لبه در فارکس به چه معناست؟ معرفی و بررسی کامل edge
آیا تا به حال اصطلاح لبه معاملاتی به گوشتان خورده است؟ چقدر نسبت به اهمیت این واژه مطلع هستید؟ بسیاری از معامله گران آماتور واقعا دوست دارند بدانند که چه چیزهایی به آنها کمک می کند تا تبدیل به یک معامله گر حرفه ای شوند. آیا همینکه بتوانند بر احساساتشان کنترل داشته باشند کفایت می کند یا حتما باید یک حساب معاملاتی بزرگ داشته باشند؟ داشتن مانیتورهای بزرگتر و بیشتر چطور؟!
واقعا چه چیزهایی می تواند معامله گران آماتور را به تریدرهای حرفه ای تبدیل کند؟ شاید با صراحت بتوان گفت که کنترل احساسات یکی از فاکتورهای مهم در موفقیت تریدرهای حرفه است ولی دوتای دیگر یعنی داشتن یک حساب معاملاتی بزرگ و مانیتورهای بیشتر شاید هیچ اهمیتی نداشته باشد.
ولی قطعا یک چیز است که در فرآیند حرفه ای شدن تریدرها بسیار مهم است و آن چیزی نیست به جز داشتن یک لبه معاملاتی. در یکی دیگر از سری مقالات ارزشمند وبسایت دنیای ترید اینبار قصد داریم تا شما را با یکی دیگر از واژه ها و اصطلاحات فارکس یعنی لبه معاملاتی آشنا کنیم.
لبه معاملاتی چیست؟
لبه معاملاتی یا Edge یک نوع نگرش، رویکرد و یا تکنیک است که باعث می شود شما یک سروگردن نسبت به دیگر معامله گران بالاتر باشید. به زبانی ساده تر، لبه یک برتری است که به شما می گوید مادامیکه از برتری تان در معاملات استفاده بهینه کنید، تریدهای شما پرسود خواهد بود.
اگر هنوز هم متوجه نشده اید که لبه معاملاتی چیست ما آن را برای شما از این هم ساده تر خواهیم کرد؛ در حقیقت منظور از لبه معاملاتی، داشتن یک برنامه، استراتژی و یا یک سیستم معاملاتی سودده مداوم است.
به عنوان مثال یکی از باورهای رایجی که درباره لبه معاملاتی وجود دارد این است که چون فلان تریدر چیزهایی می داند و استفاده می کند که دیگر معامله گران نمی دانند و انجام نمی دهند، همین یک فاکتور باعث برتری آن تریدر و موفق شدنش است.
مثلا یک تریدر به محض مشاهده عدد 84 در اندیکاتور RSI همراه با چیزهای دیگر، به این نتیجه می رسد که باید دست به فروش دارایی خود در فلان تایم فریم بزند. همین یک فاکتور باعث برتری این تریدر نسبت به دیگر معامله گران می شود.
حال، یا شما در استراتژی خود این لبه معاملاتی را دارید و یا ندارید. اگر که شما این Edge را دارید، قطعا نسبت به مزیت های آن آگاه هستید و اگر هم که این لبه معاملاتی را ندارید، به احتمال بسیار زیاد در حال ضرر کردن هستید و یا کلا ترید کردن را با ضرر فراموش نشدنی کنار گذاشته اید.
برای مارکت هیچ تفاوتی ندارد که شما در چه بازاری هستید و چه نوع دارایی هایی را ترید می کنید؛ اسکالپر کوتاه مدت هستید؟ معامله گر میان مدت هستید و یا تریدر بلند مدت؟ هر چه که هستید و هر کجا که معامله می کنید، باید برای خودتان یک لبه معاملاتی طراحی کنید.
اهمیت داشتن لبه معاملاتی
حال که متوجه معنای اصطلاح لبه معاملاتی در بازار شدید، وقت آن است که اهمیت داشتن Edge را برای شما بیشتر شرح دهیم.
اگر همین الان یک تحقیق ساده از طریق موتور جستجوگر هوشمند گوگل درباره آمار دقیق معامله گرانی که ضرر می کنند انجام دهید، به احتمال زیاد شوکه خواهید شد. چیزی در حدود 90 تا 95% تریدرهای بازارهای مالی ضرر می کنند! شاید با خواندن این سطر متعجب شده و بگویید: وااااای خدای من واقعا راست می گویید یا شوخی می کنید؟ متاسفانه پاسخ ما به شما این است که بلی این یک واقعیت تلخ است که بسیاری از معامله گران سعی می کنند آن را انکار کنند.
دلایل زیادی وجود دارد که تریدرها پول های خود را از دست می دهند که در ادامه به برخی از مهمترین آنها خواهیم پرداخت.
مهمترین دلایل شکست تریدرها
اولین دلیل اصلی که باعث می شود بیشتر معامله گران شکست بخورند، عدم یادگیری صحیح بازارهای مالی است. طبق یک تحقیق انجام شده، اکثر تریدرها یا اصلا هیچ اقدامی برای یادگیری اصول ابتدایی مارکت نمی کنند و یا خیلی مختصر و سرسری آموزش می بینند.
این اکثریت، وقتی می بینند که باید برای حرفه ای شدن هم تحلیل تکنیکال، هم تحلیل فاندمنتال و هم روانشناسی مارکت را بیاموزند، سریعا و با استفاده از توجیه های مختلف جا می زنند و از بار این مسئولیت مهم شانه خالی می کنند.
در نتیجه اولین جایی که آنان سر می زنند، راه های کوتاه تر و میانبرهای ضررده مثل دریافت سیگنال از دوستان و یا خرید سیگنال های به درد نخور است.
