تله ای برای یک تحلیلگر بنیادی
یک تحلیلگر بنیادی مدام با بررسی صورت های مالی و عامل ها مفید بر شرایط سودآوری موسسه ها اقدام به شناسایی موسسات مطلوب برای سپرده گذاری می نماید تا اطمینان کافی بدست آورد که شرکتی را که برای سپرده گذاری تعیین کرده , کمپانی قابل قبولی است . در واقع تحلیل بنیادی مطالعه عامل ها ریشه ای و اصلی است که ماهیت اقتصاد , بخش های صنعتی و موسسه ها را پایین تاثیر قرار میدهد وهدف از آن نظیر دیگر تحلیل ها , پیش گویی حرکت های آینده ارزش و کسب سود از آن است .
حال فرض کنید شما بعد از بررسی و تحلیل شرکتی را پیدا کرده اید که در حال حاضر وضعیت بنیادی مناسبی دارد.این شرکت صورت های مالی خوبی دارد، سابقه سودآوری آن در گذشته مناسب بوده است و بر اساس تحلیل هایی که انجام داده اید انتظار افزایش سودآوری و رشد قیمت آن را دارید و در نتیجه سهام آن را می خرید.
اما بعد از چند وقت یک گزارش عملکرد از شرکت منتشر می شود که نشاندهنده عملکرد ضعیف شرکت است،حال رفتار شما در قبال این شرکت چیست؟
اینجا همان تله ای است که برای خیلی از تحلیلگران اتفاق می افتد.طرف صحبت این مقاله بیشتر افرادی هستند که با تجزیه و تحلیل بنیادی سهمی را خریداری می کنند ولی به دلایلی که در ادامه درباره آنها صحبت می کنیم ممکن است درگیر این تله شوند و دچار برخی رفتارهایی شوند که در نهایت منجر به ضرر کردنشان شود.
اکسپرت فارکس چیست؟ اکسپرت مارتینگل اکسپرت مووینگ اوریج اکسپرت نویسی اکسپرت نویسی در فارکس اکسپرت نویسی فارکس اکسپرت های فارکس
خیلی از مواقع اتفاق می افتد که فردی که به تجزیه و تحلیل و بررسی صورت های مالی شرکت ها تسلط دارد به خاطر برخی رفتارها دچار زیان شود و در عوض عده ای که اطلاعات کمتری دارند فقط به خاطر واکنش سریعتر به اطلاعات جدید، نتایج بهتری بدست بیاورند.به همین دلیل قصد داریم در این مقاله درباره یکی از رفتارهایی که برخی سرمایه گذاران خصوصا افرادی که با تجزیه و تحلیل بنیادی سهمی را خریداری می کنند صحبت کنیم.
در جواب سوالی که در ابتدا مطرح شد احتمالا شما می گویید که اگر سهامدار شرکت بودید با مشاهده عملکرد ضعیف آن اقدام به فروش سهام خود می کردید.اما در عمل ثابت شده که درصد بسیار زیادی از افرادی که واقعا سهامدار شرکت هستند و مخصوصا آن هایی که با بررسی و تحلیل سهام شرکت را خریداری کرده اند گرفتار این تله می شوند و هنگامی که با گزارش عملکرد ضعیف شرکت مواجه می شوند،این کار را نمی کنند و همچنان سهام خود را نگه می دارند،در واقع آنها برای تحلیلی که قبلا انجام داده اند تعصب می ورزند و نقش اطلاعات جدید منتشر شده را نادیده می گیرند،غافل از اینکه همین اطلاعات جدید هستند که وضعیت آینده شرکت را مشخص می کنند نه اطلاعات و تحلیل های گذشته .ما به این دلیل نام تله را انتخاب کرده ایم که اکثر موارد افراد ناخواسته و غیر ارادی این کار را انجام می دهند.در علم روانشناسی به این رفتار دیرپذیری گفته می شود.
تحقیقات نشان داده که درصد بسیار زیادی از افرادی که واقعا سهامدار شرکت هستند و مخصوصا آن هایی که با بررسی و تحلیل سهام شرکت را خریداری کرده اند هنگامی که با گزارش عملکرد ضعیف شرکت تله ای به نام مارتینگل مواجه می شوند،اقدام به فروش نمی کنند و همچنان سهام خود را نگه می دارند.
این تله چگونه تحلیلگران را گرفتار می کند؟
دیرپذیری (conservatism) در واقع یک واکنش ذهنی است که باعث می شود افراد برای پیش بینی ها و دیدگاه های قبلی خود اعتبار بیشتری قائل شوند ، در نتیجه اطلاعات جدید را نادیده می گیرند و یا کمتر از حد لازم به آن واکنش نشان می دهند و به جای اقدام بر اساس اطلاعات جدید ، تصورات و ذهنیت های قبلی خود را حفظ می کند.
