استراتژی ترکیبی MACD-RSI-EMA
همانطور که در گذشته گفتیم، اندیکاتورها تحولی چشمگیر در کیفیت تحلیل نمودارهای قیمت ایجاد کردند. امروزه استراتژیهای زیادی در بین معاملهگران بازارهای مالی وجود دارد که با اندیکاتورها طراحی شدهاند و در عین سادگی، بازدهی بسیار مناسبی نیز دارند. در این استراتژی معاملاتی نیز از سه اندیکاتور پر طرفدار استفاده شده است که ترکیب صحیح آنها باهم یک استراتژی بسیار جذاب را پدید آورده است.
اندیکاتور EMA:
از خانواده میانگینهای متحرک میباشد و به صورت نمایی یا لگاریتمی اقدام به میانگینگیری از نمودار قیمت میکند. در روش میانگینگیری به به صورت نمایی، به قیمتهای جدیدتر وزن بیشتری داده میشود؛ لذا قیمتهای جدیدتر وزن بیشتری در محاسبات دارند.
اندیکاتور MACD:
مکدی از خانواده نوسانگرها میباشد و شامل دو ناحیه منفی و مثبت میباشد. ساختار مکدی را دو میانگین متحرک کوتاه و میان مدت تشکیل دادهاند که یکی از میانگینها ۱۲ دورهای و دیگری ۲۶ دورهای میباشند.
کسب اطلاعات بیشتر پیرامون این اندیکاتور: آموزش اندیکاتور مکدی (MACD)
اندیکاتور RSI:
این اندیکاتور نیز مانند مکدی از میانگین متحرک در محاسبات خود استفاده میکند؛ با این تفاوت که فرمول محاسباتی آن کمی پیچیدهتر از مکدی میباشد. اندیکاتور RSI دارای سه ناحیه میباشد که زیر ۳۰ به عنوان ناحیه اشباع فروش، بالای ۷۰ به عنوان ناحیه اشباع خرید و همچنین ناحیه بین ۳۰ تا ۷۰ به عنوان ناحیه تعادلی نامیده میشود.
استراتژی ترکیبی MACD-RSI-EMA
با توجه به بررسی انجام شده، این استراتژی در بازه زمانی روزانه و با تنظیماتی که بیان میگردد نتایج مطلوبتری را داشته است. سه ابزار مورد نیاز این استراتژی را معرفی کردیم و در مورد هر یک به صورت مختصر توضیحاتی را ارائه کردیم؛ حال قصد داریم تا در مورد نحوه انجام معامله توسط این استراتژی بپردازیم.
سیگنال خرید:
سیگنال ورود به این استراتژی توسط دو اندیکاتور MACD و RSI صادر میگردد. زمانی که اندیکاتور مکدی در ناحیه اشباع فروش (زیر سطح صفر) قرار گیرد و خط مکدی خط سیگنال را از پایین به بالا بشکند شرط اول ورود به معامله صادر میگردد. اما شرط دومی نیز در نقطه ورود این استراتژی الزامی میباشد؛ در کنار سیگنال مکدی میبایست موقعیت اندیکاتور RSI را نیز بررسی نمایید. زمانی که مکدی سیگنال ورود را صادر کرد، اندیکاتور RSI نیز باید زیر سطح ۶۰ قرار داشته باشد تا شرط ورود به معامله کامل گردد.
سیگنال فروش:
سیگنال خروج این استراتژی توسط اندیکاتور میانگین متحرک و RSI صادر میگردد. برای بررسی سیگنال خروج به دو میانگین متحرک نمایی کوتاه مدت (۱۳ روزه) و بلند مدت (۲۱ روزه) نیاز داریم. مادامی که میانگین کوتاه مدت در بالای میانگین بلند مدت در حال حرکت است حد ضرر و نقطه خروج ما نیز به صورت شناور جا به جا میشود. زمانی که میانگین کوتاه مدت از بالا به پایین با میانگین بلند مدت تقاطع ایجاد کرد شرط اول خروج از معامله صادر میگردد. اما برای خروج از معامله نیز به شرط دومی نیاز داریم که توسط موقعیت اندیکاتور RSI تعیین میگردد؛ برای تکمیل شرایط خروج از معامله میبایست اندیکاتور RSI بیشتر از سطح ۳۰ قرار داشته باشد.
