درک مفهوم یک معامله گر ارشد


تحلیل تکنیکال چیست و چه مزایایی نسبت به تحلیل بنیادی دارد ؟

حتما درباره تحلیل نمودارهای قیمت یا به اصطلاح تحلیل تکنیکال چیزهایی شنیده‌اید. در این مطلب قصد داریم در مورد این نوع تحلیل، مطالب جامع‌تری ارائه کنیم و مزایای آن را نیز بررسی نماییم. اگر بخواهیم تعریف تحلیل تکنیکال(یا تکنیکی) را در یک جمله و بصورت خلاصه بگوییم، تحلیل تکنیکال مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیش‌بینی آینده روند قیمت‌ها می‌باشد.
رفتار قیمت همواره در تحلیل تکنیکال نقش اصلی را دارد و رفتار حجم معاملات نیز تکمیل کننده این اصل می‌باشند. رفتار قیمت و رفتار بازار در خیلی موارد معنای مشابهی دارند و به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می‌گیرند.

سه مبحث ابتدایی به عنوان پایه های مباحث منطقی تحلیل تکنیکال به شرح ذیل می‌باشند :
1ـ همه چیز در قیمت لحاظ شده است .
2ـ قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند .
3ـ تاریخ تکرار می شود .

1 – همه چیز در قیمت لحاظ شده است

شاید بتوان ادعا کرد جمله «همه چیز در قیمت لحاظ شده است» پایه و اساس تحلیل تکنیکال است. تا زمانی که به درک درستی از این جمله نرسیده باشیم شاید پیشروی در یادگیری تحلیل تکنیکال کار بیهوده‌ای باشد.
یک تحلیل‌گر تکنیکال در ابتدا به این باور رسیده است که هر چیزی که بتواند در قیمت تأثیرگذار باشد اعم از فاکتورهای سیاسی، فاندامنتال، جغرافیایی و یا سایر فاکتورها در قیمت یک سهم لحاظ شده است. پس از درک و پذیرش جمله فوق به عنوان مقدمه تحلیل تکنیکال به این نتیجه می رسیم که تحلیل قیمت ها تمام آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم.
برای اثبات عدم صحت این ادعا (که برخی تحلیلگرها نیز به آن مغرور هستند)، زمان زیادی صرف شده و نتیجه ای حاصل نشده است. همه تحلیل‌گران تکنیکال بر این باورند که تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست.

چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد آنگاه قیمت صعود خواهد کرد درک مفهوم یک معامله گر ارشد و اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش خواهد یافت. این تغییرات پایه و اساس تمام پیش بینی‌های اقتصادی و بنیادی می‌باشد. برداشت تکنسین‌ها از این اصل به این صورت است که اگر قیمت به هر دلیلی بالا رفت پس باید تقاضا بر عرضه غلبه کرده و علل فاندامتنالی تأثیر خود را گذاشته باشند و چنانچه قیمت سقوط کرد دلایل فاندامنتالی و بنیادی بی اثر شده‌اند.

پس در این مبحث ما به این نتیجه می‌رسیم که یکتحلیلگر تکنیکال نیز به نوعی مباحث فاندامنتال و بنیادی را مورد مطالعه قرار می دهد.
قریب به اتفاق تحلیل‌گران تکنیکال بر این باورند که نیرویی که جهت عرضه و تقاضا را تغییر می دهد برآیند تغییرات فاندامنتال و مربوط به اقتصاد بازار می باشد و همین نیرو بر قیمت ها تأثیر می گذارد. نمودارها هرگز به تنهایی علت بالا یا پایین آمدن قیمت نیستند.
این یک قانون است که تحلیل‌گر تکنیکال به هیچ وجه به دنبال یافتن دلیل تغییر جهت قیمت‌ها نیست. بیشتر اوقات در آغاز یک روند و یا در نقطه تغییر جهت قیمت از افزایش به کاهش و یا برعکس هیچ کس به طور قطع دلیل این تغییر جهت را نمی داند. (در واقع برای تحلیلگر تکنیکال مهم نیست که چیست و فقط بر قیمت و حجم تمرکز دارد) تحلیل‌گر تکنیکال به سادگی و با استفاده از الگوها می تواند این تغییر را به موقع شناسایی کند و پایداری آن را بسنجد.

باید در خاطر داشت، مادامی که یک تحلیل‌گر تکنیکی بر این عقیده باقی بماند که همه چیز در قیمت لحاظ شده است موفق خواهد شد که از بسیاری از افراد باتجربه بازار (که از این ابزار استفاده نمی‌کنند) سود بیشتری کسب کند.
پذیرش جمله «همه چیز در قیمت لحاظ شده است» به عنوان اولین قدم مساوی است با پذیرش اهمیت بررسی قیمت.

یک تحلیل‌گر لزوماً نیاز نیست از بازار باهوش‌تر باشد و یا قادر باشد که پیش بینی‌های متحیرانه‌ای درباره تغییرات قیمت انجام دهد. با استفاده از بررسی روند قیمت به کمک ابزارهای تکنیکی مختلف مانند اندیکاتورها، یک تحلیل گر تکنیکال می‌تواند بهترین زمان برای خرید و فروش سهم را تشخیص دهد و انتخاب کند.

2 – قیمت ها براساس روندها حرکت می‌کنند

ضروری است که این مفهوم را بپذیریم که قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند. در اینجا نیز تا زمانی که به باور این اصل نرسیده باشیم تلاش برای یادگیری تحلیل تکنیکال بی‌فایده است .
هدف از ترسیم نمودار قیمت، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت این روند است، پیش از آنکه قیمت‌های آتی، روند آینده را مشخص کنند.
نظریه ثابت شده‌ای نیز وجود دارد که می‌گوید قیمت‌ها بر اساس روندها حرکت می کنند و یا به عبارت دیگر قیمت ها دوست دارند که روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت بدهند. این قانون به نوعی بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است. شاید بتوان آن را این گونه نیز مطرح کرد که قیمت‌ها به روند فعلی خود را ادامه می‌دهند تا زمانی که عوامل بازدارنده حرکت، آنها را متوقف کند.
این قانون یکی از ادعاهای محکم تحلیلگران تکنیکال می‌باشد. آنها معتقدند که روندها تا زمانی که عوامل خارجی بر آنها تأثیر نگذاشته جهت خود را حفظ می‌کنند.