حال اگر به هر دلیلی تعدادی افراد از این مرحله به سلامت عبور کنند، در گام بعدی دچار مشکل می شوند. مرحله بعد، ترید کردن در فضای مجازی است. آنها وقتی می بینند که آموزش های ابتدایی و مهم را از سر گذرانده اند، به دلیل آگاه نبودن به اصول مهم روانشناسی و عدم کنترل احساسات و هیجانات خود، سریعا وارد فضای واقعی یا Real می شوند و بلافاصله شروع به ترید کردن یا بهتر بگوییم قمار کردن می کنند.
نکته مهم بعدی، انتخاب یک بروکر درست و مطمئن مخصوصا برای کسانی است که ساکن ایران هستند. به دلیل اینکه کشور عزیز ما سالهاست در تحریم های بین المللی به سر می برد، تریدرهای ساکن ایران این امکان را ندارند تا از مزایای بروکرهای قابل اطمینان بین المللی استفاده کنند. در نتیجه مجبور می شوند به هر بروکری و تحت هر شرایطی تن در دهند که همین مساله باعث ضرر بسیار زیادی از معامله گران در بازارهای مالی شده است.
فاکتور بسیار مهم بعدی، رعایت نکردن مدیریت ریسک در معاملات است. وقتی از تریدرها این سوال را می پرسید که چقدر از سرمایه خود را در هر معامله ریسک می کنید، با پاسخ های عجیب و غریبی مواجه می شوید. گویی که این تریدرها اصلا درباره این اصل مهم معاملاتی بی خبر هستند.
بسیاری از آنها با واژه هایی چون حد سود و حد ضرر بیگانه هستند. خیلی از اینگونه تریدرها حتی قادر نیستند روند اصلی مارکت را تشخیص دهند و به قول معروف همیشه در حال شنا کردن در جهت مخالف جریان آب هستند.
اکثر آنها اصلا کلمه ژورنال معاملاتی به گوششان نخورده و پنداری در کرات دیگری زندگی می کنند. متاسفانه این لیست همچنان ادامه دارد و پرداختن به تمام دلایل ضررهای اینگونه تریدرها از حوصله این مقاله خارج است.
فراموش نکنید بزرگترین مزیت داشتن لبه معاملاتی، تریدهای منظم، به جا، هدفمند و سودده است. شاید با این سوال مهم مواجه شوید که چطور می شود معاملاتی با فاکتورهای بالا را داشت. پاسخ این سوال ما را به قسمت مهم و بعدی این مقاله رهنمون می کند.
اگر شما هم جزو افرادی هستید که هنوز برای خود یک لبه معاملاتی دست و پا نکرده اند، نگران نباشید. بسیاری از تریدرها حتی اصطلاح لبه معاملاتی در بازار هم به گوششان نخورده است. ما در این قسمت از مقاله قصد داریم تا نکاتی ارزشمند درباره فراهم کردن یک لبه معاملاتی به شما آموزش می دهیم.
قبل از اینکه بخواهیم به سراغ درست کردن یک لبه معاملاتی برویم، ابتدا بهتر است بدانید که یک لبه معاملاتی باید واقع بینانه و به دور از هرگونه چشم بندی و جادو باشد.
به عنوان یک تریدر باید بدانید که یک لبه معاملاتی قرار نیست 100% درست کار کند بلکه باید با توجه به رعایت قوانین مدیریت ریسک، تعداد سودهایی که به شما می دهد بیشتر از تعداد ضررهای آن باشد.
فراموش نکنید که هر زمان برای خود یک لبه معاملاتی دست و پا کردید، ابتدا باید آن را در فضای مجازی تست کنید و نتایج آن را یادداشت کنید.
1- فارکس را خوب یاد بگیرید
اولین گام برای موفق شدن در هر چیزی یادگیری صحیح و اصولی آن چیز است. این تئوری شامل بازارهای مالی نیز می شود. اگر خواهان موفقیت در عرصه های جهانی هستید، باید دلایل حرکات قیمت را به خوبی یاد بگیرید.
واقعا چه عواملی باعث می شود یک ارز در مقابل ارزی دیگر افزایش یا کاهش یابد؟ مشاهده برخی الگوهای قیمتی به چه معنی است؟ چرا با بالا رفتن قیمت دلار، طلا کاهش می یابد؟ چرا به محض اینکه بانک های مرکزی کشورهای پیشرو در جهان نرخ های بهره را بالا می برند ارز آن کشور قوی تر می شود؟
پاسخ تمام این سوالات شما را وادار می کند تا بروید در گام اول بازار فارکس و در گام های بعدی تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و روانشناسی مارکت را بیاموزید.
2- استراتژی خود را خلق کنید
بعد از اینکه اصول دلایل اصلی عدم موفقیت معامله گران های بنیادی بازارهای مالی به خصوص مارکت فارکس را یاد گرفتید، زمان آن است تا یک استراتژی مخصوص به خودتان خلق کنید. در حقیقت استراتژی یک فرمول یا روش معاملاتی است که قابل تکرار است و می تواند به شما سودهای دائمی برساند.
شما با توجه به شناختی که از خودتان دارید باید از قبل مشخص کنید که آیا می خواهید یک تریدر کوتاه مدت یا اسکالپر باشید و یا میان مدت و بلند مدت؟ چند ساعت می توانید پای سیستم بنشینید و ترید کنید؟ چه نوع شخصیتی دارید و دنبال چقدر سود هستید؟
اگر فردی ریسک گریز هستید پس بازارهای سهام و فارکس مناسب شما نیستند و شما بهتر است وارد باند مارکت یا همان بازار اوراق قرضه شوید. اگر برعکس شخصیت ریسک کننده ای دارید، شما می توانید وارد استاک مارکت و یا معاملات جفت ارزهای بین المللی شوید.
