اهرم مالی چیست؟ بررسی کاربرد اهرم مالی در بورس
همواره درصد قابل توجهی از آحاد جامعه به دنبال مسیری برای سرمایهگذاری و حفظ ارزش پول خود در مقابل تورم هستند. بازارهای سرمایهگذاری بسیاری وجود دارند که افراد بنا به دانش مالی و تواناییهای خود میتوانند در آنها فعالیت کنند. همچنین ابزارهای متنوعی در این بازارهای مالی وجود دارند که فرآیند سرمایهگذاری و حفظ ارزش پول را برای سرمایهگذاران مهیجتر و تسهیلات بیشتری را برای شخص فراهم میکنند.
یکی از این ابزارهای پرطرفدار در بازارهای مالی، اهرم مالی است. افراد با استفاده از اهرم مالی قادر به سودسازی بیشتر در فرآیندهای سرمایهگذاری هستند. علاوه بر افراد حقیقی، شرکتها و ارگانهای حقوقی نیز تحت شرایط تعریف شدهای قادر به استفاده از این ابزارها در پروسه فعالیتهای مالی خود هستند. به منظور آشنایی بیشتر با اهرم مالی در بازارهای مالی، به خصوص بازار بورس، در این مقاله با ما همراه باشید.
اثر اهرمی چیست؟
نظریه اثر اهرمی، برای نخستین بار توسط پژوهشگری به نام Black مطرح شد. او عقیده داشت تغییرات ساختار سرمایه یا تغییر نسبت بدهی به دارایی (نسبت اهرمی) یک شرکت، در میزان نوسان سهام آن شرکت اثر میگذارد. تئوری اثر اهرمی به رابطه منفی بازده سهام با ریسک سهام اشاره دارد. طبق این تئوری، هر چه بازده یک سهام بیشتر شود، میزان نوسانات آن کمتر میشود. همچنین هر چقدر میزان بازده کمتر باشد، میزان نوسانات بیشتر میشود. توجه داشته باشید که در این نظریه، نوسانات نسبت به کاهش و افزایش بازده سهام، نامتقارن هستند. به زبان ساده، شوکهای منفی نسبت به شوکهای مثبت اثر بیشتری دارند.
اهرم مالی چیست؟
اهرم مالی در اصل به معنی یک ابزار یا یک بدهی برای بالا بردن سود یک سرمایهگذاری است. یک شخص یا یک شرکت در فرایند سرمایهگذاری علاوه بر داراییهای خود قادر است با بهره گرفتن از ابزار مالی یا به اصطلاح استفاده از اعتبار یا قرض گرفتن پول، پروسه سرمایهگذاری خود را گستردهتر و در نهایت سود بیشتری برای خود خلق کند.
افراد از سالیان دور در معاملات و خرید و فروشهای مرسوم خود از اهرم مالی استفاده میکردند. به عنوان مثال بسیاری از مردم در بازار ملک از ابزار اهرم مالی به منظور تامین سرمایه برای خرید ملک استفاده و طی شرایط مشخص برای بازپرداخت این مبلغ به بانک یا ارگانهای مربوطه اقدام میکنند. در نظر داشته باشید که میزان این اعتبار یا اهرم مالی هر چه قدر که بیشتر باشد آن شخص یا شرکت قدرت بیشتری در فرایند سرمایهگذاری خود خواهد داشت. اما در نقطه مقابل میزان ریسک سرمایهگذاری نیز بیشتر خواهد شد.
افراد و شرکتهای حقوقی نیز از اهرم مالی در بازارهای مالی مانند بازار بورس استفاده میکنند. مثلا در این بازار، شرکتها با استفاده از اهرم مالی، منبع مالی جدیدی برای پیشبرد اهداف و برنامههای مالی خود تامین میکنند و به شکل راحتتری به برنامهریزیهای خود رسیدگی میکنند. هر قدر این اهرم مالی در شرکتها بیشتر یا به اصطلاح بزرگتر باشد، به سرمایه کمتری نیاز دارد.
استفاده از اهرمهای مالی منجر میشود که سود یا ضرر آینده شرکتها بر پایه کمتری صورت بگیرد اما در عوض نسبت بالاتری را خلق کند. به عنوان مثال: شرکتی را در نظر داشته باشید که 5 میلیارد تومان سرمایه دارد. در صورتی که بتواند برای برنامههای مالی خود از وام 15 میلیاردی استفاده کند، اکنون 20 میلیارد تومان برای سرمایهگذاری و پیشبرد اهداف خود خواهد داشت.
اهرم مالی در شرکتهای بورسی
همانطور که در بخش قبلی اشاره کردیم اهرم مالی به عنوان یکی از بهترین گزینهها به منظور تامین منبع مالی جدید شرکتهای بورسی است. مزیت استفاده از اهرم مالی برای این شرکتها به جای استفاده از افزایش سرمایه و تشویق مردم برای مشارکت این است که دیگر نیازی به انتشار سهام جدید یا تقسیم سود بین سهامداران نیست. البته در نقطه مقابل باید در نظر داشت که در این مسیر اگر برنامهریزیهای شرکت در مسیر پیشبرد اهداف مالی محقق نشود، ممکن است بدهیهای سنگینی برای شرکت ایجاد شود که در این صورت شرکت با چالشهای جدید رو به رو خواهد شد.
اهرمهای مالی با این که باعث افزایش سود در فرآیند سرمایهگذاری و برنامهریزی مالی افراد و شرکتهای بورسی میشوند در مقابل میزان ریسک موجود در این پروسه را چند برابر میکنند. یعنی هرچه یک شرکت برای برنامههای مالی و پیشرفت امور خود از اهرم مالی بیشتری استفاده کند، در واقع میزان ریسک مالی و چالشهای اقتصادی بیشتری را تقبل خواهد کرد.
بنا به توضیحاتی که ارائه شد زمانی که تحلیلگران قصد بررسی و ارزیابی سهام یک شرکت را دارند، فرآیند استفاده از اهرم مالی شرکت برای پیشبرد امور خود، از پرامترهای مهم برای خرید سهام آن شرکت محسوب میشود. در صورتی که یک شرکت از میزان کمتری از اهرم مالی برای فعالیتهای اقتصادی خود استفاده کند، سهام آن نیز گزینه مناسبتری برای سرمایهگذاری خواهد بود.