ابزارهای استفاده از تریگر در بورس
تریگرها بر اساس ابزارهای فنی مرسوم
امروزه با توسعه بازارهای مالی، تحلیل تکنیکال به دنیایی از ابزارهای نموداری متنوع تبدیل شده است. معامله گران از روش های مختلفی برای تجزیه و تحلیل نمودار قیمت استفاده می کنند و البته محرک های آنها با یکدیگر متفاوت است.
ذکر این نکته ضروری است که تریگرهای ورود و خروج که به دلیل تفاوت در ابزارهای تحلیل، ممکن است برخی از معامله گران همزمان دارای تریگرهای متفاوت و معکوس باشند. در واقع، ماشه ورود شما ممکن است معادل یک محرک خروجی دیگر باشد.
همچنین، اگر در حال تجزیه و تحلیل و معامله در یک چند زمان (تحلیل چند زمانه) هستید، بازه زمانی کوچکتر به عنوان یک محرک زمانی خواهد بود. زیرا نمودار را با یک بازه زمانی بزرگتر تحلیل می کنید و محرک های معاملاتی را در نمودار با بازه زمانی کوچکتر پیدا می کنید.
در این قسمت به نمونه هایی از محرک های ورود و خروج بر اساس ابزارهای مختلف و نمودارهای بورس تهران اشاره می کنیم:
یکی از متنوع ترین ابزارها برای تجزیه و تحلیل نمودارهای بازار سهام، اندیکاتورها هستند. شما می توانید از این اندیکاتور به عنوان بخشی از یک رویکرد تحلیلی برای استراتژی معاملاتی خود برای تعیین شرایط ورود یا خروج از معامله استفاده کنید.
در این بخش از نشانگر میانگین متحرک ساده 9 روزه به عنوان ابزار تجزیه و تحلیل نمودار برای دریافت محرک های ورود و خروج استفاده کرده ایم.ابزارهای استفاده از تریگر در بورس
در نمودار فوق که مربوط به شرکت فولاد مبارکه اصفهان می باشد شکست صعودی قیمت و نشانگر ماشه ورود می باشد. از سوی دیگر، شکست نزولی قیمت و اندیکاتور نیز شرط یا محرکی برای خروج از معامله است.
به گفته بسیاری از کارشناسان نمودار قیمت، این تکنیک معاملاتی فنی یکی از کم ریسک ترین راه ها برای ورود به معامله است. در واقع هدف از معاملات مبتنی بر پول بک ورود به موقعیت های معاملاتی در بهترین شرایط ممکن از نظر ریسک و بازده است.
کیفیت استفاده از عقب نشینی قیمت به عنوان محرک معاملاتی نیز در نمودار شرکت ملی صنایع مس ایران کاملا مشهود است. با استفاده از دو فرصت پولی موجود، میتوان با کمترین ضرر و بیشترین پتانسیل سود وارد معامله شد.
در مورد مفاهیم شکست و عقب نشینی قیمت صحبت های زیادی وجود دارد. حقیقت این است که همیشه عقب نشینی ایجاد نمی شود و در این موارد قیمت به محض شکستن با سرعت بالایی به حرکت خود ادامه می دهد. البته وجود الگوهای شکست جعلی نیز غیرقابل انکار است. با این حال، بسیاری از معامله گران ترجیح می دهند در زمان شکست قیمت وارد معامله شوند و منتظر بازگشت قیمت نباشند.
تریگر در بورس چیست؟ | تعریف پول بک (pullback)
مجله افیکسکار: یکی دیگر از اصطلاحات حرفه بازار سرمایه، تریگر یا همان نتیجه ریسک دو گروه از سرمایه گذاران است.
زمانی که سهمی در محلی حمایت شود و به علت تقاضا روند افزایشی پیدا کند افرادی که به روند اطمینان ندارند مقداری از سهم را می فروشند که این باعث پول بک (pullback) سهم باز می گردد. در صورت حمایت مجدد روند صعودی سهم قطعی شده و پس از این حمایت مجدد در چندین جای می توان اقدام به خرید کرده که اصطلاحا تریگر خوانده می شوند و به ریسک پذیری خریدار بستگی دارد.
تریگر بر مبنای ریسک دو دسته است: خرید در محل پول بک که اصطلاحا تریگر کندلی خوانده می شود و خرید در مقاومت پس از حمایت در پول بک، تریگر خطی نامیده شده است و در هر دو مورد باید از حجم و قدرت خرید اطمینان حاصل نمود با رعایت حد ضرر مناسب جهت خروج خرید انجام داد.