آیا دوست دارید یک سرمایه گذار بلند مدت باشید یا یک تریدر؟ همانطور که مطلع هستید سرمایه گذار بلند مدت فردی است که یک سهم ارزشمند را می خرد و به امید رشد آن ماه ها و حتی سال ها صبر می کند. ولی معمولا یک تریدر با استفاده از سودی که از خرید و فروش یک دارایی نصیبش می شود، معامله اش را سریعا می بندد.
تمامی اینها مواردی هستند که یک فرد دارای استراتژی باید آنها را در لبه معاملاتی خود لحاظ و اجرا کند.
3- استراتژی خودتان را تست کنید
بعد از اینکه استراتژی خودتان را مشخص کردید زمان آن است که آن را تست کنید. به عنوان مثال سازندگان سیستم های امنیتی اتومبیل ها پس از خلق و ایجاد سیستم های خود ابتدا آنها را آزمایش می کنند و سپس پس از اطمینان از کارایی آنها، آن موارد را لحاظ می کنند.
استراتژی بازار فارکس هم درست همینطور است. شما باید بلافاصله بعد از ایجاد استراتژی معاملاتی مخصوص به خودتان آنها را در فضای دمو یا مجازی امتحان کنید. امروزه اکثر بروکرها به شما اجازه می دهند تا یک حساب معاملاتی کاملا رایگان در فضای مجازی باز کنید.
بعد از باز کردن یک حساب دمو باید استراتژی خود را آزمایش کنید و مهمتر از همه آن را یادداشت کنید. یادداشت کردن به شما کمک می کند تا درصد برد این استراتژی را ارزیابی کنید.
4- استراتژی خود را اصلاح کنید
اگر در حین استفاده از استراتژی تان دچار مشکلاتی شدید ناامید نشوید این تازه ابتدای کار شما است. شما باید به طور مرتب در صدد اصلاح آن باشید. به عنوان مثال شاید استراتژی که شما برای جفت ارز دلار به فرانک درست کرده اید برای جفت ارز یورو به دلار بهتر کار کند و یا بالعکس.
5- ریسک تان را مدیریت کنید
فراموش نکنید که اگر در استراتژی شما جایی برای مدیریت ریسک وجود ندارد، فاتحه سرمایه خود را از همین الان بخوانید. داشتن مدیریت ریسک از نان شب هم واجب تر است.
شما قبل از ورود به هر تریدی باید بدانید که چند درصد از سرمایه ارزشمندتان را حاضرید در این معامله به خطر بیندازید؟ حد ضرر شما در این ترید چقدر است؟ این معامله قرار است چه مدت باز باشد و غیره.
اکثر تریدرهای حرفه ای با هم و یک صدا فریاد می زنند: هرگز بیشتر از 1 یا 2% از سرمایه خود را ریسک نکنید. این مساله بدین معنی است که اگر به عنوان مثال سرمایه شما 10.000 دلار امریکا است، شما نباید در هر معامله ای حتی اگر به شما وحی شده این معامله سودده است، بیشتر از 100 تا 200 دلار خود را به خطر بیندازید.
6- روانشناسی معاملات را یاد بگیرید
به خاطر بسپارید که داشتن یک استراتژی مهم است ولی اگر شما در معاملاتتان نظم نداشته باشید، برآیند تریدهای شما قطعا باعث ضرر دلایل اصلی عدم موفقیت معامله گران رساندن به شما می شود.
اگر فرصت معاملاتی دیدید که مطابق استراتژی شما نیست، هرگز وارد آن نشوید. اگر به این معامله ورود کنید، این مساله حاصل عدم کنترل احساسات و هیجانات شما است که مربوط به یادگیری روانشناسی معامله است.
آمارهای رسمی نشان می دهد بسیاری از تریدرهایی که سرمایه گرانبهای خود را از دست می دهند به دلیل ترس ها، طمع ها، خشم ها و عصبانیت های کنترل نشده شان است.
یکی از راه هایی که می تواند به شما کمک کند تا این مشکل ویرانگر را در خودتان کشف کرده و ببینید، داشتن یک ژورنال معاملاتی و یادداشت کردن تمام احساساتتان قبل و بعد از معامله است. چه شد که شما دست به این ترید زدید؟ آیا فقط به این دلیل نبود که در معامله قبلی تان ضرر کرده بودید و فقط قصد داشتید آن را با عصبانیت پس بگیرید؟!
فراموش نکنید که مارکت دشمن کسانی است که هیچ برنامه و استراتژی و یا لبه معاملاتی درست و حسابی ندارند.
7- یک ژورنال معاملاتی برای خودتان دست و پا کنید
اگر تا همین الان هم برای داشتن یک ژورنال معاملاتی دست-دست کرده اید، بدانید و آگاه باشید که راه های بهتری هم برای از بین بردن سرمایه تان وجود دارد.
ژورنال معاملاتی در واقع دفتر یادداشتی است که شامل تمامی افکار، احساسات و عقاید شما به علاوه جزییات تریدهای شما قبل و بعد از ورود به هر معامله است؛ اینکه مثلا دلیل باز کردن فلان معامله شما فقط عصبانیت و خشم بوده یا آگاهی و داشتن استراتژی؟
نقطه ورود، نقطه خروج، مقدار حد ضرر، نسبت ریسک به پاداش شما (ریوارد)، نتیجه تریدهای شما و ده ها نکته ارزشمند دیگر همه و همه می توانند در ژورنال معاملاتی شما جای داشته باشند.
