد پاسخ محکمی به این تحرکات بدهد، راهش این است که زمینههای رضایت عمومی را فراهم و مشکلات را حل کند. حکومتی که گفت آمده تا مشکلات را حل کند، در این فاصله چه کار کرده است؟! واقعاً آمار بدهد که در زمینه تورم، اشتغال و مسکن چه کارکرده و بگوید من این کارها را کردهام و این نتایج را گرفتهام.
بسیاری افراد این پرسش را مطرح میکنند که چرا اصلاحطلبان در خصوص وقایع اخیر موضعی نمیگیرند و چرا شاهد جایگاه بازار دو طرفه در بورس ایران سکوت این جریان هستیم؟ نظر شما چیست؟
همانطور که در رابطه با بخش نواندیش از روحانیون عرض کردم، اصلاحطلبان هم بیانیه دادهاند، بهطور مشخص صحبت کردهاند و موضع گرفتهاند. ولی ممکن است یک سری توقعاتی داشته باشند و بگویند شما این را بگویید و آن را بگوئید که روشن است به آن اعتقاد ندارند. آنان دنبال اصلاح هستند و نمیخواهند فضا را تندتر و خشنتر کنند. فرق بین اصلاحطلب و انقلابی این است که اصلاحطلب میخواهد کارش را از طریق مسالمتآمیز و گفتوگو حل کند؛ تا بلکه حکومت را موافق به اصلاحاتی در جامعه کند که تبدیل به خشونت و ناامنی نشود.
اینها نمیخواهد هر حرفی را بزنند که فقط عدهای خوششان بیاید. معنای اصلاحطلبی این نیست که بخواهد فضا را به سمت خشونت، مقابله و دو قطبی بیشتر بکشاند. اگر برخی اصرار دارند که این دو قطبی را تشدید کنند، ولی اصلاحطلبان مایل به این کار نیستند.
بعد از بیانیه مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در مورد فوت خانم مهسا امینی، تعدادی از رسانهها حملات متعددی را به این تشکل روانه کردند. در خصوص سخنانی که ادعا میکنند اطلاعیههای از این دست باعث شعلهور شدن اعتراضات جایگاه بازار دو طرفه در بورس ایران شد، پاسخ شما چیست؟
قبل از اینکه مجمع بیانیه بدهد آن شعلهها حرکت کرده و اعتراضات آمده بود. مجمع مدرسین برای محکوم کردن این شیوه برخورد با معترضین و دانش آموزان و کودکان بیانیه داد. اینکه آنها در رسانههای خودشان مرتب به مجمع مدرسین حمله میکنند، به نظرم میآید که یکچیز جدایی نیست و آنها همواره به مراجع مستقل و اساتید دانشگاه حمله میکنند. به اساتید دانشگاه و فرهیختگان حمله میکنند؟! به هنرمندان و فوتبالیستها تهمت میزنند و از ادبیات رکیک استفاده میکنند و بعد به جوانان اعتراض میکنند که چرا حرف بد میزنید.
مجمع مدرسین به دنبال پاسخ دادن به این حملات نیست و وظیفه خودش میداند که در کنار مردم باشد و از حقوق مردم دفاع کند. امروز وظیفه یک روحانی این است که در کنار مردم باشد و از مردم دفاع کند؛ البته نگذارند فضا خشنتر و زمینههای نا امنی و تجزیه و سوءاستفاده دشمن فراهم شود.
من در پایان تأثر خودم را از همه حوادث اخیر این چهل روز اعلام میکنم از این وقایع و حوادثی که اتفاق افتاده و باز هم افرادی بعد از خانم مهسا امینی کشته شدند، اتفاقی که در زندان اوین افتاده و اتفاقاتی که در شهر زاهدان و بعضی از شهرهای دیگر اتفاق افتاد. من به خانوادههای آنها تسلیت عرض میکنم؛ آرزو میکنم خداوند به آنها صبر و اجر بدهد و زمینه هایی ایجاد شود که رفتارها عوض شوند. عوض کردن روش و انعطاف دلیل بر ضعف نیست، دلیل بر ایجاد کارآمدی و پاسخ گوئی است. کسانی که فکر میکنند اگر از مردم عذرخواهی کنند عقب نشینی کرده اند، سخت در اشتباهاند. انسان قوی است که در جای خودش عذرخواهی و جبران میکند. افراد ضعیف و ترسو هستند که فکر می کنند اگر چنین کنند، اقتدار آنان شکسته میشود. هنر جامعه های پویا و فعال انعطاف و اصلاح است.
نظر شما در مورد اتفاق تروریستی اخیر در شیراز که داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفت، چیست؟
با ابراز تأثر شدید از این واقعیت و محکوم کردن عاملان این جنایت دلخراش و غیرقابلدفاع. بدون شک مسئولیت امنیت کشور به دست نیروهائی هستند که برای چنین روزهائی خود را آماده می کردند. اما نباید از یاد برد که همانگونه که جناب آقای خاتمی رئیس جمهور محترم اسبق کشورمان در بیانیه اخیر خود نوشته اند، «همیشه خشونت، خشونت میآورد». مردم عزیز شیراز و زاهدان و سنندج فرزندان این ملت هستند و با کسانی که با آن عزیزان این جنایت را آفریدند باید به اشد مجازات برخورد شود. در آن صورت امنیت حکومت، امنیت مردم خواهد بود.
تا الان یک رزرو هتل هم برای جام جهانی قطر در ایران نداشتیم !
رکنا: ایران قرار بود از فرصت همسایگی قطر در جام جهانی ۲۰۲۲ استفاده کند. حالا چند روز مانده به شروع بازیها، هتلداران میگویند هیچ رزروی نداشتند و تورهای مسافرتی نیز به سمت ایران فروخته نشده است.