لازم به ذکر است که نوعی خرید با ریسک بالا وجود دارد که با تشخیص کف حمایتی خرید می شود و به اشتباه گاهی تریگر کندلی نامیده می شود حال آنکه تریگر فقط به محل هایی گفته می شود که روند سهم قطعی شده باشد. منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
مفهوم تریگر
تریگر یا ماشه اصطلاحی است که در معاملات به کرات از آن استفاده می کنیم. این تکنیک در سیستم های معاملاتی که معاملات خلاف جهت روند اصلی بازار است کاربرد دارد. در واقع ما برای اینکه بتوانیم حد زیان برای معاملات خلاف روند مشخص کنیم باید اجازه دهیم قیمت اندکی حرکت کند سپس اقدام به معامله کنیم. به عنوان نمونه بعد از یک دوره ریزش طولانی شاهد واگرایی مثبت در کف هستیم. این واگرایی مثبت بیانگر ضعف شدید فروشندگان بازار است اگر بنا باشد در کف اقدام به خرید کنیم معیاری برای حد ضرر نداریم و نمی توانیم در قسمت دوم حجمی برای معاملات مشخص کنیم. در یک سیستم معاملاتی ما عموماً یا در جهت روند اصلی بازار معامله می کنیم که می توانیم با تکنیک هایی قیمتی یا اندیکاتوری برای آن سیستم حد ضرر مشخص کنیم و گاهی خلاف جهت روند اصلی بازار سیستمی طراحی میکنیم در این صورت حتماً باید یک سیستم تریگری برای ورود به معاملات تعریف کنیم.
تریگرهای قوی که می توان تعریف کرد:
شکسته شدن خط روند، آرایش سر و شانه، آرایش کف و سقف دو قلو، آرایش اندینگ، شکست خط روند RSI و کراس مویینگ ها، کراس قیمت و میانگین متحرک. به عنوان نمونه فرض کنید شما یک سیستمی دارید که با واگرایی مثبت اقدام به خرید می کنید. در همان کف که واگرایی رخ می دهد به دلیل نداشتن حد ضرر مجاز به خرید کردن نیستیم اجازه دادیم میانگین متحرک 34 روزه که 10 روز شیفت به راست داده شده بشکند بعد با حد ضرر همان کف ثبت شده اقدام به خرید می کنیم در واقع در این مثال برای تریگر گرفتن از کراس قیمت با میانگین متحرک استفاده کردیم. کشیدن ماشه آخرین کاری است که معامله گر انجام می دهد در واقع اقدام به ترید کردن پس از کشیدن ماشه. همان کاری که یک شکارچی هنگام شکار انجام می دهد. اگر شکارچی نشانه گیری نکند و ابزارهای استفاده از تریگر در بورس اقدام به کشیدن ماشه کند احتمال موفقیتش بسیار پایین است. در واقع تکنیک های تریگری صرفاً برای انتهای ترید و ورود به بازار است و خود یک دلیل برای تحلیل و ترید نیستند. معمولا در بازار خنثی برای ترید در کف و سقف تریگر نیاز داریم و هنگامی که در بازار روند دار معامله می کنیم چنانچه معامله ما خلاف جهت روند اصلی باشد برای ترید کردن تریگر نیاز است.
با این آزمون پنجمرحلهای یک معاملهی موفق بورسی انجام دهید
تفاوتی ندارد در چه بازاری معامله میکنید؛ خواه بازار سهام باشد، خواه فارکس یا آتی یا رمزارز. هر ثانیهای که بازار باز باشد فرصتی برای معامله در اختیار معاملهگران قرار میگیرد. با این حال در هر ثانیه امکان انجام معاملهای با احتمال موفقیت بالا وجود ندارد. در این مطلب از اخبار بورس یک تست پنجمرحلهای را با هم بررسی خواهیم کرد که به کمک آن، میتوان از بازده داشتن معامله تا حدود خوبی اطمینان پیدا کرد. فرقی ندارد که آیا معاملهگر روزانه هستید، نوسانگیر یا سرمایهگذار؛ به هر شکل این آزمون را در دستور کار خود قرار دهید. در آغاز به کمی تمرین نیاز دارید اما زمانی که با این فرایند آشنا شوید، تنها طی چند ثانیه میتوانید که یک معاملهی موفق بورسی را به سرانجام برسانید.