کاربرد اهرم مالی در معاملات اعتباری
باید در نظر داشته باشید که بخش زیادی از معاملاتی که در بازار سرمایه صورت میگیرد با استفاده از همین اهرمهای مالی یا اهرم بدهی است. این فرآیند بیشتر زمانی دیده میشود که در زمان تثبیت بازار سرمایهگذاران به دنبال کسب سود بیشتری هستند و در این شرایط با واجد شرایط بودنشان برای استفاده از این اهرمهای بدهی اقدام میکنند. افراد در این مسیر میتوانند از بهترین کارگزاریهای بورس بستههای اعتباری یا وامهای قرضالحسنه دریافت کنند و در بازار به معاملات خود سر و سامان بدهند و از طرف مقابل سود بیشتری کسب کنند. باید در نظر داشته باشید که برای استفاده از اعتبار و اهرمهای بدهی در بازار سرمایه باید دارای دانش بورسی بالایی باشید تا در هر شرایطی و با وجود هیجانات در بازار، قادر به مدیریت این سرمایه باشید. (برای مدیریت سود خود می توانید روش مارتینگل در بورس را مطالعه کنید.)
به عنوان مثال در سال 1392 در بازار سرمایه شاخص به یک باره شروع به ریزش کرد و سرمایهگذاران بسیاری که در این بازه زمانی از اهرم مالی استفاده میکردند، دچار ضرر و زیانهای سنگینی شدند یا همین یک سال اخیر که شاخص بورس درگیر ریزش و اصلاح بود، کسانی که از اهرم مالی استفاده میکردند با چالشهای بسیاری برای تسویه آن رو به رو شدند.
این اتفاقات تلخ در برخی از افراد تاثیرات بدی گذاشت و سبب شد فکر کنند بازار سرمایه به هیچ عنوان بستر مناسبی برای سرمایهگذاری نیست! در صورتی که این برداشت از پایه اشتباه است و در صورت داشتن دانش کافی در این بازار قادر به کسب سود ایدهآلی خواهید بود. در همین راستا سازمان بورس نیز قوانین جدیدی را به تصویب رساند که به وسیله آنها شرایط استفاده و بازپرداخت اهرمهای بدهی برای سرمایهگذاران آسانتر شود.
کاربرد اهرم مالی در قراردادهای مشتقه
بازار مشتقه از بخشهای مختلفی نظیر بازار اختیار معامله، آتی و… تشکیل شده است. در این بازار نیز افراد قادر به استفاده از اهرم مالی هستند. برای نمونه افراد میتوانند از اهرمهای مالی در بازار آتی استفاده کنند. در این بازار قراردادهای هر دارایی در ابتدا، اهرمی برابر 10 دارند و با توجه به شرایط بازار و وجوه تضمین در آن، ممکن است این مقدار متغیر باشد.
برای مثال اگر شخص در بازار آتی قصد خرید 1 کیلو زعفران را داشته باشد، با در نظر گرفتن این که مقدار قرارداد آتی زعفران برابر با 100 گرم است، این شخص باید 10 قرارداد آتی را خریداری کند که برای اخذ ۱۰ قرارداد آتی زعفران این فرد باید به میزان ۱۰ برابر وجه تضمین اولیه قراردادهای آتی، وجه نقد به حساب عملیاتی واریز کند. با فرض این که وجه تضمین اولیه قراردادهای آتی زعفران ۲۰۰ هزار تومان باشد، این فرد باید ۲ میلیون تومان پرداخت کند.
وجه لازم = تعداد قرارداد * وجه تضمین اولیه
۲،۰۰۰،۰۰ = ۱۰ * ۲۰۰،۰۰۰
نسبت اهرمی و فرمول محاسبه آن
نسبتهای اهرمی یک نوع ابزار مالی هستند که با استفاده از آنها میتوان بدهیهای به وجود آمده در یک سازمان را نمایش داد. با استفاده از نسبتهای اهرمی میتوان گفت که شرکتها تا چه میزان نیازها و خواستههای مالی خود را از طریق سایر منابع مالی یا وام و بدهی، تامین میکنند. به طور کلی نسبتهای اهرمی 4 نوع هستند:
- نسبت بدهی = مجموع بدهیها تقسیم بر مجموع داراییها
- نسبت سرمایه = مجموع داراییها تقسیم بر مجموع سرمایه
- نسبت بدهی – سرمایه = مجموع سرمایه تقسیم بر کل بدهیها
- توان پرداخت بهره = هزینه بهره تقسیم بر سود قبل از بهره و مالیات
سخن آخر
همانطور که در بخش مقدماتی مقاله اشاره کردیم، افراد به منظور حفظ ارزش پول میتوانند در فعالیتهای مالی مختلفی شرکت کنند و در همین مسیر به سرمایهگذاری هم مشغول شوند. فرایند سرمایهگذاری در هر بازاری با کسب سود و احتمال ضرر همراه است. البته هر شرایطی سرمایهگذاران همیشه به دنبال کسب سود بیشتری در بازارهای سرمایهگذاری هستند. در همین راستا در بورس ابزارهای مالی متنوعی وجود دارد که افراد و شرکتها با استفاده از آنها قادر به خلق سود بیشتری برای خود و شرکتها هستند. اهرم مالی یکی از این ابزارهای بسیار پرطرفدار است که افراد حقیقی از آن در روند معاملات و سرمایهگذاریهای خود استفاده و در صورت خوب بودن شرایط و استراتژیهای معاملاتی به سودهای کلان و قابل قبولی دست پیدا میکنند. شرکتها هم با استفاده از این اهرمهای مالی به منبع جدید مالی برای فعالیتهای اقتصادی و پیشبرد اهداف خود دست پیدا میکنند.
در نهایت هم باید توجه داشته باشید که استفاده بیش از حد از اهرم مالی در هر فرایند اقتصادی، به معنای بالا بردن میزان ریسک در آن فرایند است. به عنوان مثال سهام شرکتهای بورسی که برای فعالیتهای مالی خود از اهرمهای مالی زیادی استفاده میکنند، برای سرمایهگذاری گزینه مناسبی نیستند چرا که ممکن است امور مالی این شرکتها به دلیل بدهیهای سنگین (اهرم بدهی) درگیر چالشهای زیادی شود.