3 – تاریخ تکرار می‌شود

بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه رفتارهای بازار، مشابه روانشناسی در انسان‌ها می‌باشد .
به عنوان مثال الگوهای نمودارهایی که چندسال پیش ترسیم شده‌اند دقیقاً منعکس کننده تأثیر مسائل آن دوره از نظر روانشناسی در روند قیمت‌ها هستند.
نمودارها به وضوح روانشناسی بازار را آشکار می کنند. از زمانی که الگوها به خوبی در گذشته عمل کرده‌اند فرض شده که در آینده نیز به همان خوبی جوابگو خواهند بود. پایه و اساس آنها اصول روانشناسی است که این امر باعث می‌شود که آنها را به عنوان اصل ثابت بپذیریم و بتوانیم به آنها اعتماد کنیم.
بیان دیگری از این موضوع این است که بگوییم : تاریخ تکرار می شود و این کلیدی است برای پیش بینی آینده از طریق تحلیل گذشته و یا اینکه بگوییم آینده چیزی نیست جز تکرار گذشته …

مزایای تحلیل تکنیکال در برابر فاندامنتال چیست و چرا باید تحلیل تکنیکال را بیاموزیم؟

مزیت اول- انعطاف‌پذیری و سازگاری با همه بازارها

یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل‌ تکنیکال سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد زمانی مختلف می باشد. تقریباً هیچ بازار و فضای معاملاتی وجود ندارد که نتوان این اصول را در آن به کار برد.

چارتیست ( تحلیلگر بازار بورس ) به راحتی می‌تواند هر نوع بازاری را که تمایل داشته باشد مورد مطالعه قرار دهد، حتی اگر با دانش فاندامنتال او همخوانی نداشته باشد. در حالی که اغلب تحلیل گران فاندامنتال به علت اینکه همواره مقادیر زیادی اطلاعات و صورت‌های مالی برای بررسی وجود دارد که برای درک آنها باید در حد یک متخصص عمل کنند، چندان نمی‌توانند از جایی که هستند دور شوند.

به طور مثال با یادگیری تحلیل تکنیکال، می‌توانید هرزمان که خواستید بسرعت از گروه خودرو به گروه دارویی سوئیچ کنید ولی یک تحلیل‌گر بنیادی باید ابتدا صورت‌های مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را برای خرید انتخاب نماید. تحلیل‌گر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست می‌دهد ولی این تحلیل‌گر تکنیکال است که با هوش و ذکاوت خود و البته با ابزاری سریع و انعطاف‌پذیر مانند تحلیل‌ تکنیکال توانسته سود بیشتری بدست آورد.

مزیت دوم- قابل استفاده برای بازه‌های زمانی مختلف

یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال این است که در بازه‌های زمانی مختلف کاربرد دارد. چه معامله‌گران روزانه چه معامله‌گران چند روزه و کوتاه‌مدت و چه خریداران میان‌مدت و چه افرادی که در بازه‌های زمانی طولانی مشغول به خرید و فروش می‌باشند، می‌توانند از تحلیل تکنیکال بهره ببرند در حقیقت تحلیل تکنیکال شامل زمان خاصی نمی‌شود و این سلیقه و روش کار معامله‌گر می‌باشد که در چه بازه‌ای به تحلیل بپردازد.

تحلیل‌گر تکنیکی با تعیین بازه زمانی موردنظرش این را مشخص می‌کند که قصد پیش‌بینی برای چه مدت زمانی را دارد. این عقیده که برخی از افراد می‌گویند تحلیل تکنیکال صرفاً در بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت کاربرد دارد اصلاً درست نیست.

این ادعا شاید ناشی از این نظریه باشد که تحلیل فاندامنتال برای پیش بینی بلندمدت کاربرد دارد و فاکتورهای تحلیل تکنیکی فاکتورهایی کوتاه‌مدت هستند در واقع تحلیل‌گر تکنیکال برای پیش‌بینی بازه‌های زمانی بلندمدت از نمودارهای هفتگی ماهیانه و سالیانه بسته به سلیقه خودش استفاده می‌کند و به دلیل همین تکنیک‌ها می‌باشد که این نوع تحلیل را تکنیکال می نامند.

مزیت سوم- تحلیل تکنیکال، میانبری است به بررسی بنیادی سهام

همان طور که در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تأثیر می‌گذارد و باعث می‌شود قیمت بالا یا پایین برود و یا ثابت بماند. یک تحلیل‌گر فاندامنتال (بنیادی) تأثیر تمام فاکتورهای مربوط را بر روی قیمت سهام بررسی می‌کند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی آن را محاسبه کند.
ارزش ذاتی چیزی است که یک تحلیل‌گر فاندامنتال به وسیله آن نشان می‌دهد که با توجه به میزان عرضه و تقاضا واقعاً با آن قیمت ارزش دارد یا خیر. اگر قیمت سهام زیر ارزش ذاتی باشد، تحلیل‌گر فاندامنتال می‌گوید قیمت آن چیز ارزان است و برای خرید مناسب است و برعکس.

هر دو روش تکنیکال و فاندامنتال همواره سعی بر حل یک مشکل واحد دارند و آن مشکل چیزی نیست جز پیش‌بینی اینکه قیمت‌ها تمایل دارند در چه جهتی حرکت کنند. در واقع آنها از دو راه متفاوت به یک مسئله واحد می‌پردازند. یک تحلیل فاندامنتال علت‌های تغییر قیمت را بررسی می‌کند حال آنکه یک تحلیل‌گر تکنیکال تأثیرات آن را به چالش می‌کشاند. تحلیل‌گر تکنیکال عقیده دارد که تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علت‌ها و دلایل این تغییرات لازم نیستند و در مقابل تحلیل‌گر فاندامنتال همواره به علت‌ها و دلایل تغییر قیمت می‌پردازد.

بیشتر معامله‌گران خود را در یکی از دو دسته تحلیل‌گران فاندامنتال و یا تکنیکال طبقه‌بندی می‌کنند. در حقیقت این دو دسته نقاط مشترک زیادی دارند. خیلی از تحلیل‌گران فاندامنتال سعی دارند مقدماتی از تکنیکال را فرابگیرند و همین طور بسیاری از تحلیل‌گران تکنیکی نیز تلاش می‌کنند حداقل اطلاعاتی از مسائل فاندامنتال داشته باشند.

مشکل اصلی اینجاست که خیلی از اوقات علت‌ها و نمودارها با یکدیگر درگیر هستند. در بیشتر مواقع در ابتدای حرکت‌های مهم بازار، یک تحلیل گر فاندامنتال نمی تواند تعریف درستی برای تغییرات بازار ارایه دهد. در چنین لحظات بحرانی است که هر دو تحلیل‌گر تفاوت‌های زیادی را در برداشت‌هایشان و روند قیمت مشاهده می‌کنند و اغلب نیز همزمان با هم دلیل تغییرات را درک می‌کنند ولی گاهاً برای انجام هر گونه عکس العمل خیلی دیر شده است.