اگر شرکتی گزارش جدیدی منتشر کند که نسبت به گزارش های قبلی آن شرکت ضعیف تر باشد(مخصوصا شرکت هایی که در گذشته در بیشتر مواقع عملکرد خوبی داشته اند)،دیرپذیری باعث می شود که سهامدار به سختی به این اطلاعات جدید واکنش نشان دهد و سعی می کند تله ای به نام مارتینگل تصورات و ذهنیت های قبلی خود را حفظ کند، در نتیجه سهم خود را نگهداری می کند و با گذشت زمان که به این نتیجه می رسد که واقعا وضعیت شرکت دچار ضعف شده است سهام خود را با زیان به فروش می رساند.
جیمز مانتینر نویسنده کتاب “ علم مالی رفتاری , نگاهی با بازارها و تصورات غیر عقلانی ” می گوید : دلیل این جور رفتار این است که از حیث روانشناسی اشخاص مایلند مصرانه به یک نظر و یا این که پیش گوییکه در ذهن آنان جاافتاده است , پایبند باشند و برای آنان مشقت بار است که رویت کرد خویش را به سرعت تغییر دهند و درصورتی که نیز تغییری صورت دهد بسیار آرام خواهد بود .
نتیجه این می شود که افرادی که وضعیت یک شرکت را تحلیل کرده اند،زمانی که رویداد منفی جدیدی در رابطه با آن شرکت رخ می دهد با تاخیر آن را در پیش بینی های خود اعمال می کنند و حتی در برخی موارد پس از انتشار اطلاعات جدید همچنان به پیش بینی های قبلی خود وفادار می مانند.
دیرپذیری به چه شکل هایی در رفتار سهامداران بروز پیدا می کند؟
حالت اول : تکذیب اخبار و شایعه های مثبت از طرف شرکت
یکی از حالت هایی که دیرپذیری در سهامداران بروز پیدا می کند،در هنگام منتفی شدن یک رویداد مثبت اعلامی مثبت از طرف شرکت است.به طور مثال شرکت در گذشته گزارش هایی داده که در صورت وقوع می تواند اثرات مثبتی بر سودآوری آن داشته باشد،اخباری از قبیل افتتاح یک خط تولید جدید،افزایش سرمایه،فروش زیرمجموعه ها و … که این اخبار مثبت شرکت باعث افزایش تقاضا و در نتیجه قیمت سهام شرکت می شود. ولی بنا به دلایلی این اتفاق مثبت لغو می شود،ولی پس از اعلام لغو این گزارش دیرپذیری باعث می شود که سهامدار همچنان به برداشت خوشبینانه اش از تغییر و تحولات مثبت در شرکت ادامه دهد و نتواند به درستی براساس اطلاعات جدید اقدام به فروش سهام خود کند و در نتیجه با گذشت زمان شاهد کاهش ارزش سهام خود خواهد شد.
اگر شرکتی یک خبر خوب اعلام کند ولی بعد از مدتی به دلایلی این خبر منتفی شود،دیرپذیری باعث می شود سهامدار همچنان به برداشت خوشبینانه خود از تغییر و تحولات مثبت شرکت ادامه دهد و نتواند بر اساس اطلاعات جدید به درستی رفتار کند
حالت دوم : واکنش دیر به اطلاعات جدید
این حالت زمانی اتفاق می افتد که سهامدار به اخبار منفی شرکت واکنش نشان می دهد ولی در اثر دیرپذیری این واکنش بسیار آهسته خواهد بود.مثلا گزارش جدید شرکت نشاندهنده عملکرد ضعیف است،ولی سرمایه گذار دیرپذیر همچنان اعتبار بیشتری برای پیش بینی قبلی اش که شرکت چشم اندازهای مطلوبی دارد،قائل است و در فروش سهم تعلل می کند.در واقع فرد سرمایه گذار در این هنگام دچار یک تضاد بین تحلیل های قبلی خود و اطلاعات منتشر شده جدید می شود و نمی تواند تصمیم را بگیرد که کدام درست است.در اینجا دیرپذیری فرد باعث می شود که او در ابتدا اطلاعات جدید را که اهمیت بیشتری نسبت به اطلاعات گذشته دارند نادیده بگیرد.ولی با گذشت زمان و بررسی بیشتر متوجه تغییر در وضعیت شرکت می شود ولی در زمانی اقدام به فروش سهام خود می کند که زیان کرده است.
حالت سوم : کمبود اطلاعات و دانش مالی
این حالت از دیرپذیری در زمان کمبود اطلاعات مالی اتفاق می افتد.به طور مثال فرمولی جدید برای محاسبه بهای تمام شده مواد اولیه شرکت اعلام می شود(مثل فرمول جدید محاسبه نرخ خوراک شرکت های پتروشیمی) که دارای پیچیدگی هایی است.در این مواقع بسیاری از سرمایه گذاران به دلیل اینکه محاسبه سودآوری جدید شرکت کمی پیچیده می شود،ممکن است راه آسانتر را انتخاب کنند،یعنی صورت مسئله را پاک کرده و به پیش بینی های قبلی درباره سودآوری شرکت اکتفا می کنند،در نتیجه ممکن است سودهای احتمالی آینده شرکت را از دست بدهند و یا اگر سهامدار باشند و این اتفاق جنبه منفی برای شرکت داشته باشد در آینده دچار زیان شوند.