به گزارش رکنا به نقل از مهر، رقابت در جام جهانی قطر تنها محدود به بازی فوتبال بین کشورها نیست. مسابقات جام جهانی در سراسر جهان بزرگترین رویداد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است که خیلی از کشورها را درگیر خودش میکند. در این میان کشورها سعی دارند بیشترین نفع را از آن ببرند به خصوص کشورهای همسایه میزبان جام جهانی. ایران هم یکی از این کشورهاست که به واسطه همسایگی با کشور قطر تلاش میکند از فرصت جهانی مسابقات بهره ببرد اما آیا واقعاً توانسته از کوچک بودن کشور قطر، همسایگی منطقه آزاد کیش و آبهای مشترک برای خود فرصت تراشی کند؟
به رغم آنکه جایگاه بازار دو طرفه در بورس ایران مسئولان کشور اعلام کردند در حال فراهم کردن شرایط برای میزبانی از گردشگران جام جهانی قطر ۲۰۲۲ هستند، ولی چند روز مانده به آغاز مسابقات شرایط به گونه دیگری رقم خورده است.
جمشید حمزه زاده رئیس جامعه هتلداران کشور به تازگی گفته است: از 6 ماه پیش اعلام کردیم با 20 هزار تخت برای هر نفر شب، آمادگی پذیرش مسافران جام جهانی قطر را داریم؛ اما تا الان یک نفر هم رزرو نداشته است. حتی برای کیش هم ما مسافر نداریم و تنها تعداد محدودی گردشگر داخلی قرار است از این ظرفیت استفاده کنند که آن هم با سهمیه فدراسیون است.
صحبتهای حمزه زاده از آن نشأت گرفته که هر مسافر جام جهانی میبایست حداقل سه ماه قبل هتل رزرو کند اما چند روز مانده به مسابقات هنوز رزروی از سوی گردشگران خارجی اتفاق نیفتاده است نه در جزیره کیش و نه در شهرهای دیگر ایران!
بلیت بازی از صد تا هزار دلار!
این اتفاقات را حرمت الله رفیعی رئیس انجمن دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران پیش بینی کرده و گفته بود که نمیتوانیم از این جام جهانی هم مانند مسابقات قبل بهره ببریم.
او گفت: ما نه تنها از این فرصت استفاده نکردیم بلکه همیشه در مسابقات جام جهانی به دیگران نیز بهره رساندیم. حالا هم اگر ایران در این مسابقات بالا نرود باید مسئولان کشور از متولیان جام جهانی بازخواست کنند چون بالا رفتن در این گروه برای ایران راحت هست. اما نباید به گونهای عمل شود که اتفاقات بدی پشت دروازه رقم بخورد. مجریان جام جهانی باید پاسخگو باشند. چون الان بلیت بازیها از ۱۰۰ دلار تا ۱۰۰۰ دلار به فروش میرود. تعداد سهمیه صد دلاری باید در اختیار هوادار واقعی ایرانی باشد نه خارجیها.
رفیعی گفت: تا الان هر کسی که قصد سفر به قطر را داشته برنامه ریزی های خودش را انجام داده است. مگر شرایط برای تهیه بلیت ارزان مهیا شود فرض بگیریم که بلیت با قیمت مناسب هم پیدا شود ولی الان مردم نمیدانند باید با چه قیمتی بلیت بازی تهیه کنند صد دلار یا هزار دلار.
رفیعی گفت: ما دو کشتی در ایران داشتیم که اخیراً به بندرعباس رفته است. از ۶ ماه پیش گفتند که قرار است برنامه ریزی کنند. اسم کشتیها را اعلام میکردند و میخواستند آنها را به قطر بفرستند. درحالی که با مشکلات داخلی رو به رو شد. الان هم میبینیم که غول پیکرترین کشتیها از فرانسه به قطر رفته اند و مشکل اقامت روی دریا را حل کردند. بنابراین حضور کشتیهای ایران نمیتواند پاسخگو باشد. الان دیگر دیر شده است. شاید ما بازنده اقتصادی در این مسابقات باشیم. درحالی که نباید این طور میشد.
اگرچه ایران در این مدت توانسته با همکاری رایزنان خارجی اعلام کند که برای ورود مسافران جام جهانی به ایران تسهیلات ورود فراهم کرده و برای صدور ویزا تسهیلات ویژهتری گذاشته است اما در تلاش نیز بوده است تا با برپایی پاویون در کشور قطر حداقل سهمی در معرفی ایران به گردشگران این کشور داشته باشد در این زمینه علی اصغر شالبافیان معاون گردشگری وزارت میراث فرهنگی گفت: نه تنها برای ورود مسافران به کشور ایران تسهیلات ویزایی ایجاد کرده ایم بلکه با همکاری معاون صنایع دستی کشور پاویون معرفی ایران را نیز برپا کردیم تا بتوانیم صنایع دستی ایرانی را در قطر به معرض نمایش بگذاریم. همچنین تعدادی از راهنمایان گردشگری کشورمان در قطر به معرفی ایران میپردازند و کلیپهایی نیز به چند زبان آماده پخش و انتشار است.
از طرف دیگر برای آن که ایرانیها بتوانند از فرصت جام جهانی استفاده کنند ۶ مجری به عنوان شرکتهای مجاز برگزار کننده تور جام جهانی انتخاب شده اند. این دفاتر با مجوز رسمی به عنوان عاملان فروش تور جام جهانی با رایزنیهایی که با طرف قطری انجام داده اند توانسته اند مجری فروش تورها شوند.
بلیتها ارزانتر هم میشود
تورهایی که این مجریها میفروشند با تنوع زیادی در اختیار ایرانیها قرار میگیرد تا هتلها و پروازهای دلخواهشان را انتخاب کنند. در حال حاضر اگر کسی قصد خرید بلیت دو طرفه هواپیما هم به سمت قطر را برای روزهای اول جام جهانی بخواهد از طریق برخی از پلتفرمهای فروش بلیت باید حدود ۱۴ میلیون تومان هزینه کند. همین پلتفرمهای سفر، تورهای جام جهانی را حدود ۱۰۰ تا ۱۳۶ میلیون تومان میفروشند این تورها بنا به اعلامی که کرده اند شامل پرواز، هتل، بیمه میشود همچنین تغییر قیمت بستگی به تعداد بلیتهای بازی دارد که از یک بازی تا سه بازی را در برمی گیرد. اما اگر مسافری بخواهد مستقیماً بلیتی از هواپیماییهای کشور قطر تهیه کند، میتواند بلیت را یک دو میلیون تومانی ارزانتر هم پیدا کند. این درحالی است که پیش از این بلیت هواپیما به سمت قطر هزینهای سرسام آور داشت ولی چون هیچ آژانس و مسافری از آن استقبال نکرد طرف قطری هم مجبور شد تا قیمتها را تعدیل کند.