این اختلافات ظاهری را شاید بتوان این‌گونه تشریح کرد که در واقع تغییرات قیمت باعث ایجاد دلایل پایه‌ای جدیدی می‌شود یعنی اینکه تغییر قیمت باعث می‌شود تا تحلیل‌گر فاندامنتال و فاکتورهای سنجش او حساس شوند و در حقیقت بازار دلایل جدیدی برای این تغییرات پیدا کند. در حالی که دلایل پایه‌ای قبلاً تأثیر خود را بر قیمت گذاشته‌اند و هم اکنون در بازار وجود دارند و در واقع قیمت‌ها در حال نشان دادن واکنش به دلایل پایه‌ای جدید هستند. خیلی از بازارها در گذشته با تغییرات بسیار کم و یا اصلاً هیچ تغییری در فاندامنتال شروع شده است و به مرور زمان وقتی که تغییرات دیده شده است روند جدید کاملاً در مسیرش قرار گرفته است.

بعد از مدتی تحلیل‌گر تکنیکال با اعتماد به نفس بیشتری تغییرات را در نمودارها درک می‌کند و می‌خواند. یک تحلیل گر تکنیکال شاید تنها کسی باشد که در شرایطی که تغییرات بازار با خرد عمومی در تناقض است احساس آرامش می کند و حتی از چنین موقعیتی لذت می‌برد. او می‌داند که معامله‌گران بازار به زودی با اطلاعات جدیدی که همان دلایل فاندامنتال جدید می‌باشد مواجه می‌شوند و شاید تنها او باشد که برای تصدیق محاسباتش منتظر چیزی نبوده است.

در تأیید تحلیل تکنیکال می‌توان به وضوح دید که اعتقاد یک تحلیل‌گر تکنیکال به تحلیل‌هایش به مراتب بیشتر از یک تحلیل‌گر فاندامنتال می‌باشد. اگر یک معامله‌گر مجبور باشد یکی از این دو را به عنوان روش کار انتخاب کند منطق می‌گوید که با تحلیل تکنیکال امکان رسیدن به موفقیتش بیشتر است. برای آنکه تحلیل تکنیکال در حقیقت تأثیر عوامل فاندامنتال را بررسی می‌کند و چون همیشه تأثیر فاندامنتال در روی قیمت لحاظ شده، به طور حتم بررسی فاندامنتال کاری غیرضروری است.

در واقع بررسی نمودار، میانبری است به بررسی عوامل فاندامنتال. ولی حالت عکس آن ممکن نیست. این امکان وجوددارد که بتوان در یک بازار مالی صرفاً با دانش تکنیکال خرید و فروش انجام داد ولی تقریباً بعید به نظر می‌آید که شخصی بتواند صرفاً بر درک مفهوم یک معامله گر ارشد اساس مسائلی فاندامنتالی و عدم بررسی قسمت تکنیکی بازار، خرید و فروش خیلی موفقی انجام دهد.

حتما در بورس تهران مشاهده کرده‌اید که گاهی اوقات بیشتر معامله‌گران از گروهی خاصی به گروهی دیگر سوئیچ می‌کنند و اصطلاحا نقدینگی به سمت گروهی دیگر هدایت می‌شود. حال در این وضعیت آیا تحلیل‌گر بنیادی می‌تواند به سرعت در گروه پیشرو بازار وارد شود؟ مسلم است که خیر، چون تحلیل ‌بنیادی غیر از اینکه به اطلاعات زیادی در زمینه صنعت مربوطه، حسابداری و بررسی صورت‌های مالی و… نیاز دارد، بسیار وقت‌گیرتر از تحلیل تکنیکال نیز می‌باشد.

ولی برای تحلیل‌گر تکنیکال هیچ فرقی نمی‌کند سهامی که می‌خواهد وارد آن شود در چه صنعتی قرار دارد. تحلیل‌گر تکنیکال فقط به نمودار قیمت توجه می‌کند و با استفاده از دانش نوینی که در اختیار دارد، در زمان بسیار کمتری سهم برتر گروه پیشرو را شناسایی می‌کند و وارد آن می‌شود.

با یادگیری تحلیل تکنیکال می‌توانید هرزمان که خواستید بر فرض مثال بسرعت از گروه خودرو به گروه دارویی سوئیچ کنید ولی یک تحلیل‌گر بنیادی باید ابتدا صورت‌های مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را برای خرید انتخاب نماید.

تحلیل‌گر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست می‌دهد ولی این تحلیل‌گر تکنیکال است که با هوش و ذکاوت خود و البته با علمی سریع و انعطاف‌پذیر مانند تحلیل‌ تکنیکال توانسته سود بیشتری بدست آورد.

معرفی کتاب تحلیل تکنیکال جان مورفی

تحلیل تکنیکال جان مورفی

برای این که بتوانید دربازارهای مالی به موفقیت برسید باید به درک درستی از بازار و ساختار آن داشته باشید. یکی از روش‌های که به شما کمک می‌کند تا بتوانید به این درک برسید مطالعه کتاب‌های مطرح در این زمینه است. یکی از کتاب‌هایی که به هر تریدری در ابتدای مسیر توصیه می‌شود کتاب تحلیل تکنیکال جان مورفی است که در ابن بلاگ قصد داریم به طور کامل آن را معرفی کنیم. تا انتها با ما همراه شوید.

آن چه در این مطلب می‌خوانیم:

معرفی جان درک مفهوم یک معامله گر ارشد مورفی (John Murphy)

جان مورفی (John Murphy) که احتمالا نام آن تا به حال زیاد به گوشتان خورده است یکی از تحلیل گران بازار بورس آمریکا است که دارای مدرک کارشناسی اقتصاد و ارشد مدیریت تجاری است و از او به عنوان پدر علم تکنیکال یاد می‌شود.

او تجربه 40 ساله خود در بازارهای مالی را در قالب 3 کتاب منتشر نموده است. کتاب تحلیل تکنیکال جان مورفی در سال 1999 توسط موسسه مالی نیویورک منتشر شد و به مدت 10 سال جز پر فروش‌ترین کتاب‌ها در این حوزه بوده است و به زبان‌های مختلفی ترجمه شده است. این کتاب 18 فصل دارد و تمامی مباحث تحلیل تکنیکال را به طور کامل می‌دهد.