نکات کلیدی
- فارغ از این که استراتژی معاملاتی شما چیست، یک معاملهی موفق بورسی به نظم و انضباط، آگاهی و دقت تمام و کمال بستگی دارد.
- در این آزمون، پنج گام ساده را پیش از ورود به هر معاملهای پیش رو داریم.
- این پنج گام شامل درک استراتژی و برنامهی شما، شناسایی موقعیت و فرصت برای تارگت های ورود و خروج، و آگاهی از زمان خروج از معاملات بد هستند.
فهرست مطالب این مقاله با دسترسی سریع
آزمون پنجمرحلهای برای تعیین انجام یا عدم انجام معامله در بورس
در ادامه، پنج گام ضروری برای بررسی این که با یک معاملهی موفق بورسی طرف هستیم یا خیر را با هم بررسی میکنیم.
گام اول: وضعیت و چینش معامله (The Trade Setup)
منظور از ستاپ یا وضعیت، شرایط اولیهای است که حتما باید برقرار باشند تا بتوان معاملهای را ترتیب داد. به عنوان مثال اگر شما از دستهی معاملهگران دنبالکنندهی روند هستید، در غیاب روند نمیتوانید معامله کنید و به آن نیاز دارید. این برنامهی معاملاتی شماست که باید مشخص کند یک روند قابل معامله (در استراتژی شما) چه معنایی دارد. این امر به شما کمک میکند تا زمانی که روندی در کار نیست، از انجام معامله بپرهیزید. به وضعیت و موقعیت، به چشم دلیلی برای ابزارهای استفاده از تریگر در بورس انجام معامله نگاه کنید.
شکل زیر مثالی از این مسئله را به صورت عملی نشان میدهد. میبینید که قیمت سهام به طور کلی در حال حرکت به سمت بالاست. نوسانهای بالا و پایین که در بالاترین وضعیت خود قرار دارند نشانگر همین مسئله هستند. همچنین قیمت دارایی بالاتر از میانگین متحرک ۲۰۰روزه است. ممکن است شرایط معاملاتی شما متفاوت باشد. اما شما باید از این مسئله مطمئن شوید که آیا این وضعیت با توجه به استراتژی معاملاتی شما مطلوب به نظر میرسد یا نه.
اگر دلیلی برای انجام معامله وجود نداشته باشد، پس معامله نکنید. اگر دلیلی برای انجام معامله (یعنی همان ستاپ یا موقعیت) پیدا کردهاید، به مرحلهی بعدی بروید.
گام دوم: تریگر یا ماشه (The Trade Trigger)
وقتی دلیلی برای انجام یک معاملهی موفق بورسی پیدا کردید، نیاز به یک رویداد مشخص و دقیق دارید که زمان معامله را به شما بگوید. در تصویر بالا، سهام در تمام مدت در یک روند صعودی در حرکت بوده است. اما در همین روند صعودی، در برخی لحظات فرصتهای معاملاتی بهتری نسبت به سایر مواقع به وجود آمده است.
برخی از معاملهگران دوست دارند خرید خود را هنگامی انجام دهند که دارایی پس از پولبک یا حرکت در محدودهی رنج، سقفهای قیمتی جدیدی تشکیل میدهد. به عنوان مثال در شکل بالا، محرک معامله میتواند زمانی باشد که قیمت در ماه آگوست به بالای ناحیهی مقاومتی ۱۲۲ دلار رسیده است.
ماشه یا محرک به معنای نواحی یا نقاطی از معامله است که میتوان در آن محدوده، وارد معامله شد یا از معامله خارج شد.
اما بعضی دیگر از معاملهگران تمایل دارند سهم یا دارایی را در طی پولبک خریداری کنند. در این حالت زمانی که شاهد پولبک به ناحیهی حمایت ۱۱۵ دلار هستیم (تصویر بالا)، منتظر بمانید تا قیمت الگوی پوشانندهی صعودی را تشکیل دهد. یا صبر کنید تا قیمت در چند کندل تثبیت شود و از آن بالاتر رود. هر دو حالت رویدادهای دقیقی هستند که فرصتهای معاملاتی را از سایر تحرکات قیمتی (که برای آن هیچ استراتژی مشخصی وجود ندارد) تفکیک میکنند. این همان ماشه یا تریگر است.