بسته های ۱۰۰ میلیونی سفر را نخرید
درباره بلیت هواپیما و تور که بخش مهمی از هزینههای سفر به جام جهانی قطر را در برمی گیرد حرف و حدیثهای زیادی مطرح بود. تا اینکه رستم قاسمی وزیر راه و شهرسازی که اخیراً سفری به قطر داشت به تازگی در حاشیه جلسه هیأت دولت به خبرنگاران درباره هزینههای حمل و نقل گفت: ما به مردم گفتیم بستههای ۹۰ میلیونی و ۱۰۰ میلیونی که به فروش میرسد را نخرند چون فرصت بسیار خوبی فراهم شده که بلیت کمتر از ۱۵ میلیون تومانی را برای سفر به قطر میتوانند خریداری کنند. ما هواپیمای شاتل بین قطر و کیش گذاشته ایم. الان هم مقرر شد ایرانیها به کیش بروند، در آنجا اقامت کنند و دو هواپیمای رفت و برگشت در کیش گذاشتیم. طوری که به قطر بروند فوتبال را تماشا کنند و به کیش برگردند و استراحت کنند و بعد به قطر بروند.
شاید برخی اعلام کنند که چطور میشود در مدت زمان کمی چند بار با بلیت حدود ۱۵ میلیون تومانی به قطر سفر کرد اما باز هم هزینهها از ماندن در قطر ارزانتر شود. دلیلش آنجاست که هزینه هتل و خوراک در قطر گران است. به همین دلیل شاید بهتر باشد کسی که میخواهد سه بازی را ببیند در این فاصله به ایران بیاید و دوباره برگردد.
به نظر میرسد این بار هم برای مسابقات جام جهانی فرصت استفاده از ظرفیت اقتصادی آن برای ایران از دست رفته است چون زیرساختی برای میزبانی از مسافران جان جهانی در ایران ایجاد نشده است اما کاش حداقل میشد برای ایرانیهایی که قرار است به عنوان یار سیزدهم به قطر بروند شرایط بهتری برای هواداری فراهم شود. هر چند که ۲۹ آبان جام جهانی قطر ۲۰۲۲ کلید میخورد.
جایگاه بازار دو طرفه در بورس ایران
فارن پالیسی: در حالی که ریاض و تهران تقریبا در همه چیز رقیب یکدیگر هستند، اما هر دو از تلاش های جنگی روسیه در اوکراین برای زهرچشم گرفتن از واشنگتن حمایت می کنند.
عصر ایران: نشریه شورای روابط خارجی آمریکا در مقاله ای مدعی شده: در حالی که ریاض و تهران تقریبا در همه چیز رقیب یکدیگر هستند، اما هر دو از تلاش های جنگی روسیه در اوکراین برای زهرچشم گرفتن از واشنگتن حمایت می کنند.
نشریه "فارن پالیسی" آمریکا که بازتاب دهنده دیدگاه شورای (غیردولتی) روابط خارجی آمریکاست، در مطلبی مدعی شده: با تشدید تجاوزات روسیه به اوکراین، دو قدرت خاورمیانه (ایران و عربستان سعودی) که معمولا در بیشتر درگیری ها در طرف مقابل یکدیگر قرار دارند، به مسکو کمک می کنند."
این مطلب در ادامه نوشته است:
گزارش شده است که ایران در حال تحویل تسلیحات، یعنی هواپیماهای بدون سرنشین و احتمالا موشک، برای استفاده در اوکراین به روسیه است. عربستان سعودی نیز در همکاری با روسیه با کاهش عرضه 2 میلیون بشکه ای نفت، تلاش دارد در آستانه آغاز فصل سرد، درد بیشتری را به پایتخت های غربی وارد کند. ریاض (یک شریک قدیمی غرب) و تهران (دشمن قدیمی غرب) هر دو عمدتا یک عامل و انگیزه مشترک برای این سیاست خود دارند: مقابله با ایالات متحده آمریکا.
بحران انرژی جهانی که به دلیل تهاجم روسیه به اوکراین ایجاد شد، به وضعیت ژئوپلیتیک عربستان سعودی کمک زیادی کرده است و ریاض در حال انجام یک بازی تهاجمی است. در این ماه، ریاض با سوق دادن اوپک پلاس (متشکل از اعضای اوپک به اضافه سایر تولیدکنندگان غیرعضو، مانند روسیه) برای کاهش تولید جمعی به میزان 2 میلیون بشکه در روز، این راهبرد خود را تشدید کرد.
این در شرایطی است که ایالات متحده و اروپا خواستار افزایش تولید برای کاهش قیمتها به شیوههایی هستند که هم خزانه روسیه را تخلیه میکند و هم به کاهش بحران هزینههای زندگی در غرب کمک میکند.
تحریم ها روسیه را مجبور کرده است که نفت خود را با ارایه تخفیف و با قیمت کمتر از بازار بفروشد. به این ترتیب، قیمت پایه بالاتر راه اصلی برای مسکو است تا همچنان از فروش منابع انرژی خود سود ببرد و تلاش های جنگی پرهزینه و ناموفق خود را حفظ کند.
حداقل، همانطور که مقامات کاخ سفید بارها از محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان خواستند، اوپک پلاس می توانست یک ماه دیگر صبر کند و کاهش تولید درست قبل از انتخابات میان دوره ای ایالات متحده لازم الاجرا نمی شد، اما سعودی ها به درخواست دولت بایدن وقعی نگذاشتند و کار خود را کردند.
در طرف ایرانی هم، علیرغم ادامه اظهارات رسمی مبنی بر اینکه ایران بازیگری بی طرف است و سلاح به اوکراین منتقل نکرده است، واضح است که درگیری به صحنه جدیدی تبدیل شده است که تهران احساس می کند می تواند روابط خود را با روسیه برای تضعیف ایالات متحده تقویت کند.