سایر کتاب‌های جان مورفی عبارتند از:

  • تحلیل تکنیکال بازارهای آتی (Technical analysis of the futures markets)
  • تحلیل تکنیکال بین بازارها (Intermarket technical analysis)
  • سرمایه گذار بصری (The visual investor)

جان مدیر تحقیقات تکنیکال و مشاور ارشد تجاری مری لینچ بود. علاوه بر این سابقه حضور 7 ساله به عنوان تحلیل گر را در شبکه تلویزیونی CNBC دارد. وی در حال حاضر یکی از تریدرهای برجسته در فارکس و معاملات آتی است.

جوایز جان مورفی

  • تحلیلگر برتر تکنیکال در جهان (سال 1992)
  • جایزه سالانه تحلیل تکنیکال (سال 2022)

تحلیل تکنیکال چیست؟

قبل از این که بخواهیم به معرفی سرفصل های این کتاب برسیم بهتر است ابتدا تحلیل تکنیکال را تعریف کنیم.

در تحلیل تکنیکال یا فنی به کمک بررسی گذشته بازار سعی می‌کنیم وضعیت آینده قیمت را پیشبینی کنیم. در این سبک معتقدیم که تاریخ مجددا تکرار خواهد شد. این که قیمت تا کجا بالا یا پایین خواهد رفت و چه زمانی روند خود را تغییر می‌دهد موضوع مورد بحث در علم تکنیکال است.

در این علم به کمک نوسانات قیمت، بررسی عرضه و تقاضا و در نظر گرفتن حجم می‌توانیم وضعیت قیمت را در کوتاه مدت و بلند مدت پیشبینی کنیم.

تحلیل تکنیکال پایه و اساس همه بازارهای مالی در دنیاست بنابراین شما با آموختن این علم می‌توانید آن را در تمامی بازارها به کار بگیرید.

به طور کلی برای ترید در بازارهای مالی شما دو راه دارید: تحلیل تکنیکال و فاندامنتال. در تحلیل فاندامنتال شما شاخص‌ها و اخبار را در مورد جفت ارز بررسی می‌کنید و مطابق با آن‌ها وارد معامله می‌شوید.

سرفصل‌های کتاب تحلیل تکنیکال جان مورفی

فلسفه تحلیل تکنیکال

ساختار انواع نمودار

مفاهیم مقدماتی روند

الگوهای مهم برگشتی

الگوهای ادامه دهنده

نمودارهای بلند مدت

میانگین های متحرک

نمودار نقطه و رقم

نمودارهای شمعی ژاپنی

نظریه موج الیوت

کامپیوترها و سیستم های داد و ستد

مدیریت مالی و تاکتیک های معامله

شاخص های بازار سرمایه

بررسی مباحث کتاب تحلیل تکنیکال جان مورفی

فصل اول کتاب تحلیل تکنیکال جان مورفی شامل تشریح فلسفه نمودارها، مزایا و معایب استفاده از تحلیل تکنیکال است.

فصل دوم شامل تاریخچه و اصول مقدماتی Technical analysis به همراه ذکر مثال‌های کاربردی است.

در سومین فصل ساختار نمودارها، انواع تایم فریم و اهمیت حجم را درک خواهید کرد.

برای این که بتوانید مفهوم روند، حمایت و مقاومت، خطوط کانال، درصدهای بازگشتی و سایر ابزارها را شناسایی کنید فصل چهارم را مطالعه کنید.

در تحلیل تکنیکال یکی از مهم ترین اهداف و دغدغه تریدرها شناسایی نقاط بازگشت بازار است. با مطالعه فصل پنج دید مناسبی نسبت به الگوهای نموداری و انواع آن‌ها پیدا خواهید کرد.

در فصل ششم الگوی مثلث، پرچم، مستطیل، واگرایی، هم گرایی و … به همراه ذکر مثال معرفی شده است.

یکی از مؤلفه‌های اصلی تابلوی معاملات بازار و تحلیل تکنیکال در عین سادگی حجم است. در فصل هفتم نحوه تفسیر حجم روزانه و شرح ماهیت انواع شاخص‌های مبتنی بر آن را می‌آموزید.

برای آشنایی با انواع افق‌های سرمایه‌گذاری شامل کوتاه، میان و بلندمدت فصل هشتم را مطالعه کنید. با مطالعه این فصل از کتاب تحلیل تکنیکال جان مورفی می‌توانید بهترین رویکرد زمانی سرمایه‌گذاری را برای معاملات شخصی خود انتخاب کنید.

جان پس از تشریح مفاهیم و ابزارهای بنیادین تحلیل نمودار قیمت، به مبحث جذاب اندیکاتورهای تکنیکال پرداخته است. فصل نهم شامل تعریف انواع میانگین‌های متحرک، ارتباط میانگین و چرخه زمانی، کاربرد اعداد فیبوناچی در میانگین‌ها و نحوه بهینه‌سازی آن‌ها است.

برای آشنایی با مهم‌ترین اسیلاتورهای مورد استفاده معامله‌گران شامل اندیکاتور استوکاستیک (K%D)، RSI، شاخص کانال کالا (CCI)، لری ویلیامز (%R) و اندیکاتور مکدی (MACD) فصل دهم را مورد مطالعه قرار دهید.

اگر جز آن دسته از افرادی هستید که نمودارهای قیمتی برایتان مرموز و پر از ابهام به نظر می‌رسد با مطالعه فصل یازدهم می‌توانید به درک درستی از ساختار، روش‌های تفسیر و تکنیک‌های معاملاتی نمودار نقطه و رقم برسید.

تعاریف الگوی شمعی و انواع مختلف آن به همراه راهنمایی تصویری در فصل دوازدهم ذکر شده است.

تاریخچه و مبانی امواج الیوت، روش‌های موج شماری، کانالیزه شدن و کاربرد اعداد فیبوناچی در تئوری الیوت که جز مفاهیم پیشرفته تحلیل تکنیکال هستند در فصل سیزدهم به طور کامل ذکر شده است.

یک بعد نمودارهای تحلیل تکنیکال زمان است. مفهوم چرخه‌های زمانی، تاثیر آن بر حرکات بلند مدت و کوتاه مدت و نحوه ترکیب آن ها با ابزارهای دیگر موضوع مورد بررسی در فصل 14 است.

برای درک نقش ابزارهای کامپیوتری در فرآیند تحلیل نموداری و مزایا و معایب آن‌ها باید فصل پانزدهم را مطالعه کنید.