اگر به حوزه بورس علاقهمندید، میتوانید برای آموزش مفاهیم دیگر بورسی مانند معاملات الگوریتمی، نسبت p به e و نحوه محاسبه آن، اوراق مشتقه، اوراق سلف و بسیاری از اصطلاحات دیگر، به بلاگ آکادمی بورس مراجعه کنید.
پس انداز و سرمایه گذاری در این مقاله به این موضوع می پردازیم که راه های سرمایه گذاری کوتاه مدت و بلند مدت چیست؟ همچنین در پایان این یادداشت نیز اندکی با فرآیند بورس آشنا می شویم و خواهیم توانست :
طبق نظر موسسه مالی اجناس و کالاها در طول زمان به دلیل وجود تورم گران تر می شوند. مردم برای گریز از تورم و عبور از آن پول هایشان را زیر فرش یا بالش پس انداز نمی کنند، آنها وقتی تصمیم به پس انداز میگیرند، گزینههای منطقی پیش رو دارند، و باید آنها را با یکدیگر مقایسه کرد.
تعیین هدف و برنامه پس انداز
مردم برای موفقیت در پس انداز، باید اهداف شان را تعیین کنند، تا بتوانند چیزهایی را که بیشتر نیاز دارند، در اولویت قرار دهند کسانی که به اهداف خود پایبند می مانند، هم به آنچه خواسته اند میرسند هم احساس موفقیت دارند.
بعضی از اهداف به سرعت قابل دستیابی اند، ولی بعضی از اهداف زمان طولانی تری نیاز دارند. معمولاً اهداف پس انداز را در دوره های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تعیین میکنند.
پس انداز کردن برای آینده به معنی از دست دادن فرصت خرج کردن در زمان حال است. یعنی برای رسیدن به اهداف آینده، باید از بعضی خریدهای تان در زمان حال صرف نظر کنید، آن چیزهایی که شما را رها میکنید و از آنها صرف نظر می کنید، هزینه فرصت انتخاب شماست.
روشهای پس انداز و سرمایه گذاری
۱. سپرده گذاری در بانک
۱. سپرده گذاری در بانک:
یک گزینه برای سرمایه گذاری پس انداز ها، سپرده گذاری در بانک است، بانکها دو نوع حساب سرمایه گذاری دارند که اندکی با هم متفاوت است. حسابهای سپرده سرمایه گذاری کوتاه مدت و سپرده سرمایه گذاری بلند مدت. بانکها با مبالغی که در هر دو نوع حساب سپرده جمع میشود، در طرح های سودآور اقتصادی از طرف سپرده گذاران شرکت می کنند، سهم آنها را از سود را به اصل سپرده شان میافزایند.
تفاوت حساب های سرمایه گذاری کوتاه مدت و بلند مدت در میزان سود پرداختی آنها و برخی شرایط دیگر است. در سپرده های سرمایه گذاری کوتاه مدت واریز به حساب و برداشت از آن آزاد است و بانک در هر ماه به مانده موجودی حساب سود پرداخت می کند، اما در سپردههای سرمایهگذاری بلند مدت امکان برداشت از حساب تا پایان دوره سرمایهگذاری وجود ندارد، در صورت برداشت از حساب مقداری از سودی که بانک در ابتدا تعهد کرده است را پرداخت نمی کند و به نوعی مشتری را جریمه می کند.
در حسابهای سرمایهگذاری بلند مدت لازم است مقدار مشخصی پول برای مدت معینی در بانک سپرده شود. دوره زمانی این حسابها از ۶ ماه تا چندین سال است و نرخ سود آن ها در دوره زمانی معین شده تغییر نخواهد کرد. در این حساب ها هر چقدر زمان طولانی تری پول سپرده گذاری شود، سود بیشتری هم به آن تعلق می گیرد. فقط توجه کنید که شما پول را قبل از زمان توافق یا سررسید برداشت کنید، مقداری از سود تعیین شده را از دست میدهید. برخی از بانکها به سپرده های پس انداز سودی نمی دهند، بلکه به ازای مدت زمان سرمایه گذاری، برای مشتری امتیاز دریافت وام در نظر میگیرند، به طوری که مقدار وام و دوره بازپرداخت آن تابع مقدار سپرده و مدت زمان سپرده گذاری است. به این بانکها، بانکهای قرض الحسنه گفته میشود.
گزینه دیگر برای سرمایه گذاری، خرید سهام شرکتهای مختلف است. خرید سهام نوعی شریک شدن در مالکیت یک شرکت است. با خرید سهام در داشتن یک شرکت با دیگران شریک میشویم و در این صورت سود شرکت به نسبت سهم مان به ما تعلق میگیرد و البته اگر شرکت متحمل ضرر هم بشود، در آن شریکیم!
در صورتی که شرکت دارای مدیران لایق و توانمند باشد و مردم به عملکرد آنها اطمینان پیدا کنند، سرمایه های اندک خود را که به تنهایی نمیتوانند کاری انجام دهند، در اختیار آنها قرار می دهند، به این ترتیب هم مشکل کمبود سرمایه شرکت حل میشود و هم درآمد دیگری به مردم اضافه میشود وسطح تولید در کشور افزایش می یابد.
لازم است توجه کنیم که سهام داری معمولاً در خرید و فروش فرآیندی دارد که اجازه نمی دهد با پس اندازهای اندک وارد آن شویم و در کوتاهمدت بلافاصله بتوانیم آن را بفروشیم. ولی می توان پس انداز های بزرگتر را برای میان مدت یا بلند مدت وارد این نوع سرمایه گذاری کرد. سود سرمایه گذاری در سهام معمولاً از سپرده گذاری بلند مدت در بانک هم بیشتر است؛ اما قطعی نیست.
قیمت سهام چگونه تغییر می کند؟
سهام دو قیمت دارد: قیمت اولیه و ثانویه. به قیمت اولیه که شرکت برای بار اول میفروشد، قیمت اسمی میگویند و قیمت ثانویه قیمت بازاری است که صاحب سهام در تالار بورس اوراق بهادار در معرض فروش قرار میدهد. قیمت اولیه در روی هر ورقه سهم توسط شرکت پذیره نویسی مشخص می شود، اما قیمت بازاری آن به سوددهی آن شرکت بستگی دارد، اگر سود شرکتی دائماً افزایش یابد متقاضی و خریداران آن نوع سهام زیاد میشود و در نتیجه قیمت ثانویه دائماً افزایش می یابد.