مقامات اوکراینی مدعی اند که تعداد زیادی از پهپادهای ساخت ایران توسط روسیه در اوکراین مستقر شده است که تاثیر مرگباری دارد. همچنین گزارشهای ایالات متحده از استقرار مربیان نظامی ایرانی در شبه جزیره کریمه حکایت دارد و اینکه تهران موافقت کرده است موشکهای زمین به زمین ساخت خود را برای استفاده در اوکراین به روسیه تحویل دهد.
واضح است که هم ایران و هم عربستان سعودی جایگاه بازار دو طرفه در بورس ایران از مناقشه اوکراین برای تضعیف منافع غرب استفاده می کنند. آنچه کمتر روشن است این است که غرب چگونه می تواند به طور موثر موقعیت خود را در این وضعیت تغییر دهد.
عوامل متعددی باعث در پیش گرفتن این سیاست از سوی ریاض و تهران می شود، اما بزرگترین انگیزه این است که این دو کشور رقیب می خواهند دست خود را در برابر ایالات متحده در نظم جهانی چندقطبی تقویت کنند.
پس از چندین دهه زندگی تحت فشار و دیکته قدرتهای غربی، بازیگران منطقهای مانند ایران و عربستان سعودی به غولهای جهانی نشان میدهند که روابط آنها اکنون یک خیابان دوطرفه است و به طور فزایندهای به دنبال تقویت روابط با بازیگران غیرغربی برای تایید آزادی عمل خود هستند.
در این زمینه، امتناع عربستان از همکاری در زمینه سیاست نفتی با آمریکا به هیچ وجه به معنای جانبداری از روسیه نیست. برخلاف ایران، عربستان سعودی در تمام قطعنامههای مهم مجمع عمومی سازمان ملل متحد درباره اوکراین علیه روسیه رای داده است، ۴۰۰ میلیون دلار به اوکراین کمک کرده و از توافقی حمایت کرد که اتباع غربی اسیر شده توسط روسیه را در حالی که در کنار اوکراین میجنگیدند، آزاد کرده است. تحرکات اخیر عربستان سعودی بیشتر در جهت عدم جانبداری از واشنگتن است که احساس می کند دیگر شریک قابل اعتمادی نیست.
عربستان سعودی احساس می کند پایه اساسی شراکت چند دهه ای این کشور با ایالات متحده آمریکا - نفت در ازای امنیت - به طور قطعی توسط هر دو دولت اوباما و ترامپ خدشه دار شده است. باراک اوباما، رییسجمهوری اسبق ایالات متحده، پیمان هستهای با ایران را امضا کرد و دونالد ترامپ، رییسجمهوری سابق ایالات متحده، حادثه حمله مهیب پهپادی و موشکی به تاسیسات نفتی آرامکو سعودی (در سپتامبر 2019) را نادیده گرفت. جو بایدن، رییس جمهوری کنونی ایالات متحده هم احتمالا سال ها به طرد کردن محمد بن سلمان (بابت قتل جمال خاشقجی) ادامه می دهد.
سیاستگذاران سعودی اکنون پیامهای روشنی را به دولت ایالات متحده ارسال میکنند: حفظ منافع ریاض در اولویت اول عربستان است، مذاکره مجدد در مورد اصول شراکت آنها مستلزم کاهش انتظارات است، منطقه خاورمیانه چند قطبی شده است و عربستان سعودی احساس میکند که حق دارد بازی کند. یک بازی پیچیده و راهبردی شدید.
در همین حال، ایران هم در حال تنوع بخشیدن به گزینه های خود همزمان با تشدید تنش در روابط با غرب و محو شدن چشم انداز احیای برجام است. در صورت شکست مذاکرات هسته ای، تهران انتظار فشار بیشتر سیاسی، اقتصادی و نظامی غرب (و اسراییل) را دارد. ایران شراکت نظامی خود با روسیه را دو چندان می کند، برای روابط اقتصادی بیشتر با چین و تعمیق دیپلماسی با همسایگان خلیج فارس و آسیایی خود تلاش می کند. با ایجاد این روابط، تهران قصد دارد غرب را ناتوان از منزوی کردن خود کند،همانطور که دولت اوباما توانست از طریق تحریم ها و با متحد کردن جامعه بین المللی علیه برنامه هسته ای ایران، این کار را انجام دهد.
تهران همچنین به دنبال هر راهی برای تضعیف توانایی ایالات متحده در انزوا و مقابله با ایران بوده است. یکی از راههایی که این کشور برای دستیابی به این هدف تلاش کرده است، برقراری روابط امنیتی عمیقتر با روسیه است – بهویژه، با تعامل نظامی و همکاری با روسیه در سوریه است.
اکنون، در زمان نیاز روسیه، تصور اینکه ایران درخواستهای مسکو را برای تسلیحاتی که انگیزههای مالی و نفوذ ژئوپلیتیکی در صحنه جهانی را به همراه دارد، رد کند، دشوار است. جنگ اوکراین همچنین یک زمین آزمایشی به ایران ارایه می دهد تا توانایی های تسلیحاتی بومی خود را با وجود چندین دهه تحریم به نمایش بگذارد و به عنوان هشداری برای دشمنان منطقه ای خود ایران عمل کند که می تواند با استفاده از تسلیحات ساخت خود خسارت قابل توجهی به آنها وارد کند.
برای به دست آوردن مجدد نفوذ و اهرم فشار در برابر عربستان سعودی و ایران، ایالات متحده باید این روندهای سیاستی جدید ریاض و تهران را به عنوان علایم قطعی ظهور نظم جهانی چند قطبی بپذیرد. در واقع، واشنگتن باید پارادایم های تفکر خود را که بر اساس پیش فرض منسوخ هژمونی ایالات متحده در خاورمیانه توسعه یافته اند، مورد بازبینی قرار دهد.
طبق معمول در مورد ایران، تمرکز زیادی روی اعمال تحریم ها وجود دارد. اروپا و ایالات متحده تحریم های جدیدی را برای هدف قرار دادن افراد و نهادها به دلیل پهپادهایی که به روسیه برای استفاده در اوکراین ارائه می شود، اعمال کرده اند. اما ایران همچنان یکی از شدیدترین کشورهای جهان است که تحریم شده است. ارتش آن به ویژه ضربه سختی خورده است. اما واضح است که تحریمهای بیشتر غرب رفتار ایران جایگاه بازار دو طرفه در بورس ایران را تغییر نخواهد داد.