شما هر چقدر هم که تحلیل بدانید بدون مدیریت صحیح سرمایه نمی‌توانید به موفقیت برسید. در فصل شانزدهم این کتاب جان به معرفی مدیریت سرمایه، انواع دستورات معاملاتی و عناصر اساسی معاملات موفق می‌پردازد.

در فصل پایانی کتاب نیز دیدگاه تکنوفاندامنتالی، نحوه تدوین و بهینه سازی استراتژی معاملاتی برای آمادگی معامله گران برای ورود به بازارها ذکر شده است.

سخن پایانی

یکی از مهم‌ترین منابع برای یادگیری در هر زمینه‌ای مطالعه کتاب است. سعی کنید پس از مطالعه این کتاب آموخته‌های خود را در بازار به کار ببررید زیرا فقط با تمرین زیاد، بررسی چارت و درک منطق پشت کندل هاست که می‌توانید به یک معامله گر موفق تبدیل شوید. با مطالعه مطلب بهترین کتاب های فارکس می‌توانید با سایر منابع مطالعاتی بازار آشنا شوید.

درک مفهوم یک معامله گر ارشد

به‌طور معمول دو روش برای این کار وجود دارد و هر یک از این دو نه تنها با دیگری در رقابت نیست بلکه حتی فعالانه نقاط ضعف همدیگر را پوشش می‌دهند. و شما باید در زمان معامله در این جنگ تحلیلی یک طرف را انتخاب کنید.

روش اول:

نخستین روش، فهم مسئله‌ای است که سایر افراد هم خواهند فهمید اما نخست شما از آن آگاهی می‌یابید. برای نمونه، آن‌ها به اخبار و شبکه‌های خبری توجه بسیاری دارند. ایده این‌کار اخذ اطلاعات و بعد، پیش از دیگر معامله‌گران، وارد معامله شدن و به دست آوردن سود است. این گروه قبل از آنکه حرکت آغاز شود وارد بازار می‌شوند. به‌طور معمول این گروه از افراد معامله‌گر هستند زیرا نسبتا به‌سرعت خرید و فروش می‌کنند.

روش دوم:

دومین راه تشخیص، مسئله‌ای است که دیگران از درک آن ناتوانند، این کار با تمرکز بر روی جنبه‌های خاص و تبدیل‌شدن به یک متخصص در آن حوزه، انجام می‌پذیرد. این روش به شما نسبت به دیگر معامله‌گرانی که وقتی برای تبدیل شدن به یک متخصص، در هر حوزه‌ای را ندارند، مزیت برتری می‌بخشد. برای نمونه، شما در زمینه سهام جنگل‌داری، شکل کار شرکت‌های جنگل‌داری، روند چوب و کاغذ تخصص دارید و آن‌ها را از نزدیک پیگیری و رصد می‌کنید. این برای شما این امکان را به‌وجود می‌آورد که فرصت‌هایی را مشاهده کنید که افرادی که تفاوت بین تخته و تیر را نمی‌دانند، آن را نمی‌بینند. به طور کلی، این دسته را «سرمایه‌گذاران» تشکیل می‌دهند چراکه آن‌ها اغلب سهام خود را برای مدت زمان بلندتری نگه می‌دارند.

واقعیت آن است که معامله‌گران سهام و سرمایه‌گذاران بیشتر ترکیبی از هر دو این روش را به کار می‌بندند. برای مثال، یک معامله‌گر روزانه که در سهام انرژی متخصص است، می‌تواند مفهوم خبرهای خاص در مورد بخش‌های سریع‌تر انرژی را درک کنند و پیش از دیگران وارد بازار شوند.

تحلیل‌گران بورس بیشتر با شرکت‌هایی که در بورس حاضر هستند و سود آن‌ها روند خوبی را دارد آشنا می‌شوند. بسیاری حتی دوره‌هایی از حسابداری را طی می‌کنند تا متوجه ترفندهای شرکت‌های حسابداری بشوند و از آن‌ها در روند سودآوری خود استفاده کنند. بعضی دیگر بیشتر بر مسائل اقتصادی، مشابه اینکه چطور روند خرید و فروش بر خرده‌فروشی اصلی تاثیرگذار است و تامین‌کنندگان آن‌ها متکی هستند. این داده‌ها می‌تواند دیدگاه‌های خیلی خوبی در رابطه با اینکه بورس چگونه عمل می‌کند به آن‌ها بدهد.

اشخاصی که به عنوان تحلیل‌گر حرفه‌ای بورس انجام وظیفه می‌کنند، لازم است در یکی از گرایش‌های مالی و بازرگانی تحصیل کرده و تجارب عملی ارزشمندی هم کسب کرده باشد. حیطه وظایف این اشخاص، تجزیه و تحلیل گزارش‌های مالی، ارزش‌گذاری اوراق بهادار، تجزیه‌و‌تحلیل بازار اوراق بهادار، شناسایی کردن زمان مناسب برای خرید‌و‌فروش و انجام معامله، تشخیص اصول تحلیل و ارتباط و تبادل نظر با دیگر تحلیل‌گران بورس است.

شغل‌هایی که مناسب افراد سنتی و منظم هستند، قاعده‌مند بوده و مستلزم پیروی از روش‌های جاافتاده و فعالیت‌های جاافتاده هستند. در این‌گونه مشاغل سروکار فرد بیشتر با اطلاعات مفصل و داده‌های دقیق است تا ایده‌ها؛ و معمولاً از اصول و قواعد مشخصی پیروی می‌کنند.

شغل‌های مناسب افراد پژوهشگر و علمی غالباً شامل کار با ایده‌ها بوده و نیازمند تفکر بسیار زیادی هستند. این‌گونه افراد عموماً در جستجوی حقایق و کشف راه‌حل مسائل به‌صورت ذهنی هستند.

شغل‌های مناسب افراد ریسک‌پذیر و کارآفرین دربرگیرنده راه‌اندازی و اجرای پروژه‌ها است. این مشاغل می‌تواند توان رهبری و تصمیم‌گیری افراد را به چالش بکشند. سطح ریسک‌پذیری در این‌گونه مشاغل بالاست و اغلب با تجارت سروکار دارند.

مشاغلی که این ارزش کاری را برای فرد برآورده می‌کنند، مشاغلی نتیجه محور هستند و کارکنان را قادر می‌سازد تا از بالاترین توانایی‌های خود در کار استفاده کنند و از این طریق به احساس کمال دست یابند. نیازهای مربوطه برای این ارزش کاری عبارت‌اند از استفاده از قابلیت‌ها و توانایی‌ها و دستیابی به نتیجه.