8- لبه معاملاتی خود را ارزیابی کنید
هر زمان که تمامی موارد بالا را تمام و کمال انجام دادید، زمان بررسی ارزیابی نتایج حاصله از بکارگیری لبه معاملاتی است. بدین منظور کارشناسان حرفه ای بخش فارکس وبسایت دنیای ترید فرمولی برای شما فراهم کرده اند که می تواند شما را یاری کند.
این فرمول بیشتر درباره انتظارات شما از این معاملات است. خیلی ساده این فرمول قرار است به شما نشان دهد که برآیند استفاده از این لبه معاملاتی چقدر تا الان برای شما سودده بوده است. فرمول شما به شرح زیر است:
انتظارات شما = (درصد سود * میانگین سود) – (درصد ضرر * میانگین ضرر)
خیلی ساده درصد معاملاتی که به سود منتج شده را ضربدر میانگین معاملات سودده خود کنید و درصد معاملاتی که ضررده بوده را نیز ضربدر میانگین معاملاتی که به ضرر شما دلایل اصلی عدم موفقیت معامله گران ختم شده بکنید و این دو را از هم کم کنید، نتیجه حاصله عددی است که از این معاملات انتظار داشتید.
نتیجه گیری
از این اینکه تا پایان این مقاله ما را همراهی کردید از شما سپاسگزاریم. امیدواریم که با مطالعه این مقاله ارزشمند توانسته باشیم کمکی ارزنده در راستای معاملاتی بهتر و پر سود به شما کرده باشیم.
معامله گران ناموفق
دلایل زیادی برای عدم موفقیت معامله گران وجود دارد. دلایل این امر را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
1) نداشتن مهارت
2) باورهای محدود کننده
3) نداشتن خود انضباطی
در ادامه مقاله به بررسی این موارد پرداخته و دلایل عدم موفقیت معامله گران در بازارهای مالی را مورد نقد و بررسی قرار خواهیم داد.
نداشتن مهارت
به طور کلی، معامله گران نمی دانند که محیط دادوستد با تمام محیطهای دیگر تفاوت دارد. دادوستد، به ظاهر کاری آسان است که امکان کسب درآمدی فراوان را در مدت زمانی کوتاه، به وجود می آورد. از این رو معامله گر توقع زیادی برای کسب موفقیت دارد. داشتن چنین توقعی، بدون داشتن مهارتهای لازم موجب ناامیدی میشود. ناامیدی نیز موجب درد و رنج میشود، که آنها هم به نوبه خود موجب ایجاد آسیب روانی می شوند و در نهایت، این آسیب روانی منجر به ایجاد ترس می شود. ترس، توانایی معامله گر در واقع بینی، انجام معامله، شناخت و ماهیت ذاتی بازارها را از او می گیرد. البته این امکان وجود دارد که بدون داشتن مهارت هم بتوان پول درآورد. اما بدون این مهارتها، معامله گر به طور مدام هر آنچه به دست آورده است را به اضافه مبلغ دیگری، به بازار باز پس خواهد داد . نتیجه همان ناامیدی، درد و رنج، آسیب روانی و ترس است.
اغلب افراد نمیدانند که آسیب روانی را چه طور برطرف کنند و در نتیجه نمیدانند که چه طور از ترس رها شوند. برای جبران این عدم آگاهی، روشهای پیشرفتهای برای پنهان کردن ترس پیدا می کنند. در جامعه، با تظاهر به داشتن اعتماد به نفس می توانیم به کار خود ادامه دهیم و حتی به موفقیت هم برسیم، زیرا به طور کلی افراد باورهای غلطی که فرد راجع به خود دارد را تایید می کنند. اما بازار هیچ علاقه ای به تایید باورهای غلط فرد نسبت به خود ندارد. اگر یک فرد احساس ترس می کند، هر چه قدر که دوست دارد احساس خود را پنهان کند، اما نتیجه دادوستد او بازتاب احساس واقعی او خواهد بود.
باورهای محدود کننده
بیشتر مردم باورهایی دارند که با موفقیت آنها به عنوان یک معامله گر در تضاد هستند. شاید شما از برخی از این باورها آگاه باشید، اما احتمالا از بیشتر آنها بی خبر هستید. در هر صورت نمی توانید اهمیت آنها را نادیده بگیرید، زیرا آنها عملکرد شما را به عنوان یک معامله گر تعیین میکنند و روی آن تاثیر میگذارند. بسیاری از معامله گران، با تبدیل شدن به یک تحلیل گر بازار، سعی می کنند از مواجهه با این باورهای محدود کننده دوری کنند. فرقی نمی کند که چه قدر دلایل اصلی عدم موفقیت معامله گران تحلیل گر خوبی باشید، تا زمانی که این باورهای محدود کننده روی سیستم ذهنی شما تاثیر داشته باشند، به موفقیت نخواهید رسید.
بسیاری از مشاوران بازار توانایی پیش بینی تغییرهای بازار را دارند، اما نمی توانند خود به عنوان یک معامله گر کسب درآمد کنند. یا آنان از ماهیت باورها و چگونگی تاثیر آنها بر عملکرد خود بی خبر هستند، یا این که نمی خواهند با مشکلهایی که این باورها به وجود می آورند روبرو شوند. مجبورید که با این مسائل روبرو شوید، در غیر این صورت اتفاقی رخ نخواهد داد و اگر تصمیم بگیرید که با آنها روبرو نشوید، خود را محکوم به داشتن تجربههایی منفی خواهید کرد. تصمیم بگیرید که مسائل اصلی را برطرف کنید، در غیر این صورت تمام دارایی خود را از دست خواهید داد و مجبور خواهید شد که این کار را رها کنید.