اروپا و ایالات متحده باید در عوض روی راه هایی تمرکز کنند که بشود با تسلیحات ایرانی مورد استفاده در اوکراین مقابله کرده و همچنین هزینه های محسوسی را به ایران و مردم این کشور تحمیل کند.
در اینجا با توجه به اینکه حکومت ایران با اعتراضات داخلی که وارد دومین ماه خود شده، مواجه است، دیپلماسی عمومی اهمیت ویژهای دارد. این اعتراضات مشروعیت مقامات دولتی در ایران را بیشتر از بین برده است. و در زمانی که معترضان خواستار پاسخگویی و تغییر رژیم هستند، غرب باید به افشای نقش ایران در حمایت از حمله روسیه به اوکراین ادامه دهد.
با توجه به نقشی که غرب در حمایت از صدام حسین، رهبر وقت عراق در طول جنگ ایران و عراق که منجر به کشته شدن هزاران نفر در ایران شد و بسیاری از جوامع را با جنگ طولانی مواجه کرد، این موضوعی بسیار حساس در مباحثات عمومی ایران است. کمک کشورهای غربی به استفاده از سلاح های شیمیایی صدام علیه ایران همچنان جایگاه غرب را در بین اقشار وسیعی از مردم ایران، از جمله اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج که در خط مقدم جنگ 8 ساله بودند، خدشه دار می کند.
افشای علنی حمایت ایران از روسیه، مقامات ایرانی را در کانون توجه قرار می دهد تا به افکار عمومی خود پاسخ دهند که چرا آنها حمایت از یک متجاوز را انتخاب می کنند. و برخلاف سوریه، جایی که ایران از اقدامات خود مبتنی بر حمایت از بازیگران دولتی برای مبارزه با تروریسم و تجاوز ایالات متحده دفاع می کند، ایران اکنون به روسیه کمک می کند تا یک بازیگر دولتی در اوکراین را تضعیف کند.
از سرنوشت مذاکرات احیای برجام نیز میتوان برای تاثیرگذاری بر ایران بر سر اوکراین استفاده کرد. اگرچه واضح است که بسیاری در تهران نسبت به توافق جدید تردید دارند، اما همچنین واضح است که مزایای اقتصادی احتمالی باعث شده ایران به مذاکرات بازگردد – و با توجه به فشارهای داخلی فزاینده میتواند انگیزهای بیش از همیشه باشد.
فرانسه و بریتانیا، هر دو طرف برجام، ارسال پهپادهای ایران به روسیه را نقض تعهدات ایران ذیل قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل خواندهاند. آنها معتقدند این قطعنامه ایران را (تا سال 2030) از انتقال سیستمهای تحویل - مانند پهپادها – که قادر به حمل سلاح هسته ای هستند، منع می کند.
این امر در سیگنال دادن به تهران حائز اهمیت است که هرچه ایران عمیقتر با روسیه در اوکراین تعامل کند، مسیر دیپلماسی هستهای را بیشتر آلوده میکند. حتی در صورت احیای توافق هسته ای، ایران نمی تواند انتظار داشته باشد که بازار اروپا با آغوش باز از آن استقبال کند، زمانی که تهران با مسکو در اوکراین متحد است.
سیاستگذاران غربی همچنین باید به ایران هشدار دهند که موضع این کشور در اوکراین می تواند در را برای یک جبهه جدید از جنگ نیابتی غیرقابل پیش بینی با اسراییل باز کند. علیرغم مدیریت ظریف روابط اسراییل با مسکو، گزارش شده است که اسراییل اطلاعاتی در مورد پهپادهای ایرانی در اختیار اوکراین قرار داده است.
جنگ در سایه بین ایران و اسراییل میتواند در اوکراین تشدید شود، به روشی که اسراییل پرسنل و داراییهای ایرانی را در سوریه هدف قرار داده است. برای مثال، اسراییل ممکن است به نیروهای اوکراینی کمک کند تا سایتهایی را که مستشاران نظامی ایران با روسیه همکاری میکنند، هدف قرار دهند.
در مورد عربستان سعودی، سیاستگذاران ارشد ایالات متحده و کاخ سفید آشکارا ریاض را به تبانی با روسیه متهم کرده اند. با توجه به اکراه دو حزبی ایالات متحده برای بازگشت به موقعیت امنیتی مسلط در خاورمیانه، واشنگتن باید این فرض را بپذیرد که روابطش با عربستان سعودی نیاز به تعریف مجدد دارد و آن را برای تمرکز بر منافع اصلی مشخص شده هر دو طرف تنظیم کند.
اقدامات تنبیهی نصفه نیمه علیه ریاض تاثیر ساختاری مورد نیاز واشنگتن را نخواهد داشت و روابط را به گونه ای عمیقتر در یک مارپیچ نزولی و همچنین قیمتهای انرژی را به سمت صعودی خواهد برد. اقدام ایده آل این است که مشخص باشد و رابطه عربستان و روسیه را هدف قرار دهد.
اول، ایالات متحده باید اقدامات خلاقانه ای را اتخاذ کند تا انعطاف پذیری خود را نه فقط در برابر عربستان سعودی، بلکه در برابر همه تولیدکنندگان هیدروکربن تقویت کند.
سقف قیمتی G-7 برای نفت روسیه - که قرار است در ماه دسامبر امسال عملیاتی شود - اکنون باید تا نوامبر تسریع شود. اروپا و ایالات متحده همچنین باید همکاری در زمینه تامین بلندمدت گاز طبیعی مایع (LNG) و انتقال نفت ، به ویژه هماهنگی در مورد قیمت گذاری، سرمایه گذاری، مشوق ها و مقررات را تشدید کنند.
دوم، این ایده که جمهوریخواهان پس از بازگشت به قدرت، نسبت به تعامل عربستان و روسیه بسیار ملایمتر خواهند بود، ایالات متحده را تضعیف میکند. در عوض فعال کردن یک تلاش دو حزبی قبل از انتخابات میان دوره ای ایالات متحده، با تمرکز بر بازبینی قانون NOPEC برای هدف قرار دادن تنها بازیگران خارجی بازار نفت و حفظ صنعت انرژی ایالات متحده به نفع منافع ملی آمریکا است.