مشاغلی که این ارزش کاری را برای فرد برآورده می‌کنند، امکان پیشرفت و پتانسیل دستیابی به سطوح مدیریت ارشد و رهبری سازمانی را در بر دارند و اغلب جزو مشاغل دارای اعتبار و پرستیژ بالا محسوب می‌گردند. نیازهای این ارزش کاری توان پیشرفت، اقتدار، به رسمیت شناخته شدن و اجتماعی بودن است.

مشاغلی که این ارزش کاری را برای فرد برآورده می‌کنند به کارکنان اجازه می‌دهند مستقلاً به انجام کار و تصمیم‌گیری بپردازند. این ارزش کاری نیاز به خلاقیت، مسئولیت‌پذیری و استقلال دارد.

بایدها و نبایدهای موفقیت در بازارهای مالی

بایدها و نبایدهای موفقیت در بازارهای مالی

دو رکن اصلی برای حضور هوشمندانه در تمام بازارهای مالی، «آموزش دیدن» و «به روز نگه داشتن اطلاعات» است. آموزش، یک مسیر درست برای رسیدن به موفقیت است. اگر شما هم جز آن دسته افرادی هستید که تاکنون در مسیر درست برای آموزش قرار نگرفتید و با شکست‌های متعددی در بازارهای مالی مواجه شدید، حتما سوال هایی هم در این زمینه برایتان پیش آمده است ؛

چرا در اکثرا معاملات شکست می‌خوریم؟ استراتژی درست کدام است؟ تحلیل فاندامنتال یک ارز چه تاثیری بر روی معاملات خواهد گذاشت؟ آیا با استفاده از شاخص‌های آنچین (درون شبکه‌ای) می‌توان از تغییر روند مارکت سریع‌تر مطلع شد؟ دلیل اهمیت اقتصاد کلان چیست؟ آیا اخبار سوشال مدیا در روند بازار تاثیرگذار است؟ و.

اگر به دنبال پاسخ این سوالات هستید در ادامه با آکادمی رمزعلی همراه ما باشید!

راز موفقیت در بازارهای مالی چیست؟

تک بُعدی بودن در بازار های مالی هرگز جواب نمی‌دهد! مسلما تحلیل تکنیکال به تنهایی پاسخ‌گو نیست! بارها پیش آمده که متوجه دلیل تغیر روند بازار نمی‌شویم و تنها با دید تکنیکال در نقاط حمایتی اقدام به خرید می‌کنیم و سپس منتظر بازگشت از آن سطح هستیم. بارها پیش آمده که درک مفهوم یک معامله گر ارشد هرچه قیمت کاهش پیدا می‌کند، یک پله ورود می‌کنیم تا اصطلاحا میانگین کم کنیم اما غافل از این نکته اساسی هستیم که عوامل بسیار زیادی در بازار ارزهای دیجیتال تاثیرگذار هستند.

در این مواقع ممکن است سرمایه شما در خواب برود و یا تقاضای چشم گیری در بازار نباشد که قیمت را رو به بالا حرکت دهد. دقیقا همینجاست که شما متضرر می‌شوید. اگر خوش شانس باشید و متضرر هم نشوید، تحلیل اشتباهی انجام داده‌اید و بازار بر خلاف تحلیل شما پیش رفته است. واقعیت امر این است که بازار فعلی به آن حد از پیچیدگی و پختگی لازم رسیده است که دیگر نمی‌توان آن را صرفا با اندیکاتورها و تحلیل تکنیکال تجزیه و تحلیل کرد ویا صرفا به کانال های سیگنال رجوع نمود!

نیاز شما تحلیل تکنیکالی است که با روانشناسی فردی، مارکت، همچنین استراتژی صحیح پرایس اکشن و میزان عرضه و تقاضا آمیخته شده باشد تا در نهایت تاییدیه های مطمئنی به شما دهد. اما کماکان کافی نیست!

چون یک معامله گر در چارت، چیزی که پیش از این اتفاق افتاده است را مشاهده می‌کند نه آن چیزی که قرار است اتفاق بیافتد!

اصل اول برای حضور در بازارهای مالی دانستن «اقتصاد کلان» است

اقتصاد کلان همواره متغیر اصلی بازارهای مالی برای سناریو های بلند مدت و میان مدت است. همچنین نوسانات بازارهای مالی همگی متاثر از عوامل اقتصاد کلان‌اند. عواملی مانند سیاست های پولی و سیاست های مالی، تنش های ژئوپولتیک، مشکلات زنجیره تامین و. . یک سرمایه گذار موفق با شناخت و تحلیل داده‌های اقتصادی متوجه خواهد شد که قرار است در بازارهای مالی چه اتفاقی رخ دهد و یا حتی مومنتوم بازار عوض میشود یا خیر.

رازی که بر ملا کردیم، سبک جدید مارکت اکشن است!

سبک مارکت اکشن، یک سبک نوآور است که برای حضور موفق در بازارهای مالی طراحی شده است. در مارکت اکشن فرد متوجه خواهد شد که به چه مولفه‌هایی در زمان مناسب، چه میزان وزنی دهد و همچنین برای هرکدام از آنها چند سناریو خواهد داشت. در مارکت اکشن فرد می‌داند که چه زمانی می‌تواند از منظر اقتصاد کلان معاملات ضد روند بگیرد و یا حتی چه روزها و هفته‌هایی هرگز معاملات باز نداشته باشد!

فرد با مطالعه گذشته و چرخه های مختلف اقتصادی در بازار، تاثیر فاحش اقتصاد کلان را مشاهده خواهد کرد. دقیقا در همین نقطه است که یک معامله گر به تجربه و درک عمیقی از تاثیرات عوامل کلان پی خواهد برد.

نقش داده‌های درون شبکه در مارکت اکشن چیست؟

داده‌های درون شبکه نقش مستقیمی در کنار اقتصاد کلان دارند. در حقیقت این دو مانند اجزای دومینو به یکدیگر متصل‌اند. در نتیجه همراه با اقتصاد کلان کاملا ضروری است که تحرکات سرمایه گذاران سازمانی، صرافی‌ها، نهنگ‌ها، معامله گران بلندمدت و کوتاه مدت، سلامت شبکه، ارزندگی ارزها و حتی معاملات آپشن و فیوچرز و.. را به صورت تخصصی مورد بررسی قرار داد.