فرض کنید دولت یا یکی از سازمان های رسمی و قانونی کشور قصد دارد یک فعالیت اقتصادی مشخص راهاندازی کند یا برای توسعه یک فعالیت اقتصادی مشخصی که تاکنون وجود داشته است تامین مالی کند در این صورت یکی از راه های تامین مالی انتشار اوراقی است که به آن اوراق مشارکت می گویند. شما می توانید سرمایه پولی خود را به دولت یا آن سازمان بدهید تا در فعالیت آنها مشارکت کنید، در مقابل دولت یا سازمان مورد نظر، اوراق مشارکتی را متناسب با میزان سرمایهگذاری شما به شما ارائه می دهد، علاوه بر آنکه به این اوراق مالی، برحسب فعالیت اقتصادی مرتبط سودی تعلق می گیرد، قابل خرید و فروش نیز هستند.
تفاوت اوراق مشارکت و سهام چیست؟
وقتی کسی سهام می خرد، دیگر نمی تواند هر وقت که خواست از مدیر کارخانه بخواهد که سرمایه او را پس دهد. چون آن مقدار اندک پول او به بخشی از ابزار آلات کارخانه تبدیل شده و سرمایه او قابل پس دادن نیست. اما هر وقت بخواهد به شراکت خود ادامه ندهد، میتواند برگههای سهام خود را به دیگری بفروشد و به پول مورد نیاز خود برسد، وقتی که اوراق مشارکت میخریم، پس از انقضای مدت سررسید آن، علاوه بر اصل پول(سرمایه)، سود آن را هم میگیریم .
برخی افراد برای حفظ ارزش پول خود آنرا به دارایی هایی که معمولاً ارزش خود را در تورم حفظ میکنند، مانند طلا تبدیل میکنند. خرید طلا بر خلاف خرید سهام به پول خیلی زیادی نیاز دارد و البته هر زمان هم قابل فروش است.
خرید طلا بر خلاف سهام داری با دریافت سود سالیانه همراه نیست و تنها از محل تفاوت قیمت خرید و فروش میتواند برای خریدارش سود داشته باشد، یعنی اگر قیمت طلا در طول زمان ثابت باشد و قیمت خرید با قیمت فروش یکی باشد در عمل چیزی عاید خریدارش نمیشود، در حالیکه سهامداری حتی اگر قیمت ورقه سهام هم تغییر نکند با دریافت سود شرکت در هر سال همراه است و از این محل دارندگان اوراق سهام نفع میبرند.
مشکل دیگر خرید طلا، برای اقتصاد کشور است. در این صورت پولهایی که میتوانست صرف سرمایه گذاری مولد در اقتصاد شود، در چیزی مثل طلا منجر میشود. سرمایه گذاری های مولد، سرمایه گذاری هایی اند که به ظرفیت تولیدی کشور با ایجاد کارخانجات و شرکت های جدید یا توسعه ظرفیت آنها کمک می کنند.
برای کسب مشاوره مالی در خصوص پس انداز و سرمایه گذاری با موسسه مالی تماس بگیرید.
آشنایی با مفهوم حفظ ارزش پول
انواع پول | پول به چند دسته تقسیم میشود؟
در مقاله پول چیست ؟ متوجه شدیم که چرا و چگونه پول به وجود آمد و فهمیدن این موضوع باعث شد تا بفهمیم پولی که هم اکنون در اختیار ما قرار دارد چه مسیر پر فراز و فرودی را طی کرده است حال در این مقاله از سایت دکتر رضا شیرازی میخواهیم بدانیم که انواع پول ها کدامند و پول ها به چند دسته تقسیم میشوند همانطور که میدانید افزایش اطلاعات اقتصادی باعث میشود شما درک درست تری از حوزه های مختلف مالی مثل رمزارزها داشته باشید در ادامه همراه ما باشید تا به سراغ بررسی انواع پول برویم
در قدم اول باید بدانیم که پول چیست ؟
پول و انواع پول چیست ؟
در طول تاریخ اقتصاد دانان تعاریف مختلف و گوناگونی برای پول برشمرده اند که بسیاری از آنها با گذشت زمان منسوخ شده است . اگر بخواهیم یک تعریف عامه از پول ارائه بدهیم میتوانیم بگوییم هر آنچه که بهطور عمومی توسط مردم به عنوان وسیله ای برای تبدیل کالا و خدمات به یکدیگر مورداستفاده قرار بگیرد پول نامیده میشود
البته همانطور که پیشتر به آن اشاره کردیم پول تعاریف تخصصی و جامع تری دارد اما از آنجایی که قصد داریم در این مقاله به انواع پول بپردازیم بهتر است همان تعریف عام را به عنوان یک تعریف مرجع قبول کنیم
حال در قدم دوم باید ببینیم پول چه وظایفی دارد؟
اگر بخواهیم به طور خلاصه ببینیم پول چه وظایفی دارد میتوانیم بگوییم پول در درجه اول یک واسطه مبادله ای به شمار میرود این واسطه مبادله ای میتوان ارزش کالاها را نیز مشخص کند و علاوه بر موارد ذکر شده ، پول قابلیت ذخیره سازی ارزش هم دارد
حال در این زمان است که ما ما با توجه به مفهوم و وظایف پول میتوانیم بگوییم انواع پول چیست و پول به چند دسته تقسیم میشود
انواع پول
پول را میتوان به روش های مختلفی دسته بندی کرد ما در این مقاله سعی کرده ایم پول را به گونه ای دسته بندی کنیم که برای همه مخاطبان قابل فهم و درک باشد.
1.پول کالایی (Commodity Money)
اگر مقاله پول چیست را مطالعه کرده باشید حتما با پول کالایی آشنا شده اید پول کالایی معادل همان ارز کالا آشنایی با مفهوم حفظ ارزش پول است که انسان ها در طول زمان از ان برای خرید و فروش کالا ها استفاده میکرده اند. میتوانیم بگوییم پول کالایی در اصل یک کالا است با این تفاوت که از این کالا برای خرید و فروش استفاده میشود ( نه مبادله)
در طول زمان پول کالایی تغییر تحول پیدا کرده است برای مثال در مقطعی از تاریخ پوست حیوانات ، ابزارهای شکار ، گوشت های نمک اندود شده به عنوان پول کالایی استفاده میشده است و به تدریج با کشف طلا و نقره تغییر پیدا کرده است.