در نهایت، تاثیرگذارترین استراتژی همچنان یافتن راههای خلاقانه برای یادآوری به تهران و ریاض است که مسکو در درجه اول یک رقیب است، و در این مورد دو کشور باید به نحوه ارایه تخفیف نفت روسیه در بازارهای نفت آسیایی و چین نگاه کنند.
ایران و عربستان سعودی تصمیم گرفته اند به طور مستقیم یا غیرمستقیم از روسیه در تلاش های جنگی خود در اوکراین حمایت کنند. در ارزیابی نحوه مدیریت قدرت های منطقه ای، ایالات متحده باید از این تفکر سنتی که می تواند روی ادامه همکاری راهبردی با عربستان سعودی حساب باز کند یا اینکه سیاست مهار راه حل همه عرصه های رویارویی با ایران است، فاصله بگیرد.
غرب برای پاسخ به قدرتهای منطقهای در نظم جهانی چندقطبی که با برخورد با روسیه تسریع شده است، به سیاستهای جدید، نوآورانهتر و موثرتر نیاز دارد.
همسویی ایران و عربستان در جنگ اوکراین
فارن پالیسی: در حالی که ریاض و تهران تقریبا در همه چیز رقیب یکدیگر هستند، اما هر دو از تلاش های جنگی روسیه در اوکراین برای زهرچشم گرفتن از واشنگتن حمایت می کنند.
نشریه شورای روابط خارجی آمریکا در مقاله ای مدعی شده: در حالی که ریاض و تهران تقریبا در همه چیز رقیب یکدیگر هستند، اما هر دو از تلاش های جنگی روسیه در اوکراین برای زهرچشم گرفتن از واشنگتن حمایت می کنند.
به گزارش عصرایران، نشریه "فارن پالیسی" آمریکا که بازتاب دهنده دیدگاه شورای (غیردولتی) روابط خارجی آمریکاست، در مطلبی مدعی شده: با تشدید تجاوزات روسیه به اوکراین، دو قدرت خاورمیانه (ایران و عربستان سعودی) که معمولا در بیشتر درگیری ها در طرف مقابل یکدیگر قرار دارند، به مسکو کمک می کنند."
گزارش شده است که ایران در حال تحویل تسلیحات، یعنی هواپیماهای بدون سرنشین و احتمالا موشک، برای استفاده در اوکراین به روسیه است. عربستان سعودی نیز در همکاری با روسیه با کاهش عرضه 2 میلیون بشکه ای نفت، تلاش دارد در آستانه آغاز فصل سرد، درد بیشتری را به پایتخت های غربی وارد کند. ریاض (یک شریک قدیمی غرب) و تهران (دشمن قدیمی غرب) هر دو عمدتا یک عامل و انگیزه مشترک برای این سیاست خود دارند: مقابله با ایالات متحده آمریکا.
بحران انرژی جهانی که به دلیل تهاجم روسیه به اوکراین ایجاد شد، به وضعیت ژئوپلیتیک عربستان سعودی کمک زیادی کرده است و ریاض در حال انجام یک بازی تهاجمی است. در این ماه، ریاض با سوق دادن اوپک پلاس (متشکل از اعضای اوپک به اضافه سایر تولیدکنندگان غیرعضو، مانند روسیه) برای کاهش تولید جمعی به میزان 2 میلیون بشکه در روز، این راهبرد خود را تشدید کرد.
این در شرایطی است که ایالات متحده و اروپا خواستار افزایش تولید برای کاهش قیمتها به شیوههایی هستند که هم خزانه روسیه را تخلیه میکند و هم به کاهش بحران هزینههای زندگی در غرب کمک میکند.
تحریم ها روسیه را مجبور کرده است که نفت خود را با ارایه تخفیف و با قیمت کمتر از بازار بفروشد. به این ترتیب، قیمت پایه بالاتر راه اصلی برای مسکو است تا همچنان از فروش منابع انرژی خود سود ببرد و تلاش های جنگی پرهزینه و ناموفق خود را حفظ کند.
حداقل، همانطور که مقامات کاخ سفید بارها از محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان خواستند، اوپک پلاس می توانست یک ماه دیگر صبر کند و کاهش تولید درست قبل از انتخابات میان دوره ای ایالات متحده لازم الاجرا نمی شد، اما سعودی ها به درخواست دولت بایدن وقعی نگذاشتند و کار خود را کردند.
در طرف ایرانی هم، علیرغم ادامه اظهارات رسمی مبنی بر اینکه ایران بازیگری بی طرف است و سلاح به اوکراین منتقل نکرده است، واضح است که درگیری به صحنه جدیدی تبدیل شده است که تهران احساس می کند می تواند روابط خود را با روسیه برای تضعیف ایالات متحده تقویت کند.
مقامات اوکراینی مدعی اند که تعداد زیادی از پهپادهای ساخت ایران توسط روسیه در اوکراین مستقر شده است که تاثیر مرگباری دارد. همچنین گزارشهای ایالات متحده از استقرار مربیان نظامی ایرانی در شبه جزیره کریمه حکایت دارد و اینکه تهران موافقت کرده است موشکهای زمین به زمین ساخت خود را برای استفاده در اوکراین به روسیه تحویل دهد.
واضح است که هم ایران و هم عربستان سعودی از مناقشه اوکراین برای تضعیف منافع غرب استفاده می کنند. آنچه کمتر روشن است این است که غرب چگونه می تواند به طور موثر موقعیت خود را در این وضعیت تغییر دهد.
عوامل متعددی باعث در پیش گرفتن این سیاست از سوی ریاض و تهران می شود، اما بزرگترین انگیزه این است که این دو کشور رقیب می خواهند دست خود را در برابر ایالات متحده در نظم جهانی چندقطبی تقویت کنند.
پس از چندین دهه زندگی تحت فشار و دیکته قدرتهای غربی، بازیگران منطقهای مانند ایران و عربستان سعودی به غولهای جهانی نشان میدهند که روابط آنها اکنون یک خیابان دوطرفه است و به طور فزایندهای به دنبال تقویت روابط با بازیگران غیرغربی برای تایید آزادی عمل خود هستند.