نداشتن خود انضباطی
اگر شرایط موجود، بالاتر از سطح مهارتی شما است (سطحی که بتوانید بدون زیان زدن به خود، در آن فعالیت کنید)، پس لازم است قوانین و محدودیتهایی برای خود در نظر بگیرید تا به این صورت عملکرد خود را تا زمان یادگیری مهارتها کنترل کنید. وقتی که کودک بودید والدین شما اجازه ندادهاند که تنها از خیابان عبور کنید، زیرا نتیجه عدم توانایی شما در انجام این عمل می توانست فرصت دوباره امتحان کردن آن را برای همیشه از شما بگیرد. زمانی که درک درستی از چگونگی عبور و مرور پیدا کردید، والدین شما مطمئن شدند که می توانید به تنهایی از خیابان عبور کنید.
تا زمانی که این اطمینان حاصل شود، آنها مدام می ترسیدند که شاید ماشینی به شما بزند. به خاطر ترسی که داشتند بدون در نظر گرفتن موقعیتهایی که شما برای عبور از خیابان می توانستید داشته باشید، آزادی شما را سلب کرده بودند. تعامل شما با محیط دادوستد نیز به همین شکل است. تنها تفاوتی که وجود دارد این است که هیچ کس دراین جا جلوی شما را نخواهد گرفت و از این که وسط خیابان بایستید (به طور استعاری) و کامیونی به شما بخورد، شما را منع نخواهد کرد. تنها کسی که می تواند شما را منع کند خود شما هستید. بعد از این که یک یا دو بار با ماشینها تصادف کنید، فرقی نمی کند که آن طرف خیابان چه فرصتهایی وجود داشته باشد، عبور از خیابان برای شما راحت نخواهد بود. چیزی که قدم گذاشتن به خیابان را حتی سخت تر می کند این است که ماشینها و کامیونها به طور اتفاقی به سمت شما می آیند. ناگهان می بینید که روی زمین افتاده اید، بدون اینکه حتی بدانید چه چیزی با شما برخورد کرده است، زیرا فکر می کردید که در هنگام عبور احتیاط داشته اید.
علت ناکامی معامله گران در مدیریت سرمایه
در این مقاله به بررسی دلایل ناکامی و شکست معامله گران در استفاده از مدیریت سرمایه میپردازیم. در بازارهای مالی و سرمایهگذاری همواره رعایت نکردن مدیریت سرمایه و از دست دادن سرمایه باعث میشود افراد ضمن اینکه بخش مهم از سرمایه خود را از دست می دهند در ادامه با حسرت موقعیت های پولساز را ببینند ولی بعلت نداشتن سرمایه کافی و عدم رعایت مدیریت سرمایه فقط نظاره گر این لحظات باشند. مدیریت سرمایه در بازارهای مالی و اقتصادی مانند سکان یک کشتی عمل می کند. سکان به تنهایی نمیتواند کشتی را به مقصد برساند ولی بدون وجود سکان هم رسیدن به مقصد امری بعید و دور از انتظار است. پس رعایت مدیریت سرمایه یکی از پایههای اساسی تبدیل شدن به معاملهگر و سرمایه گذار حرفهای است.
درآمد متناسب با سطح مهارت
شغل معامله گری ماننده دیگر شغل ها هست ولی عده ای فکر میکنند معامله گری شغلی است که باید ظرف مدت کوتاهی فرد را ثروتمند کند. فرض کنید فردی درس خوانده و دکتر شده و بعد از آن فوق تخصص خود را گرفته باشد. این فرد در هر مرحله بر اساس تجربه و مهارتش یک سطح از درآمد را داشته و همچنین درآمد این فرد به صورت پلکانی رشد کرده است. در معامله گری هم روش کار به همین صورت است در ابتدا معاملهگر مبتدی و زیان ده است. با تلاش وارد مرحلهای می شود که نه سود میکند و نه زیان میکند. با گذر از این مرحله معاملهگر به درآمد مستمر میرسد و میتوانیم بگوییم که معامله گر نیمه حرفهای شده است. او هر چه بیشتر بر سطح معامله گری خود تمرکز کند درآمد بیشتری خواهد داشت و در نهایت می تواند تبدیل به یک معامله گر حرفهای شود.
عوامل اصلی عدم موفقیت در کنترل و استفاده بهینه از مدیریت سرمایه
۱. فضای زیاد به زیان دادن
دادن جا به زیان به امید برگشت قیمت، خودکشی معاملهگری است. هرگز نگویید که ” من مطمئن هستم که قیمت بر میگردد” یا ” من در این معامله حتما سود میکنم” تمام ورشکسته ها مطمئن بودند معاملاتشان سودده خواهد بود. به همین دلیل معاملات زیان ده خود را نبستند و حتی حجم آنها را اضافه هم کردند تا میانگین قیمت ورودشان قیمت بهتری شود. اما همین افزایش حجم نامعقول و جا دادن بیش از حد به زیان سبب ورشکسته شدن آنها شد.
در جدول زیر در قسمت راست درصد ضرر سرمایه و در ستون سمت چپ آن درصد سودی که دلایل اصلی عدم موفقیت معامله گران میتواند زیانی که فرد کرده را جبران کند مقابل هم آورده شده است.