یکی از ویژگی های این پول ها ارزش ذاتی آنها است یعنی شما میتوانید آنها را لمس کنید و حسشان کنید و متوجه شوید که چه ارزشی دارند برای مثال شما با در دست گرفتن یک شمش طلا خواهید آشنایی با مفهوم حفظ ارزش پول دانست که این شمش ارزشمند است حتی اگر از آن برای خرید و فروش استفاده نکنید خواهید فهمید که این شمش میتواند به عنوان یک جواهر و یا زینت مورد استفاده قرار بگیرد اما اگر دولت تصمیم بگیرد که دیگر از اسکناس ها استفاده نکند آیا اسکناس 10 هزار تومانی که الان در اخیار دارید ارزشی بیشتر از یک تکه کاغذ خواهد داشت؟
در طول تاریخ بشر ابزار، وسایل و حتی موادغذایی زیادی را به عنوان پول کالایی پذیرفت اما بعد از گذشت مدتی متوجه شد که این موارد نمیتوانند به عنوان یک واحد پولی استفاده شوند.حال بیاید ببینیم یک پول کالایی (ارز کالا) باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا ماندگار و قابل استفاده باشد :
1.دوام داشتن
زمانی یک کالا میتواند ارزش ذاتی خود را حفظ کند که با دوام باشد و از بین نرود. به نظر شما گوشت های نمک اندود شده میتوانند به طور دائمی به عنوان ارز کالا استفاده شوند ؟ قطعا جواب خیر است زیرا پس از مدتی از بین میروند حتی فلزاتی مثل آهن هم به دلیل زنگ زدن پول کالایی های خوبی نیستند به همین علت است که بشر به استفاده از فلزاتی مثل طلا و نقره روی آورد که کمتر زنگ میزنند و ارزش ذاتی خود را حفظ میکنند
2.اندازه گیری و تقسیم پذیری
یک پول باید قابلیت اندازه گیری و تقسیم پذیری را داشته باشد فرض کنید فردی بخواهد با یک شمش طلا 2 عدد نان بخرد آیا همچین چیزی امکان پذیر است ؟ اینجاست که اندازه گیری پول و تقسیم کردن پول به واحدهای کوچکتر بسیار کاربردی خواهد بود
3.حمل و نقل و جا به جایی
آیا میشود یک گاو را دائما به بازار برد و از آن به عنوان یک ارز کالا استفاده کرد ؟ طبیعتا امکان اینکار وجود ندارد استفاده از سکه ها و شمش های طلا و نقره این مشکل را به راحتی بر طرف میکنند
4.تعادل عرضه و تقاضا
باید کالایی به عنوان ارز استفاده شود که نادر باشد زیرا تنها در این صورت است که تعادل عرضه و تقاضا برقرار میشود در غیر این صورت و در صورت استفاده از کالای نادرست به عنوان ارز ممکن است این اقدام باعث تورم شود
حال که به طور کامل با پول کالایی آشنا شدیم میتوانیم به سراغ نوع دوم پول برویم
2.پول بی پشتوانه (Fiat Money)
همانطور که در مبحث قبلی مثال زده شد ، پولی که اگر دولت اراده کند میتواند آن را بی ارزش یا با ارزش کند پول فیات نامیده میشود. پول فیات بر خلاف پول کالایی ارزش ذاتی ندارد و ارزش و اعتبار آن متناسب با ارزش و اعتبار دولت صادر کننده آن است.
قدرت پول پشتوانه در یک دولت بسیار زیاد است و دولت باید به درستی از پول بی پشتوانه استفاده کند زیرا در غیر این صورت میتواند آسیب های جبران ناپذیری به اقتصاد یک کشور وارد کند.
پول های کاغذی امروزی همه پول های بی پشتوانه محسوب میشوند و ارزش واقعی این پول ها به عرضه و تقاضا مربوط است با توجه به اهمیت بسیار زیاد پول های فیات و ارتباط آن با موضوع ارزهای دیجیتال قبلا یک مقاله جامع در مورد پول بی پشتوانه نگارش شده است که میتوانید آن را مطالعه کنید.
پس از پول بی پشتوانه به سراغ پول های اعتمادی میرویم
3.پول اعتمادی (Fiduciary Money)
یکی از اصلی ترین رکن های بانکداری امروزی اعتماد است. بانک ها به دنبال این هستند که تا جایی که میتوانند اعتماد شما را جلب کنند شما درحال حاضر در چند بانک حساب دارید و بخشی از نقدینگی خود را در این بانک ها قرار داده اید پس اینکار به این معنا است که شما به بانک ها اعتماد کرده اید حال فرض کنید که شما بخواهید مقداری پول را از طریق یک چک به حساب فرد دیگری انتقال دهید در این حالت شما به بانک اعتماد میکنید و صرفا با یک برگه چک این کار را انجام میدهید البته پول اعتمادی صرفا چک و سفته نیست و تمام مواردی که شما باید با اعتماد به بانک کارهای مالی خود را انجام بدهید را شامل میشود
حال به سراغ بررسی دسته آخر پول ها یعنی پول های بانکی میرویم
4.پول بانکی (Commercial Bank Money)
به محض اینکه شما برای بار اول در یک بانک حساب افتتاح کنید ، صاحب پول بانکی خواهید شد. ممکن است درست متوجه نشده باشید که پول بانکی چیست پس بهتر است اول ببینیم بانک یا موسسه اعتباری چیست و چه کاری انجام میدهید . یک موسسه اعتبار یا بانک موسسه ای است که در آن سپرده گذاری میکنید ، حساب جاری افتتاح میکنید ، وام میگیرید و کارهای مشابه را انجام میدهید
زمانی که شما در بانک حساب باز کنید تا بتوانید کارهایی که به آن اشاره کردیم را بدون هماهنگی قبلی با بانک از راه دور یا به صورت حضوری انجام دهید را پول بانکی میگویند.