در این زمینه، امتناع عربستان از همکاری در زمینه سیاست نفتی با آمریکا به هیچ وجه به معنای جانبداری از روسیه نیست. برخلاف ایران، عربستان سعودی در تمام قطعنامههای مهم مجمع عمومی سازمان ملل متحد درباره اوکراین علیه روسیه رای داده است، ۴۰۰ میلیون دلار به اوکراین کمک کرده و از توافقی حمایت کرد که اتباع غربی اسیر شده توسط روسیه را در حالی که در کنار اوکراین میجنگیدند، آزاد کرده است. تحرکات اخیر عربستان سعودی بیشتر در جهت عدم جانبداری از واشنگتن است که احساس می کند دیگر شریک قابل اعتمادی نیست.
عربستان سعودی احساس می کند پایه اساسی شراکت چند دهه ای این کشور با ایالات متحده آمریکا - نفت در ازای امنیت - به طور قطعی توسط هر دو دولت اوباما و ترامپ خدشه دار شده است. باراک اوباما، رییسجمهوری اسبق ایالات متحده، پیمان هستهای با ایران را امضا کرد و دونالد ترامپ، رییسجمهوری سابق ایالات متحده، حادثه حمله مهیب پهپادی و موشکی به تاسیسات نفتی آرامکو سعودی (در سپتامبر 2019) را نادیده گرفت. جو بایدن، رییس جمهوری کنونی ایالات متحده هم احتمالا سال ها به طرد کردن محمد بن سلمان (بابت قتل جمال خاشقجی) ادامه می دهد.
سیاستگذاران سعودی اکنون پیامهای روشنی را به دولت ایالات متحده ارسال میکنند: حفظ منافع ریاض در اولویت اول عربستان است، مذاکره مجدد در مورد اصول شراکت آنها مستلزم کاهش انتظارات است، منطقه خاورمیانه چند قطبی شده است و عربستان سعودی احساس میکند که حق دارد بازی کند. یک بازی پیچیده و راهبردی شدید.
در همین حال، ایران هم در حال تنوع بخشیدن به گزینه های خود همزمان با تشدید تنش در روابط با غرب و محو شدن چشم انداز احیای برجام است. در صورت شکست مذاکرات هسته ای، تهران انتظار فشار بیشتر سیاسی، اقتصادی و نظامی غرب (و اسراییل) را دارد. ایران شراکت نظامی خود با روسیه را دو چندان می کند، برای روابط اقتصادی بیشتر با چین و تعمیق دیپلماسی با همسایگان خلیج فارس و آسیایی خود تلاش می کند. با ایجاد این روابط، تهران قصد دارد غرب را ناتوان از منزوی کردن خود کند،همانطور که دولت اوباما توانست از طریق تحریم ها و با متحد کردن جامعه بین المللی علیه برنامه هسته ای ایران، این کار را انجام دهد.
تهران همچنین به دنبال هر راهی برای تضعیف توانایی ایالات متحده در انزوا و مقابله با ایران بوده است. یکی از راههایی که این کشور برای دستیابی به این هدف تلاش کرده است، برقراری روابط امنیتی عمیقتر با روسیه است – بهویژه، با تعامل نظامی و همکاری با روسیه در سوریه است.
اکنون، در زمان نیاز روسیه، تصور اینکه ایران درخواستهای مسکو را برای تسلیحاتی که انگیزههای مالی و نفوذ ژئوپلیتیکی در صحنه جهانی را به همراه دارد، رد کند، دشوار است. جنگ اوکراین همچنین یک زمین آزمایشی به ایران ارایه می دهد تا توانایی های تسلیحاتی بومی خود را با وجود چندین دهه تحریم به نمایش بگذارد و به عنوان هشداری برای دشمنان منطقه ای خود ایران عمل کند که می تواند با استفاده از تسلیحات ساخت خود خسارت قابل توجهی به آنها وارد کند.
برای به دست آوردن مجدد نفوذ و اهرم فشار در برابر عربستان سعودی و ایران، ایالات متحده باید این روندهای سیاستی جدید ریاض و تهران را به عنوان علایم قطعی ظهور نظم جهانی چند قطبی بپذیرد. در واقع، واشنگتن باید پارادایم های تفکر خود را که بر اساس پیش فرض منسوخ هژمونی ایالات متحده در خاورمیانه توسعه یافته اند، مورد بازبینی قرار دهد.
طبق معمول در مورد ایران، تمرکز زیادی روی اعمال تحریم ها وجود دارد. اروپا و ایالات متحده تحریم های جدیدی را برای هدف قرار دادن افراد و نهادها به دلیل پهپادهایی که به روسیه برای استفاده در اوکراین ارائه می شود، اعمال کرده اند. اما ایران همچنان یکی از شدیدترین کشورهای جهان است که تحریم شده است. ارتش آن به ویژه ضربه سختی خورده است. اما واضح است که تحریمهای بیشتر غرب رفتار ایران را تغییر نخواهد داد.
اروپا و ایالات متحده باید در عوض روی راه هایی تمرکز کنند که بشود با تسلیحات ایرانی مورد استفاده در اوکراین مقابله کرده و همچنین هزینه های محسوسی را به ایران و مردم این کشور تحمیل کند.
در اینجا با توجه به اینکه حکومت ایران با اعتراضات داخلی که وارد دومین ماه خود شده، مواجه است، دیپلماسی عمومی اهمیت ویژهای دارد. این اعتراضات مشروعیت مقامات دولتی در ایران را بیشتر از بین برده است. و در زمانی که معترضان خواستار پاسخگویی و تغییر رژیم هستند، غرب باید به افشای نقش ایران در حمایت از حمله روسیه به اوکراین ادامه دهد.
با توجه به نقشی که غرب در حمایت از صدام حسین، رهبر وقت عراق در طول جنگ ایران و عراق که منجر به کشته شدن هزاران نفر در ایران شد و بسیاری از جوامع را با جنگ طولانی مواجه کرد، این موضوعی بسیار حساس در مباحثات عمومی ایران است. کمک کشورهای غربی به استفاده از سلاح های شیمیایی صدام علیه ایران همچنان جایگاه غرب را در بین اقشار وسیعی از مردم ایران، از جمله اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج که در خط مقدم جنگ 8 ساله بودند، خدشه دار می کند.