۲. توجه نکردن به تغییرات و ماهیت ساختار بازارها
در طی سالهای فعالیت معاملهگران، بازارهای مالی و سرمایه گذاری به دفعات تغییرات زیادی میکنند. به طوریکه برخی اوقات ساختار بازار دیگر به روشهای آنها نمی خورد و حتما ضرر میکنند و اگر بر اساس همان شیوه و تفکر قبل با بازار رفتار کنند قطعا ورشکسته شده یا بخش قابل توجهی از سرمایه خود را نابود میکنند. در این شرایط باید تغییر ساختار بازار را متوجه شد و همچنین کنترل احساساتی چون خشم و انتقام در این شرایط بسیار مهم است چرا که معمولا بعد از چند زیان سنگین احتمالا فرد عصبی شده و در فکر انتقام گرفتن از بازار میافتد. اگر درک شرایط بازار در این مواقع برای شما سخت و نامفهوم است، بهترین کار برای جلوگیری از زیان به سرمایه شما گذاشتن و تعیین انواع حد ضرر روزانه، حد ضرر هفتگی و حد ضرر ماهانه است که در مقاله بررسی انواع حد ضرر به صورت تخصصی حد ضررها و چگونگی استفاده از آنها را بررسی میکنیم.
دلایلی که معامله گران فارکس پول خود را از دست می دهند
یک واقعیت رایج این است که تعداد قابل توجهی از معامله گران فارکس شکست می خورند. وب سایت ها و وبلاگ های مختلف حتی تا آنجا پیش می روند که می گویند ۷۰٪، ۸۰٪ و حتی بیش از ۹۰٪ از معامله گران فارکس پول خود را از دست می دهند و در نهایت کار را ترک می کنند.
وب سایت فارکس DailyFX دریافت که بسیاری از معامله گران فارکس به خوبی در بازار عمل می کنند، اما معامله گران جدید هنوز زمان سختی برای به دست آوردن جایگاه در این بازار دارند. در این مقاله برخی از رایج ترین دلایلی را به شما نشان می دهم که چرا معامله گران فارکس پول خود را از دست می دهند و می تواند به شما کمک کند تا به آن درصد از معامله گران برنده تبدیل شوید.
۱.دوستی با بازار
بازار چیزی نیست که بتوانید آن را شکست دهید، بلکه چیزی است که وقتی یک روند برای آن تعریف می شود، درک می کنید و به آن ملحق می شوید. در عین حال، بازار چیزی است که می تواند شما را متزلزل کند، اگر بخواهید با سرمایه بسیار کم چیزهای زیادی از آن به دست آورید. داشتن طرز فکر “شکست دادن بازار” اغلب باعث می شود معامله گران به معامله کردن بیش از حد تهاجمی یا خلاف روندها بروند، که دستور العمل مطمئنی برای فاجعه است.
۲.سرمایه راه اندازی کم
اکثر معامله گران ارز به دنبال راهی برای رهایی از بدهی یا کسب درآمد آسان هستند. معمولاً بازاریابهای فارکس شما را تشویق میکنند که حجم بزرگی را معامله کنید و از اهرم بالا برای ایجاد بازده بزرگ در مقدار کمی از سرمایه اولیه استفاده کنید.
برای بدست آوردن مقداری پول باید مقداری سرمایه داشته باشید و این امکان برای شما وجود دارد که در کوتاه مدت، بازدهی معوقی را با سرمایه محدود ایجاد کنید. با این حال، تنها با مقدار کمی سرمایه و ریسک بزرگ به دلیل اهرم بیش از حد بالا، با هر نوسانی که در بازار بالا و پایین میرود و شما احساسی خواهید شد.
شما می توانید این مشکل را با خرید و فروش با سرمایه بسیار کم حل کنید. این محدودیت برای کسی که میخواهد تریدری را با بند کفش شروع کند، مشکل سختی است. ۱۰۰۰دلار مبلغ معقولی برای شروع کار و انجام معامله بسیار کوچک( میکرو لات یا کوچکتر) است. در غیر این صورت، شما فقط خودتان را برای فاجعه احتمالی آماده می کنید.
۳.شکست در مدیریت ریسک
مدیریت ریسک برای بقای یک معامله گر فارکس، کلیدی است. شما می توانید یک معامله گر بسیار ماهر باشید و همچنان با مدیریت ضعیف ریسک نابود شوید. شغل شماره یک شما کسب سود نیست، بلکه محافظت از آنچه دارید است. با کاهش سرمایه شما، توانایی شما برای کسب سود از بین می رود.
برای مقابله با این تهدید و اجرای مدیریت ریسک خوب، حد ضرر خود را قرار دهید و پس از کسب سود معقول، آن را جابجا کنید. در مقایسه با سرمایه حسابتان، از اندازه های متفاوت لات استفاده کنید که معقول باشد. بیشتر از همه، اگر معامله ای دیگر معنی ندارد، از آن خارج شوید.
۴.تسلیم شدن به طمع
برخی از معامله گران احساس می کنند که باید تا آخرین پیپ را از یک حرکت در بازار خارج کنند. هر روز پولی در بازارهای فارکس به دست می آید. تلاش برای گرفتن آخرین پیپ قبل از چرخش روند یک جفت ارز میتواند باعث شود که موقعیتهای طولانی مدت خود را حفظ کنید و باعث شود معامله ی سودآوری را که دنبال میکنید از دست بدهید.