اما ممکن است درتمام این شاخص ها اطلاعات نادرست و به اصطلاح زائد یافت شود. سبک مارکت اکشن به گونه‌ای طراحی شده است تا در کمترین زمان ممکن به موفق‌ترین و صحیح ترین داده‌ها برسید! یعنی تمام شاخص‌ها و داده‌ها، بهینه و شخصی سازی شده‌اند و حتی راه و روش تشخیص داده‌های مهم از مابقی داده‌ها آورده شده است. در کنار آگاهی کامل از اقتصاد کلان و داده‌های درون شبکه برای سرمایه گذاری بر روی پروژه ها باید بررسی‌های لازم کامل انجام شود .

تحلیل فاندامنتال (بنیادین) و اخبار سوشال مدیا چه جایگاهی در مارکت اکشن دارند؟

با اخبار سوشال مدیا، شت کوین‌ها بر سر زبان می‌‍افتند. در برخی موارد ممکن است باتوجه به اخبار سوشال(شبکه‌های اجتماعی) و حاشیه سازی، بالا رفتن منشن‌ها و. ، توجه افراد مبتدی به یک ارز جلب شود. همینجاست که ارز مورد نظر به اصطلاح پامپ می‌شود بدون آن که از نظر فاندامنتالی، رویکرد مثبتی برای ارائه داشته باشد. داده های سوشال و شبکه‌های اجتماعی نیز زمانی مثمر ثمر هستند که صحت یک پروژه تایید شده باشد. در این زمان است که می‌تواند دید خوبی به ما بدهد.

رونمایی آکادمی رمزعلی از مارکت اکشن

مارکت اکشن برای اولین بار توسط تیم آکادمی رمزعلی طراحی و اجرا شده است. در مارکت اکشن ارزهایی که در واچ لیست یا سبد سرمایه گذاری قرار داده می‌شوند از فیلترهای متعددی می‌گذرند. مارکت اکشن کمک می‌کند با توجه به حوزه‌ی فعالیت ارز انتخابی، معیارهایی برای تایید پروژه داشته باشید. همچنین امکان آموزش و دسترسی به سایت های معتبر و جدید، فیلتر نویسی و داشبورد سازی از روش‌های جدید و مفید هم وجود دارد.

در این سبک تمام ابعاد بازارهای مالی بررسی می‌شوند و چرخه‌های بازار و زمان های مختلف به هرکدام وزن مشخصی داده می‌شود که این وزن را علم اقتصاد کلان مشخص می‌کند. بعد از شناخت و درک کافی از اقتصاد کلان به درک مفهوم یک معامله گر ارشد دنبال ردپای سرمایه گذاران سازمانی و نهنگ‌ها و تحرکات آنها در شاخص‌های آنچین هستیم و با روشی جدید از عرضه و تقاضا و سلامت شبکه و به طور کلی قدرت و تغییر مومنتوم آگاه می‌شویم و در بخش های تخصصی تر به مارکت دیتا خواهیم رسید و دید زیبایی حتی در زمینه مدیریت ریسک بدست خواهیم آورد.

اگر شما هم به مارکت اکشن علاقه‌مند شدید و خواهان یادگیری و اطلاعات بیشتر در این زمینه هستید، می‌توانید به وب‌سایت آکادمی امیر رمزعلی مراجعه نمایید.

  • هزینه خرید سرویس غذا‌خوری
  • حلقه هوشمند؛ جایگزین کیف پول
  • رونمایی از دستاوردهای سرمایه‌گذاری در تکنولوژی و نوآوری
  • رونق بورس با چند راهکار
  • استارت‌آپ‌های پیشتاز در سرمایه‌گذاری

تولید محتوای بخش «وب گردی» توسط این مجموعه صورت نگرفته و انتشار این مطلب به معنی تایید محتوای آن نیست.

شناخت قهرمانان-معامله گران موفق دوران مدرن

به شما توصیه می کنیم که برای آشنایی با بینش های مختلف داستان های هیجان انگیز زیر را بخوانید:

جان دی آرنولد:
از یک تحلیلگر تا یک میلیاردر، ارزش خالص دارائی 3.3 میلیارد دلار

جان داگلاس آرنولد در دالاس و در سال 1974 متولد شد.
خانواده او از طبقه ​​متوسط ​​آمریکایی، پدرش وکیل و مادرش حسابدار بود.
او یک نابغه جوان بود به همین دلیل توانست ظرف مدت 3 سال، از دانشگاه در رشته ریاضیات فارغ التحصیل شود.
سفر تجاری او زود آغاز شد.
جان درکودکی کارت هاکی را در تگزاس می خرید و در کانادا می فروخت.

وی بعد ها به عنوان دانشجوی پذیرفته شده در مقطع کارشناسی ارشد در سال 1995 برای کسب درآمد به وال استریت رفت.
دانش بالای معاملاتی او باعث شد تا بتواند فعالیت تجاری و معاملات ی خود را در غول انرژی – Enron Corporation ، به عنوان تحلیلگر مسائل نفتی، آغاز کند.
جان در ادامه توانست با تکیه بر استعداد و توانایی فردی خود، تنها با 21 سال سن، در شغل assistant trader موفقیت های زیادی کسب کند.
او فردی بود که با زمان پیش می رفت و در کار خود، به طور فعال از فناوری های مدرن اینترنت و تجارت الگوریتمی استفاده می کرد و توانست مدیریت معاملاتی خود را علاوه بر بخش نفت، در قسمت مشتقات آن نیز افزایش دهد.
اما جان چگونه توانست موفق شود؟

در سال 2001، آرنولد 750 میلیون دلار برای این شرکت درآمد کسب کرد و توانست پاداشی 8 میلیون دلاری را از آن خود کند.
اما در ادامه، شایعاتی درباره تلاش های وی برای پنهان کردن ضررهای شرکت های دریایی به وجود آمد که در ورشکستگی این شرکت ها نقش زیادی داشت.
این رویداد و رسوایی های مربوطه، بخش انرژی ایالات متحده را در آن زمان شوکه کرد.
نوسانات بازار به شدت کاهش یافت و معامله گران فرصت کسب درآمد را از دست دادند.
اما آرنولد درک مفهوم یک معامله گر ارشد از این بحران استفاده کرد و یک صندوق سرمایه گذاری به نام Centaurus احداث کرد.
او با تکیه بر مهارت های مبتنی بر آنالیز خود پیشبینی کرد که بحران های بوجود آمده به خودی خود، حل می شوند.

در ادامه نیز، قیمت انرژی بالا رفت و نوسانات بازار نیز به شدت افزایش یافت.
در این شرایط، آرنولد و شرکتش به عنوان یکی از ماهرترین بازیکنان بازی به شمار می رفتند.
او در ادامه با وجود توانایی های استثنایی خود و داشتن درآمد سالانه 150 درصدی از شرکت در سال 2012 و در سن 38 سالگی صندوق خود را تعطیل کرد و بعدها، به همراه همسرش، یک بنیاد خصوصی افتتاح کردند.
این بنیاد، بر آموزش، سلامت، سیاست مالیاتی و عدالت کیفری تمرکز دارد.