افشای علنی حمایت ایران از روسیه، مقامات ایرانی را در کانون توجه قرار می دهد تا به افکار عمومی خود پاسخ دهند که چرا آنها حمایت از یک متجاوز را انتخاب می کنند. و برخلاف سوریه، جایی که ایران از اقدامات خود مبتنی بر حمایت از بازیگران دولتی برای مبارزه با تروریسم و تجاوز ایالات متحده دفاع می کند، ایران اکنون به روسیه کمک می کند تا یک بازیگر دولتی در اوکراین را تضعیف کند.
از سرنوشت مذاکرات احیای برجام نیز میتوان برای تاثیرگذاری بر ایران بر سر اوکراین استفاده کرد. اگرچه واضح است که بسیاری در تهران نسبت به توافق جدید تردید دارند، اما همچنین واضح است که مزایای اقتصادی احتمالی باعث شده ایران به مذاکرات بازگردد – و با توجه به فشارهای داخلی فزاینده میتواند انگیزهای بیش از همیشه باشد.
فرانسه و بریتانیا، هر دو طرف برجام، ارسال پهپادهای ایران به روسیه را نقض تعهدات ایران ذیل قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل خواندهاند. آنها معتقدند این قطعنامه ایران را (تا سال 2030) از انتقال سیستمهای تحویل - مانند پهپادها – که قادر به حمل سلاح هسته ای هستند، منع می کند.
این امر در سیگنال دادن به تهران حائز اهمیت است که هرچه ایران عمیقتر با روسیه در اوکراین تعامل کند، مسیر دیپلماسی هستهای را بیشتر آلوده میکند. حتی در صورت احیای توافق هسته ای، ایران نمی تواند انتظار داشته باشد که بازار اروپا با آغوش باز از آن استقبال کند، زمانی که تهران با مسکو در اوکراین متحد است.
سیاستگذاران غربی همچنین باید به ایران هشدار دهند که موضع این کشور در اوکراین می تواند در را برای یک جبهه جدید از جنگ نیابتی غیرقابل پیش بینی با اسراییل باز کند. علیرغم مدیریت ظریف روابط اسراییل با مسکو، گزارش شده است که اسراییل اطلاعاتی در مورد پهپادهای ایرانی در اختیار اوکراین قرار داده است.
جنگ در سایه بین ایران و اسراییل میتواند در اوکراین تشدید شود، به روشی که اسراییل پرسنل و داراییهای ایرانی را در سوریه هدف قرار داده است. برای مثال، اسراییل ممکن است به نیروهای اوکراینی کمک کند تا سایتهایی را که مستشاران نظامی ایران با روسیه همکاری میکنند، هدف قرار دهند.
در مورد عربستان سعودی، سیاستگذاران ارشد ایالات متحده و کاخ سفید آشکارا ریاض را به تبانی با روسیه متهم کرده اند. با توجه به اکراه دو حزبی ایالات متحده برای بازگشت به موقعیت امنیتی مسلط در خاورمیانه، واشنگتن باید این فرض را بپذیرد که روابطش با عربستان سعودی نیاز به تعریف مجدد دارد و آن را برای تمرکز بر منافع اصلی مشخص شده هر دو طرف تنظیم کند.
اقدامات تنبیهی نصفه نیمه علیه ریاض تاثیر ساختاری مورد نیاز واشنگتن را نخواهد داشت و روابط را به گونه ای عمیقتر در یک مارپیچ نزولی و همچنین قیمتهای انرژی را به سمت صعودی خواهد برد. اقدام ایده آل این است که مشخص باشد و رابطه عربستان و روسیه را هدف قرار دهد.
اول، ایالات متحده باید اقدامات خلاقانه ای را اتخاذ کند تا انعطاف پذیری خود را نه فقط در برابر عربستان سعودی، بلکه در برابر همه تولیدکنندگان هیدروکربن تقویت کند.
سقف قیمتی G-7 برای نفت روسیه - که قرار است در ماه دسامبر امسال عملیاتی شود - اکنون باید تا نوامبر تسریع شود. اروپا و ایالات متحده همچنین باید همکاری در زمینه تامین بلندمدت گاز طبیعی مایع (LNG) و انتقال نفت ، به ویژه هماهنگی در مورد قیمت گذاری، سرمایه گذاری، مشوق ها و مقررات را تشدید کنند.
دوم، این ایده که جمهوریخواهان پس از بازگشت به قدرت، نسبت به تعامل عربستان و روسیه بسیار ملایمتر خواهند بود، ایالات متحده را تضعیف میکند. در عوض فعال کردن یک تلاش دو حزبی قبل از انتخابات میان دوره ای ایالات متحده، با تمرکز بر بازبینی قانون NOPEC برای هدف قرار دادن تنها بازیگران خارجی بازار نفت و حفظ صنعت انرژی ایالات متحده به نفع منافع ملی آمریکا است.
در نهایت، تاثیرگذارترین استراتژی همچنان یافتن راههای خلاقانه برای یادآوری به تهران و ریاض است که مسکو در درجه اول یک رقیب است، و در این مورد دو کشور باید به نحوه ارایه تخفیف نفت روسیه در بازارهای نفت آسیایی و چین نگاه کنند.
ایران و عربستان سعودی تصمیم گرفته اند به طور مستقیم یا غیرمستقیم از روسیه در تلاش های جنگی خود در اوکراین حمایت کنند. در ارزیابی نحوه مدیریت قدرت های منطقه ای، ایالات متحده باید از این تفکر سنتی که می تواند روی ادامه همکاری راهبردی با عربستان سعودی حساب باز کند یا اینکه سیاست مهار راه حل همه عرصه های رویارویی با ایران است، فاصله بگیرد.
غرب برای پاسخ به قدرتهای منطقهای در نظم جهانی چندقطبی که با برخورد با روسیه تسریع شده است، به سیاستهای جدید، نوآورانهتر و موثرتر نیاز دارد.
دیدگاه شما