راه حل واضح به نظر می رسد: حریص نباشید. خوب است که برای یک سود معقول شلیک کنید، اما پیپ های زیادی برای دور زدن وجود دارد. ارزها هر روز به حرکت خود ادامه می دهند، بنابراین نیازی به دریافت آخرین پیپ نیست. فرصت بعدی درست در گوشه و کنار است.
۵.معامله کردن عجولانه
گاهی اوقات ممکن است متوجه شوید که از پشیمانی معاملاتی رنج میبرید، که زمانی اتفاق میافتد که معاملهای که باز میکنید فوراً سودآور نیست و شروع به گفتن با خود میکنید که مسیر را اشتباه انتخاب کردهاید. سپس معامله خود را می بندید و آن را معکوس می کنید، فقط می بینید که بازار به مسیر اولیه ای که انتخاب کرده اید برمی گردد. در این صورت، باید یک جهت را انتخاب کنید و به آن پایبند باشید. همه این جابهجاییها باعث میشود تا زمانی که سرمایه سرمایهگذاری شما تمام شود، به طور مداوم بخشهای کوچکی از حساب خود را از دست بدهید.
۶.تلاش برای انتخاب بالا یا پایین
بسیاری از معامله گران جدید سعی می کنند نقاط عطف را در جفت ارزها انتخاب کنند. آنها معامله ای را روی یک جفت انجام می دهند و با ادامه دادن معامله در مسیر اشتباه، به افزایش موقعیت خود ادامه می دهند، و اطمینان دارند که روند به زودی در شرف تغییر است. اگر به این ترتیب معامله کنید، در نهایت با قرار گرفتن در معرض بسیار بیشتر از آنچه که برای آن برنامه ریزی کرده بودید، همراه با یک معامله وحشتناک منفی مواجه خواهید شد.
بهتر است با روند معامله کنید. ارزش این را ندارد که بدانید از بین ۱۰ تلاش یک پایین را به درستی انتخاب کرده اید. اگر فکر می کنید روند در حال تغییر است و می خواهید معامله ای را در جهت ممکن جدید انجام دهید، منتظر تایید تغییر روند باشید.
اگر می خواهید موقعیتی را در پایین کسب کنید، پایین را در یک روند صعودی انتخاب کنید، نه در یک روند نزولی. اگر میخواهید موقعیتی را در بالا باز کنید، زمانی که بازار در حال انجام یک حرکت اصلاحی بالاتر است، یک بالا را انتخاب کنید، نه یک روند صعودی که بخشی از یک روند نزولی بزرگتر است.
۷.امتناع از اشتباه کردن
این طبیعت انسان است که بخواهد حق با شما باشد، اما گاهی اوقات شما اینطور نیست. به عنوان یک معامله گر، فقط باید بپذیرید که گاهی اوقات اشتباه می کنید و به جای چسبیدن به ایده درست بودن و پایان دادن به یک حساب معاملاتی با تراز صفر، بپذیرید و ادامه دهید.
انجام دادن این کار سخت است، اما گاهی اوقات فقط باید اعتراف کنید که اشتباه کرده اید. یا به دلایل اشتباه وارد معامله شده اید، یا آنطور که برنامه ریزی کرده بودید انجام نشد. در هر صورت، بهترین کار این است که اشتباه را بپذیرید، معامله را کنار بگذارید و به سمت فرصت بعدی بروید.
۸.خرید سیستمی
بسیاری از سیستم های به اصطلاح معاملات فارکس برای فروش در اینترنت وجود دارد. برخی از معاملهگران به دنبال سیستم معاملاتی فارکس ۱۰۰ درصد دقیق دلایل اصلی عدم موفقیت معامله گران همیشه گریزبدون ریسک هستند. آنها به خرید سیستمها و امتحان کردن آنها ادامه میدهند تا در نهایت تسلیم شوند و تصمیم بگیرند که راهی برای برنده شدن وجود ندارد.
به عنوان یک معامله گر جدید، باید بپذیرید که چیزی به نام ناهار رایگان وجود ندارد. برنده شدن در معاملات فارکس مانند هر چیز دیگری نیازمند کار است. شما می توانید با ایجاد روش، استراتژی و سیستم خود به جای خریدن سیستم های بی ارزش در اینترنت از بازاریاب های نه چندان معتبر، به موفقیت دست پیدا کنید.
سخن پایانی
در اینجا ما دلایل اصلی شکست معامله گران فارکس و از دست دادن پول را توضیح دادیم، همراه با اقداماتی که معامله گران برای جلوگیری از وقوع آنها باید انجام دهند. مطالعه سخت، تحقیق و تطبیق با بازارها، تهیه برنامه های معاملاتی کامل و در نهایت مدیریت صحیح سرمایه می تواند منجر به سودآوری شود. این مراحل را دنبال کنید تا شانس شما برای موفقیت مداوم در معاملات به طور چشمگیری بهبود می یابد!
معامله گران ناموفق
دلایل زیادی برای عدم موفقیت معامله گران وجود دارد. دلایل این امر را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
1) نداشتن مهارت
2) باورهای محدود کننده
3) نداشتن خود انضباطی
در ادامه مقاله به بررسی این موارد پرداخته و دلایل عدم موفقیت معامله گران در بازارهای مالی را مورد نقد و بررسی قرار خواهیم داد.