حال که با 4 دسته اصلی پول ها آشنا شدیم ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که آیا فقط همین 4 دسته از پول وجود دارد ؟ جواب منفی است همانطور که قبلا در ابتدای مقاله ذکر کردیم روش های گوناگونی برای دسته بندی پول ها وجود دارد
برخی از پول ها با اینکه ارزش بسیار بالایی دارند در هیچ یک از دسته های بالا جای نمیگیرند مثلا ارزها و دارایی های دیجیتال جزء این دسته هستند به زودی در ادامه مقالات پایه ای به این دسته از دارایی و پول ها اشاره خواهیم کرد
ما در این مقاله از سایت دکتر رضا شیرازی قصد داشتیم به طور کامل ببینیم که چند نوع پول وجود دارد و هر کدام را به طور جداگانه مورد بررسی قرار دهیم افزایش دانش اقتصادی و آشنایی با مفاهیم پایه باعث میشود شما درک درستی از بازارهای مالی و شرایط سرمایه گذاری داشته باشید برای همین مقالات بعدی مرتبط با این موضوعات را از دست ندهید و حتما آنها را مطالعه کنید
نگهداشت سرمایه چیست و چه اهمیتی در حسابداری دارد؟
درک مفهوم “نگهداشت سرمایه” برای حسابداران و کلیه افرادی که با امور مالی و حسابداری یک شرکت یا کسب و کار سروکار دارند بسیار مهم است. نگهداشت سرمایه و قوانین الزامآور آن میتواند از سرمایه سرمایه گذاران و منافع ذینفعان حمایت و پستیبانی نماید. در ادامه بیشتر در خصوص مفهوم نگهداشت سرمایه و اهمیت آن صحبت خواهیم کرد.
فهرست مطالب
نگهداشت سرمایه (Capital Maintenance) چیست؟
نگهداشت سرمایه (Capital Maintenance) که با عناوینی مثل حفظ سرمایه، پشتیبانی سرمایه و بازیابی سرمایه نیز شناخته میشود، یک مفهوم حسابداری است و بر این اصل بنا شده است که درآمد یک شرکت باید تنها زمانی شناسایی گردد که هزینههای آن به طور کامل جبران و بازیابی شود یا سرمایه آن به طور کامل برگردد. یک شرکت زمانی به نگهداشت سرمایه دست مییابد که میزان سرمایه آن در پایان دوره نسبت به ابتدای دوره تغییری نداشته باشد. هر مقدار مازاد بر سرمایه، نشان دهنده سود شرکت است.
مفهوم نگهداشت سرمایه به این معنی است که یک شرکت تنها زمانی سودسازی میکند که هزینههای مربوط به عملیات در طول یک دوره حسابداری انتخاب شده به طور کامل بازیابی شود. برای محاسبه سود باید ارزش کل داراییهای مالی و سرمایهای شرکت در ابتدای دوره مشخص باشد.
نگهداشت سرمایه فقط به وجوه واقعی موجود در شروع و پایان یک چرخه حسابداری مشخص مربوط میشود و ارزش سایر داراییهای سرمایهای را شامل نمیشود.
انواع نگهداشت سرمایه
نگهداشت سرمایه را میتوان به دو دسته تقسیم بندی کرد:
نگهداشت سرمایه مالی
بنابر نگهداشت سرمایه مالی، یک شرکت تنها زمانی سود کسب میکند که مقدار خالص داراییهای آن در پایان یک دوره از مقدار ابتدای دوره بیشتر شود. این امر هر گونه جریان ورودی یا خروجی از سوی مالکان، مانند مشارکتها و توزیع را شامل نمیشود. نگهداشت سرمایه مالی را می توان در واحدهای پولی اسمی یا واحدهای قدرت خرید ثابت اندازه گیری کرد.
نگهداشت سرمایه مالی فقط به وجوه واقعی موجود در شروع و پایان یک چرخه حسابداری مشخص مربوط میشود و ارزش سایر داراییهای سرمایهای را شامل نمیشود. به دو روش میتوان نگهداشت سرمایه مالی را بررسی کرد که عبارتند از: نگهداری سرمایه مالی پولی و نگهداری سرمایه مالی واقعی.
بنابر نگهداشت سرمایه مالی پولی، سود در صورتی اندازهگیری میشود که خالص داراییهای اختتامیه از خالص داراییهای افتتاحیه بیشتر باشد، که هر دو به بهای تمام شده تاریخی اندازهگیری میشوند. بهای تمام شده تاریخی به ارزش داراییها در زمان خریداری آنها توسط شرکت اشاره دارد. بر اساس نگهداشت سرمایه مالی واقعی، سود در صورتی اندازهگیری میشود که خالص داراییهای اختتامیه از خالص داراییهای افتتاحیه بیشتر باشد، با این تفاوت که هر دو با قیمتهای جاری اندازهگیری میشوند.
نگهداشت سرمایه فیزیکی
نگهداشت سرمایه فیزیکی به هزینه های مرتبط یا ایجاد تمهیدات لازم برای حفظ و نگهداری اقلام و دارایی های ملموس، مانند تجهیزات مربوط نمیشود، بلکه بر توانایی کسب و کار برای حفظ جریان های نقدی در آینده با حفظ دسترسی به داراییهای درآمدزا در زیرساخت های کسب و کار تمرکز میکند.
مفهوم نگهداشت سرمایه فیزیکی به این موضوع دلالت دارد که یک شرکت تنها زمانی سود کسب میکند که ظرفیت تولیدی یا عملیاتی آن در پایان دوره از ظرفیت ابتدای دوره بیشتر باشد، و این امر بدون احتساب هر گونه مشارکت یا توزیع مالک در نظر گرفته میشود.
تأثیر تورم بر نگهداشت سرمایه
نرخ بالای تورم، به ویژه تورمی که در یک دوره زمانی کوتاه رخ داده است، میتواند بر توانایی شرکت برای تعیین دقیق اینکه آیا به نگهداشت سرمایه دست یافته است یا خیر، تأثیر بگذارد. ارزش خالص دارایی های یک شرکت ممکن است همراه با افزایش قیمتها افزایش یابد. با این حال، این افزایش میتواند ارزش واقعی داراییهای یک شرکت را نادرست نشان دهد. به همین دلیل، در دورههای تورمی، یک شرکت ممکن است نیاز به تعدیل ارزش خالص داراییهای خود داشته باشد تا تعیین کند که آیا به نگهداشت سرمایه دست یافته است یا خیر.