بیشتر بخوانید
شکل زیر سه محرک معاملاتی محتمل را نشان میدهد که در طی روند صعودی این سهم اتفاق میافتند. این که ماشهی معاملاتی شما دقیقا چیست، به استراتژی معاملاتی مورداستفادهتان بستگی دارد. نخستین محرک وقتی اتفاق میافتد که قیمت نزدیک منطقهی حمایت تثبیت میشود: زمانی که قیمت به بالاتر از سطح تثبیت برسد. دیگر ماشهی معاملاتی محتمل زمانی است که الگوی پوشانندهی صعودی نزدیک نقطهی حمایت شکل میگیرد: یک پوزیشن خرید زمانی که کندل صعودی شکل میگیرد، ایجاد میشود. سومین تریگر خرید هم با افزایش قیمت و تشکیل یک سقف قیمتی جدید در ادامهی یک پولبک یا رنج ایجاد میشود.
با اینهمه پیش از انجام معامله مطمئن شوید که آیا معامله ارزشمند است یا خیر. همیشه با استفاده از ماشهی معاملاتی زودتر میفهمید که نقطهی ورود به معامله کجاست. برای مثال یک معاملهگر در تمام ماه جولای میداند که تریگر معاملاتی احتمالی زمانی شکل میگیرد که افزایش قیمت به اندازهای باشد که به بالاتر از سقف ماه ژوئن برسد. به این ترتیب پیش از انجام معامله، زمانی برای بررسی اعتبار معامله طی گامهای سه تا پنج فراهم میشود.
گام سوم: حد ضرر (The Stop Loss)
برای انجام یک معاملهی موفق بورسی تنها برخورداری از شرایط مناسب برای ورود و اطلاع از محرک معاملاتی کافی نیست. ریسک معاملاتی نیز باید با استفاده از استاپ لاس یا حد ضرر مدیریت شود. روشهای متنوعی برای تعیین حد ضرر وجود دارند. در معاملات خرید (Long)، حد ضرر معمولا کمی پایینتر از نوسان پایین (swing low) اخیر قرار میگیرد. اما در معاملات فروش استقراضی (Short) حد ضرر تنها کمی بالاتر از نوسان بالا (swing high) قرار داده میشود.
بیشتر بخوانید
روش دیگری نیز وجود دارد که به آن حد ضرر میانگین محدودهی واقعی یا Average True Range (ATR) stop loss گفته میشود. در این روش حد ضرر در فاصلهای مشخص از قیمت ورود به معامله و بر مبنای نوسان قرار داده میشود.
باید محل قرارگیری حد ضرر را تعیین کنید. زمانی که از قیمت حد ضرر و نقطهی ورود به معامله آگاه باشید، میتوانید اندازهی موقعیت معاملاتی (Position Size) را محاسبه کنید.
گام چهارم: هدفگذاری قیمتی (The Price Target)
اکنون دیگر میدانید که شرایط برای انجام یک معاملهی مطلوب فراهم است. همچنین از نقطهی ورود و موقعیت حد ضرر نیز آگاه هستید. حال باید سود بالقوه را مدنظر قرار دهید. تارگت معاملاتی بر مبنای عاملی مشخص میشود که قابل اندازهگیری است و به صورت تصادفی انتخاب نمیشود. به عنوان مثال الگوهای نموداری، اهداف قیمتی را بر مبنای اندازه و ابعاد الگو مشخص میکنند. کانالهای روند هم نقاطی را نشان میدهند که در آنها قیمت تمایل به بازگشت دارد. اگر در نزدیکی کف کانال خرید انجام میدهید، هدف قیمتی را نزدیک به محدودهی بالای کانال انتخاب کنید.
در شکل قبل که مربوط به نمودار یورو/دلار آمریکا است، اندازهی الگوی مثلث در عریضترین نقطه تقریبا ۶۰۰ پیپ است. با افزودن این مقدار به قیمتی که شکست الگوی مثلث در آن رخ داده است، هدف قیمتی ۱.۱۶۵۰ به دست میآید. اگر بر اساس استراتژی شکست مثلث معامله میکنید، این نقطه جایی است که باید با کسب سود از معامله خارج شوید.