اسرار موفقیت آرنولد

هنگامی که روزنامه نگاران از آرنولد در مورد سفر زندگی و درس هایی که آموختند پرسیدند، او در جواب تنها به سه حقیقت اشاره کرد:

مراقب پول باشید

والدین آرنولد به او یاد دادند که از پول بدون توجه به مقدار آن قدردانی کند.
البته باید گفت که مادر حسابدار او همیشه به دنبال کوپن و معاملات بود و نقش به سزایی در زندگی او داشته است.

به جنبه های منفی آن فکر کنید

او اعتراف کرد که فروپاشی انرون به عنوان تلنگری برای کنترل امور بود.
پس از آن آرنولد به این نتیجه رسید که تمام خطوط تجاری باید برای عملکرد چشمگیر کل شرکت خوب کار کنند.

ثروت بسیار زودگذر است

همیشه بین نحوه انجام کار و آنچه روی کاغذ می آورید، تفاوت زیادی هست .
او در ادامه می گوید:
«اگرچه که عملکرد من فوق العاده بوده است اما پول دستاورد من وابسته به سهام و اختیارات انرون بود».

معامله گران موفقجان دبلیو هنری:
از یک کشاورز تا یک میلیاردر، ارزش خالص دارائی 2.2 میلیارد دلار

جان ویلیام هنری دوم در سال 1949 در کوئینسی آمریکا متولد شد.
والدینش کشاورز سویا بودند.
اوجوانی خود را در دشت های ایلینوی و آرکانزاس گذراند.
هنگامی که 15 سال داشت، خانواده او به دلیل بیماری آسم جان، به کالیفرنیا رفتند.
او وارد دانشگاه کالیفرنیا شد و در رشته فلسفه تحصیل خود را شروع کرد، اما نتوانست فارغ التحصیل شود.
جان در سن 25 سالگی، پس از مرگ پدرش، در مزرعه مشغول به کار شد و در آن زمان از تکنیک های هجینگ در کار خود استفاده می کرد.
او معاملات فیوچرز ذرت و سویا را آغاز کرد تا به این ترتیب بتواند با اصول اولیه هجینگ نگهداری این کالاها بیشتر آشنا شود.
او بدون عضویت در انجمن های رسمی وال استریت کار کرد و توانست به موفقیت در انجام معاملات دست پیدا کند.

در سال 1980 جان، یک سیستم معاملاتی مکانیکی را بر اساس شناسایی و دنبال کردن روند قیمت ها اختراع کرد.
این مکانیزم به یک معامله گر اجازه می دهد تا داده های گذشته را مشاهده کند و به این نتیجه برسد که آیا می تواند در معاملات خود با استفاده از پول واقعی موفق شود یا خیر.
در سال 1981، پس از آزمایش این سیستم، هنری با تکیه بر تخصص و سرمایه بدست آمده توانست کمپانی John W. Henry & Company را بنا کند و برنامه های سرمایه گذاری نوآورانه زیادی را در زمینه معاملات فیوچرز و معاملات خارجی و داشتن درآمدی ثابت توسعه دهد.

هنری توانست با استفاده از هجینگ معاملات خود، میلیونر شود به گونه ای که سرمایه او قبل از بحران سال 2007، برابر با 840 میلیون دلار شده بود.
او سعی کرد بعد از فروکش کردن بحران ها، شرکت را به وضعیت اولیه خود باز گرداند اما موفق نشد، به همین دلیل، در سال 2012، فعالیت آن در زمینه مدیریت دارایی مشتریان، متوقف شد.
سفر هنری در این نقطه تمام نشد.
از آنجا که او به بازی بیس بال علاقه داشت در سال 2001 همراه با شریک خود شرکتی ورزشی به نام Sports Ventures تأسیس کرد.
این شرکت در حال حاضر Fenway Sports Group نامیده می شود و مالک Boston Red Sox و 80 %از شبکه ورزش نیوانگلند است که شامل بوستون برینز NHL ،Fenway Park ،Fenway Sports و باشگاه فوتبال لیورپول و…است.

جان هنری یک میلیاردر موفق و باهوش است که اکنون از بازار معاملات کنار رفته است و به عنوان مالک اصلی باشگاه لیورپول شناخته می شود.
او در مصاحبه های خود بارها اعلام کرده است که ارتباط برقرار کردن با طرفدارانش بسیار لذت بخش است.
او اکنون زندگی مشترک شادی دارد.

اسرار موفقیت

جان به چند فاکتور مهم و تعیین کننده در موفقیت خود اشاره کرده است:

نظم و انضباط مهمتر از نبوغ است

هنری همیشه به دلیل رفتار منطقی و عقلانی خود مورد توجه سایرین بوده است.
او همیشه به موقعیت هایی توجه می کند که دیگران از آن غافلند.
بنابراین می توان گفت که، ایجاد چنین شغلی درخشان بدون داشتن مدرک تحصیلی و یا والدین ثروتمند و همچنین عدم کنترل مناسب، غیرممکن است.

همه چیز در زندگی روند خود را دارد

برای درک حرکت بعدی، باید به گذشته توجه کنید.
جان معتقد است که اگر مطالعه عمیقی در مورد موضوع مورد علاقه خود انجام دهید، می توانید بسیاری از جنبه های آن را پیشبینی کنید.

پیوسته به دنبال راه هایی برای ایجاد ارزش باشید

تنها داشتن خلاقیت کافی نیست بلکه باید از آن در رسیدن به نتیجه استفاده کنید.
عملکرد همیشه مهمتر از توانایی است به همین دلیل او همیشه این موضوع را در حرفه خود به کار می برد.
همانطور که می بینید، مهم نیست خانواده شما چقدر ثروتمند باشد یا نتایج امتحان شما چقدر خوب است.

امید پیشرفت برای همه افرادی که آماده توسعه مهارت های معاملاتی خود و آموزش زیاد هستند، وجود دارد.
به یاد داشته باشید که بهترین راه پیشرفت در معاملات ، مطالعه و تمرینات هدفمند است.
همچنین با انتخاب و افتتاح حساب در بروکری قابل اعتماد می توانید به موفقیت برسید.
بهتر است که در ابتدای ورود به بازار معاملات ، معاملات اولیه خود را با حساب دمو انجام دهید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.