نگهداشت سرمایه در زمان تورم مختل میشود زیرا فشار تورم خالص دارایی ها را افزایش میدهد، حتی اگر ارزش اصلی آنها بدون تغییر بماند. به همین دلیل، در زمان تورم، شرکتها موظفند ارزش دارایی های خود را تعدیل کنند تا مشخص شود که آیا به نگهداشت سرمایه دست یافتهاند یا خیر. این موضوع، به خصوص برای کسب و کارهایی که در یک ابر تورم فعالیت میکنند بسیار مهم است.
اهداف نگهداشت سرمایه
هدف اصلی نگهداشت سرمایه، حفاظت از منافع ذینفعان از جمله طلبکاران و سهامداران است. با الزامات قانونی مربوط به نگهداشت سرمایه موردنیاز، شرکتها از انطباق به موقع برای جلوگیری از هرگونه مقررات کیفری یا آسیب به ارزش برند خود اطمینان حاصل میکنند. نگهداشت سرمایه، امنیت سهامداران و اعتباردهندگان وجوه سرمایه گذاری شده را تضمین میکند. این امر به نوبه خود بر تعداد زیادی از فروشندگان بالقوه و سرمایه گذارانی که فعالانه به دنبال سرمایه گذاری هستند تأثیر میگذارد.
از سوی دیگر، تجزیه و تحلیل نگهداشت سرمایه به صاحبان و مدیران کسب و کار کمک میکند تا عملکرد خود را در طول زمان ارزیابی کنند. یک شرکت در صورتی سود میبرد که سرمایه آن بدون تغییر باقی بماند یا در یک دوره زمانی افزایش یافته باشد.
اهمیت نگهداشت سرمایه
چنانچه از اهداف نگهداشت سرمایه فهمیدیم، قوانین الزامآور در خصوص نگهداشت سرمایه باعث حفظ و حراست از سرمایه گذاران در برابر از دست رفتن سرمایهشان میشود. نگهداشت سرمایه نقش مهمی در حمایت از طلبکاران و اعتباردهندگان نیز دارد. قوانین مربوط به نگهداشت سرمایه مانع ایجاد کرده و با محدود کردن شرکت نسبت به برداشت پول، از طلبکاران پشتیبانی و حمایت میکند. این قوانین حداقل سرمایهای را که باید توسط شرکت معرفی شود تا حداقل سرمایه مورد نیاز آن را برآورده کند مشخص مینماید.
نگهداشت سرمایه، علاوه برحمایت از حقوق سهامداران و طلبکاران، به مدیریت و صاحبان کسب و کارها کمک میکند تا عملکرد تجاری خود را در یک دوره زمانی ارزیابی کرده یا با سایر شرکتها مقایسه و تجزیه و تحلیل کنند. این تحلیلها میتواند در آینده نقاط اقدام مناسب را مشخص نمایند.
نگهداشت سرمایه برای سازمان های غیرانتفاعی
مفهوم نگهداشت سرمایه میتواند تأثیر زیادی بر سازمان های غیرانتفاعی داشته باشد. برخی از قوانین کشوری ممکن است دارای قراردادهای اهدایی و خیریه باشند؛ قراردادهایی که مستلزم این هستند که مانده موقوفات از بین نرود. این بدان معناست که اگر یک سازمان دوره حسابداری داشته باشد که در آن درآمدهای سازمان یا وجوه سرمایه گذاری شده منفی میشود، مانده های موقوفه اغلب باید از منابع مختلف تکمیل شود. هنگامی که این اتفاق میافتد، میتواند باعث کاهش قابل توجه در دسترس بودن بودجه برای رفع نیازهای عملیاتی شود.
آشنایی با مهمترین مفاهیم اقتصادی که هر کسی باید بداند
بالاجی ویسواناتان (Balaji Viswanathan)، مدیر عامل شرکت زینگفین Zingfin، ده مفهوم اقتصاد به علاوهی ۲ دیدگاه اقتصادی را که همه باید از آن اطلاع داشته باشند، مورد بررسی قرار داده است. در این مقاله نگاهی به این تعاریف، تئوریها و مفاهیم اقتصادی خواهیم داشت.
جریانهای اصلی اقتصاد: اقتصاد خرد و اقتصاد کلان
اقتصاد خرد با مفاهیمی نظیر رفتار مشتری، مشوقها، قیمتگذاری، بودجه احتیاطی و غیره مرتبط است. اقتصاد کلان با مقیاس بزرگتری از اقتصاد سروکار دارد و مفاهیمی از جمله نرخ بهره، تولید ناخالص داخلی (GDP) و سایر موضوعاتی که ممکن است در ستون اقتصادی روزنامهها ببینید مورد توجه اقتصاد کلان قرار میگیرد. اقتصاد خرد بیشتر به کار مدیران میآید، در حالی که اقتصاد کلان بیشتر مورد توجه سرمایهگذاران قرار دارد.
قانون عرضه و تقاضا: سنگ بنای اقتصاد
هرگاه عرضهی چیزی افزایش مییابد، قیمت آن کاهش پیدا میکند و هرگاه تقاضا بیشتر شود، قیمت افزایش پیدا میکند. بنابراین وقتی مثلا تولید ذرت بالا میرود، قیمت آن کاهش مییابد و برعکس. اگر بیشتر به آن فکر کنید، هر روز هزاران نمونه از کارکرد این مفهوم را میتوانید مشاهده کنید.
مطلوبیت نهایی
وقتی شما از یک چیزی زیاد داشته باشید، فایدهی آن برای شما کمتر میشود. بنابراین، ۱۰۰ هزار تومان وقتی که درآمد شما ۱ میلیون تومان در ماه باشد ارزشمندتر از زمانی است که درآمدتان ۱۰۰ میلیون تومان باشد. از این مفهوم به طور گسترده برای تنظیم قیمتها استفاده میشود.
تولید ناخالص داخلی (GDP)
تولید ناخالص داخلی یکی از مفاهیم اساسی برای سنجش اندازهی یک اقتصاد است و از نظر مفهومی عبارت است از مجموع درآمد همهی مردم یک کشور یا مجموع ارزش بازار همهی محصولات و خدمات تولیدی در یک کشور. هم اکنون آمریکا با تولید ناخالص داخلی ۱۴ تریلیون دلار (۱۴.۰۰۰ میلیارد) دارای بزرگترین اقتصاد جهان از این منظر است. به این معنا که سالانه ۱۴ تریلیون دلار ارزش در آمریکا تولید میشود.