موقعیت و جایگاه هدف و تارگت قیمت را بر اساس تمایلات بازاری که در آن معامله میکنید، مشخص کنید. حد ضرر متحرک را نیز میتوانید برای خروج سودده از معاملات مورد استفاده قرار دهید. اگر از این نوع از حد ضرر استفاده میکنید، از قبل در خصوص سود بالقوهی خود چیزی نخواهید دانست. البته که این مسئله خوب است و مزیت هم دارد. چرا که حد ضرر متحرک به شما اجازه میدهد از بازار به شیوهی منظم و سیستماتیک سود به دست آورید؛ نه به صورت تصادفی.
گام پنجم: نسبت سود به زیان (The Reward-to-Risk)
سعی کنید معاملات را تنها در مواقعی انجام دهید که سود بالقوه ۱.۵ برابر بیشتر از ریسک است. به عنوان نمونه اگر با رسیدن به حد ضرر ۱۰۰ دلار از دست میدهید، به معنای آن است که باید در صورت رسیدن قیمت به تارگت تعیینشده، سود ۱۵۰ دلاری یا بیشتر به دست آورید.
مجددا به شکل آخر نگاه کنید. در این تصویر ریسک معامله ۲۱۰ پیپ است که اختلاف میان قیمت ورود و قیمت حد ضرر را نشان میدهد. اما سود بالقوه برابر با ۶۰۰ پیپ است. این نشان میدهد که نسبت ریسک به ریوارد برابر است با ۲.۸۶:۱ یا ۶۰۰/۲۱۰. اگر از حد ضرر متحرک استفاده می کنید، قادر به محاسبهی نسبت ریسک به ریوارد در معامله نخواهید بود. هرچند زمانی که معاملهای را انجام میدهید، باید همچنان به احتمال بیشتر بودن سود بالقوه نسبت به ریسک توجه کنید.
اگر سود معامله با ریسک آن برابری میکند یا از آن کمتر است، از انجام معامله بپرهیزید. شاید این جمله را بتوان اینگونه معنا کرد که تمام این موارد را برای این انجام میدهید که بفهمید آیا باید معامله را انجام دهید یا نه.
پرهیز از انجام معاملات نامطلوب درست به اندازهی موفقیت در معاملات مطلوب حائز اهمیت است.
سایر ملاحظات
آزمون پنجمرحلهای به عنوان فیلتری برای انجام معاملاتی عمل میکند که با استراتژی شما مطابقت داشته باشند. این کار شما را مطمئن میکند که این معاملات سود بالقوهی خوبی را در برابر ریسک معامله فراهم میکنند. امکان دارد مراحل دیگری هم به تناسب سبک معاملاتی هر معاملهگری به این پنج مرحله افزوده شوند. مثلا معاملهگران روزانه ممکن است نخواهند درست پیش از انتشار اطلاعات اقتصادی یا مهم شرکت معامله کنند. اگر شما هم چنین نگرش و رویکردی دارید، برای انجام معاملات تقویم اقتصادی را بررسی کنید و مطمئن شوید که در زمانی که مشغول معامله هستید، هیچ رویدادی تعیین و برنامهریزی نشده است.
جمعبندی
برای یک معاملهی موفق بورسی در هر استراتژی مشخص، باید از مناسب بودن شرایط اطمینان حاصل کنید. محرکی را انتخاب کنید که زمان انجام معامله را به شما اطلاع میدهد. از حد سود و ضرر استفاده کنید و سپس به این نکته توجه کنید که سود در مقایسه با زیان باید بیشتر باشد. اگر چنین بود، آنگاه میتوانید معامله را انجام دهید. اما اگر این شرایط فراهم نبود، به جستجوی موقعیتهای بهتر بپردازید. سایر فاکتورهایی را که ممکن است در معاملهی شما موثر باشند را نیز در نظر بگیرید. در صورت نیاز هم میتوانید گامهای اضافهتری را به این فرایند بیفزایید. ممکن است این فرایند خستهکننده به نظر برسد. اما اگر استراتژی خود را بشناسید و به استفاده از این پنج مرحله عادت کنید، تنها به چند ثانیه زمان نیاز دارید تا بتوانید این آزمون را پیاده کنید. مطمئن باشید هر معاملهای که از این آزمون سربلند بیرون بیاید، ارزش این را دارد که وقت و انرژی برایش گذاشته شود.
دیدگاه شما