نداشتن مهارت
به طور کلی، معامله گران نمی دانند که محیط دادوستد با تمام محیطهای دیگر تفاوت دارد. دادوستد، به ظاهر کاری آسان است که امکان کسب درآمدی فراوان را در مدت زمانی کوتاه، به وجود می آورد. از این رو معامله گر توقع زیادی برای کسب موفقیت دارد. داشتن چنین توقعی، بدون داشتن مهارتهای لازم موجب ناامیدی میشود. ناامیدی نیز موجب درد و رنج میشود، که آنها هم به نوبه خود موجب ایجاد آسیب روانی می شوند و در نهایت، این آسیب روانی منجر به ایجاد ترس می شود. ترس، توانایی معامله گر در واقع بینی، انجام معامله، شناخت و ماهیت ذاتی بازارها را از او می گیرد. البته این امکان وجود دارد که بدون داشتن مهارت هم بتوان پول درآورد. اما بدون این مهارتها، معامله گر به طور مدام هر آنچه به دست آورده است را به اضافه مبلغ دیگری، به بازار باز پس خواهد داد . نتیجه همان ناامیدی، درد و رنج، آسیب روانی و ترس است.
اغلب افراد نمیدانند که آسیب روانی را چه طور برطرف کنند و در نتیجه نمیدانند که چه طور از ترس رها شوند. برای جبران این عدم آگاهی، روشهای پیشرفتهای برای پنهان کردن ترس پیدا می کنند. در جامعه، با تظاهر به داشتن اعتماد به نفس می توانیم به کار خود ادامه دهیم و حتی به موفقیت هم برسیم، زیرا به طور کلی افراد باورهای غلطی که فرد راجع به خود دارد را تایید می کنند. اما بازار هیچ علاقه ای به تایید باورهای غلط فرد نسبت به خود ندارد. اگر یک فرد احساس ترس می کند، هر چه قدر که دوست دارد احساس خود را پنهان کند، اما نتیجه دادوستد او بازتاب احساس واقعی او خواهد بود.
باورهای محدود کننده
بیشتر مردم باورهایی دارند که با موفقیت آنها به عنوان یک معامله گر در تضاد هستند. شاید شما از برخی از این باورها آگاه باشید، اما احتمالا از بیشتر آنها بی خبر هستید. در هر صورت نمی توانید اهمیت آنها را نادیده بگیرید، زیرا آنها عملکرد شما را به عنوان یک معامله گر تعیین میکنند و روی آن تاثیر میگذارند. بسیاری از معامله گران، با تبدیل شدن به یک تحلیل گر بازار، سعی می کنند از مواجهه با این باورهای محدود کننده دوری کنند. فرقی نمی کند که چه قدر تحلیل گر خوبی باشید، تا زمانی که این باورهای محدود کننده روی سیستم ذهنی شما تاثیر دلایل اصلی عدم موفقیت معامله گران داشته باشند، به موفقیت نخواهید رسید.
بسیاری از مشاوران بازار توانایی پیش بینی تغییرهای بازار را دارند، اما نمی توانند خود به عنوان یک معامله گر کسب درآمد کنند. یا آنان از ماهیت باورها و چگونگی تاثیر آنها بر عملکرد خود بی خبر هستند، یا این که نمی خواهند با مشکلهایی که این باورها به وجود می آورند روبرو شوند. مجبورید که با این مسائل روبرو شوید، در غیر این صورت اتفاقی رخ نخواهد داد و اگر تصمیم بگیرید که با آنها روبرو نشوید، خود را محکوم به داشتن تجربههایی منفی خواهید کرد. تصمیم بگیرید که مسائل اصلی را برطرف کنید، در غیر این صورت تمام دارایی خود را از دست خواهید داد و مجبور خواهید شد که این کار را رها کنید.
نداشتن خود انضباطی
اگر شرایط موجود، بالاتر از سطح مهارتی شما است (سطحی که بتوانید بدون زیان زدن به خود، در آن فعالیت کنید)، پس لازم است قوانین و محدودیتهایی برای خود در نظر بگیرید تا به این صورت عملکرد خود را تا زمان یادگیری مهارتها کنترل کنید. وقتی که کودک بودید والدین شما اجازه ندادهاند که تنها از خیابان عبور کنید، زیرا نتیجه عدم توانایی شما در انجام این عمل می توانست فرصت دوباره امتحان کردن آن را برای همیشه از شما بگیرد. زمانی که درک درستی از چگونگی عبور و مرور پیدا کردید، والدین شما مطمئن شدند که می توانید به تنهایی از خیابان عبور کنید.
تا زمانی که این اطمینان حاصل شود، آنها مدام دلایل اصلی عدم موفقیت معامله گران می ترسیدند که شاید ماشینی به شما بزند. به خاطر ترسی که داشتند بدون در نظر گرفتن موقعیتهایی که شما برای عبور از خیابان می توانستید داشته باشید، آزادی شما را سلب کرده بودند. تعامل شما با محیط دادوستد نیز به همین شکل است. تنها تفاوتی که وجود دارد این است که هیچ کس دراین جا جلوی شما را نخواهد گرفت و از این که وسط خیابان بایستید (به طور استعاری) و کامیونی به شما بخورد، شما را منع نخواهد کرد. تنها کسی که می تواند شما را منع کند خود شما هستید. بعد از این که یک یا دو بار با ماشینها تصادف کنید، فرقی نمی کند که آن طرف خیابان چه فرصتهایی وجود داشته باشد، عبور از خیابان برای شما راحت نخواهد بود. چیزی که قدم گذاشتن به خیابان را حتی سخت تر می کند این است که ماشینها و کامیونها به طور اتفاقی به سمت شما می آیند. ناگهان می بینید که روی زمین افتاده اید، بدون اینکه حتی بدانید چه چیزی با شما برخورد کرده است، زیرا فکر می کردید که در هنگام عبور احتیاط داشته اید.
دیدگاه شما