نرخ رشد
رشد یک اقتصاد معمولا بر اساس نرخ رشد GDP محاسبه میشود. از آنجا که GDP مقیاسی برای سنجش درآمد ملی است، این نرخ رشد یک متغیر تقریبی از متوسط درآمد سالانهی هر فرد به حساب میآید.
همانطور که میدانید قیمت بیشتر محصولات از زمان پدربزرگهای ما بالاتر رفته است. تورم (که به صورت درصد محاسبه میشود) نشان میدهد که قیمت یک گروه از محصولات نسبت به سال گذشته چقدر افزایش پیدا کرده است. در اقتصادهای بالغ، تورم سالیانه حدود ۲ درصد است، یعنی قیمت اجناس هر سال به طور متوسط ۲ درصد بالا میرود. در این خصوص نقش بانک مرکزی، مدیریت این نرخ و پایین نگهداشتن آن در یک مقدار مثبت است.
نرخ بهره
وقتی شما به کسی وام میدهید، انتظار دارید که در بازگشت پول چیزی بیشتر از مقدار اصل آن دریافت کنید. این مقدار بیشتر را بهره میگویند. نرخ بهره یک عدد مثبت است که مشخص میکند شما چه مقداری اضافهتر از اصل پول دریافت خواهید کرد. نرخ بهرهی کوتاه مدت، معمولا توسط بانک مرکزی تعیین میشود و در آمریکا نزدیک به صفر است. اما نرخ بهرهی بلند مدت توسط بازار تعیین میشود و مقدار آن به تورم و چشمانداز اقتصاد بستگی دارد. به مکانیزمی که بانک مرکزی به واسطهی آن نرخ کوتاه مدت را کنترل میکند، «سیاستهای پولی» میگویند.
نسبت نرخ بهره با تورم و رشد
میان نرخ بهره و نرخ رشد یک رابطهی تقریبا عکس وجود دارد، از سوی دیگر نرخ بهره میتواند بر روی تورم تأثیر مستقیم داشته باشد. بنابراین، وقتی شما نرخ بهره را بالا ببرید، تورم همراه با رشد مسیری نزولی را طی میکند که یکی خوب و دیگری بد است. بنابراین، یک تنش مداوم در تعیین نرخ بهره وجود دارد. در آمریکا، فدرال رزرو (Federal Reserve) نرخهای بهرهی کوتاه مدت را تعیین میکند و تصمیمات آن همیشه مورد توجه خبرهای اقتصادی قرار میگیرد.
سیاستهای مالی
دولت از طریق تنظیم هزینههای خود میتواند به شکل گسترده اقتصاد را کنترل کند. مجموعهای از مکانیزمهای مورد استفاده در خصوص هزینهکرد دولت، تشکیلدهندهی سیاستهای مالی هستند. افزایش هزینههای دولت میتواند منجر به بالا رفتن تقاضا شود و این به معنای افزایش بیشتر قیمتهاست. بدین معنی که هم رشد بالا و هم تورم بالا به وجود میآید. این قاعده به صورت برعکس هم میتواند رخ دهد. بنابراین، دولتها سعی میکنند در دوران پایین بودن نرخ رشد و تورم، بیشتر هزینه کنند و در دوران بالا بودن نرخ رشد و تورم از هزینههای خود بکاهند.
چرخهی کسبوکار
اقتصادها در یک چرخهی حدودا ۷ ساله، دارای دورههای رونق و رکود هستند. در ابتدا چرخه با یک اوج آغاز میشود و سپس به بالاترین میزان خود میرسد، سپس اقتصاد دچار انقباض میشود که این انقباض منجر به رکود شده (دوران رشد منفی و/ یا افزایش بیکاری) و در پی آن انبساط اقتصادی رخ میدهد.
نظریهی هزینه فرصت
وقتی شما در یک فعالیتی مشغول هستید، تمایل خواهید داشت مزایای آن فعالیت را در مقایسه با جایگزینهای آن یکسان بگیرید. برای مثال، وقتی شما پنجشنبه شب روی یک پروژه سخت کار میکنید، ممکن است با خود بگویید که باید کار دیگری انجام دهم. جایگزین (در اینجا یعنی به مهمانی رفتن) ارزش بالایی دارد ولی شما ارزش انجام پروژه را جذابتر میدانید. ارزش جایگزین را در اقتصاد «هزینه فرصت» میگویند، یعنی هزینهای که شما از آن صرفنظر میکنید. در نتیجه، اگر شما شغلی با درآمد سالانه ۴۰۰ میلیون تومان را ترک میکنید تا یک استارتاپ راه بیندازید، هزینه فرصت شما برای راهاندازی استارتاپ ۴۰۰ میلیون در سال خواهد بود. ارزش نهایی این کار شما باید بالاتر از چیزی باشد که از آن صرفنظر میکنید.
نظریهی مزیت نسبی
فرض کنید که شما یک استارتاپ تکنولوژی را اداره میکنید و یک روز یکی از مشتریان از شما میپرسد که آیا میتوانید برای او یک وبسایت آماده کنید. آیا شما باید درخواست او را بپذیرید یا این فرصت را به یکی از دوستان خود محول کنید؟ شما چه تصمیمی میگیرید؟ یک انسان منطقی ممکن است زمان لازم برای ساختن وبسایت را محاسبه کند و ببیند که آیا میتواند در بازهی زمانی ساخت وبسایت، پول بیشتری از طریق فعالیتهای معمول استارتاپی خود کسب کند. سپس، او با خود میاندیشد که آیا دوستش قادر است که این کار را بهتر انجام دهد یا خیر.
اگر دوست شما میتواند این کار را به نحو آشنایی با مفهوم حفظ ارزش پول بهتری انجام دهد و برنامهی کاری شما پُر است، شما باید از این فرصت صرفنظر کنید. به این تئوری، «مزیت نسبی» میگویند. دوست شما در این کار مزیت بیشتری دارد و ساختن وبسایت برای شما سود چندانی به همراه نخواهد داشت. ملتها، کسبوکارها و مردم باید کاری را انجام بدهند که در آن قابلیت بالاتری دارند و بقیهی کارها را به دیگران محول کنند.
دیدگاه شما