برای اینکه گرفتار این تله نشویم چه باید کرد؟
متاسفانه یکی از ویژگی های ذاتی انسان این است که به دانسته ها و اطلاعات و همچنین پیش بینی های خودش بهایی بیش از اندازه می دهد و این مسئله در بازار بورس زمانی نمود پیدا می کند که اطلاعات جدیدی(چه مثبت و چه منفی) درباره شرکت و یا صنعتی منتشر می شود و بسیاری از تحلیلگرانی که در گذشته تحلیلی از آن شرکت یا صنعت داشته اند،این اطلاعات را به دلیل دیرپذیری با تاخیر در تحلیل های خود لحاظ می کنند.در واقع ما به طور ذاتی در ناخودآگاه خود نمی خواهیم در ابتدای کار بپذیریم که نتیجه پیش بینی و تحلیل ما اشتباه می شود و ممکن است تغییر کند.در نتیجه قسمت زیادی از روند حرکتی آن سهم یا صنعت را از دست می دهیم.
دیرپذیری یک واکنش تقریبا غیرارادی است و برای جلوگیری از آن فقط باید برای خود چند ضابطه ایجاد کنیم و به آن ها عمل کنیم:
هنگامی که اطلاعات جدیدی منتشر می شود(از قبیل اطلاعات در زمینه اقتصاد کلان کشور،سیاست های تله ای به نام مارتینگل دولت،وضعیت محصولات و یا مواد اولیه یک صنعت خاص،قیمت های جهانی و ….) هیچگاه در ابتدا این اطلاعات را بدون بررسی اولیه بی اثر و یا کم اثر قلمداد نکنید.خاصیت تحلیل بنیادی این است که اثر خود را به مرور و در آینده نشان می دهد و شما می توانید با کمی صرف وقت و انجام بررسی های جدید از دیرپذیری سایر سرمایه گذاران به نفع خودتان استفاده کنید،چه برای اطلاعات منفی چه برای اطلاعات مثبت.
استراتژی های معاملاتی در فارکس استراتژی های معاملاتی فارکس افراد ثروتمند فارکس اکسپرت اکسپرت آپشن اکسپرت چویس اکسپرت چیست
به یاد داشته باشید که در بازارهای مالی اطلاعات جدید حرف اول را می زنند و ما سرمایه گذاران برای آینده شرکت ها پول می پردازیم نه برای گذشته آن ها.در نتیجه همیشه اطلاعات جدید با اهمیت تر از اطلاعات و تحلیل های گذشته است.آیتم های اصلی اطلاعات جدیدی را که منتشر شده اند مشخص کنید و از خود بپرسید این اطلاعات چگونه می تواند پیش بینی های قبلی من را تحت تاثیر قرار دهد؟ و اینکه آیا این آیتم ها واقعا پیش بینی قبلی را تحت تاثیر قرار می دهد یا نه؟
در نهایت این که پافشاری بر مراقبت موضع ها قبل در بازاری که داده ها آن دائما در حالا تغییرو تحول میباشند جایگاهی ندارد . دیرپذیری میتواند بازدارنده از تصمیمات و خرید و فروش های صحیح شود و ضروری است که شما تحت عنوان یک سهامدار مدام بررسی های خویش از بازار و صنعت های متفاوت را دور از تعصب و با به روز کردن اطلاعاتتان انجام دهید , به دلیل آن که کهاین داده ها بالاخره اثر خویش را در سودآوری و ارزش سهام نشان خواهند داد و این آتی کمپانی است که بر بها آن تاثیر دارد و خیر پیشین کمپانی .
بونوس خوش آمد تله ترید TeleTrade
هرچه مقدار سپرده گذاری شما بالاتر باشد، بونوس خوش آمد تله ترید TeleTrade نیز به همان نسبت بیشتر خواهد شد.
حساب تجاری خود را فعال تر کنید و سود خود را افزایش دهید.
شرایط و ضوابط بهره مندی از بونوس خوش آمد تله ترید TeleTrade:
- برای واجد شرایط بودن این برنامه، شما باید در بروکر TeleTrade یک حساب معاملاتی افتتاح و سپس در آن سپرده گذاری کنید.
- تمامی حساب های تجاری مشمول این بونوس می شوند.
- این بونوس تاریخ انقضا ندارد.
- این بونوس خوش آمد تله ترید TeleTrade هزار دلاری و بیشتر ممکن است با دیگر بونوس های TeleTrade، از جمله بونوس 24٪، ترکیب شود.
- مبلغ پاداش تنها یک بار پس از باز کردن حساب و سپرده گذاری پول در آن اجرا می شود.
- برای پیوستن به این برنامه حداقل مبلغی که در یک حساب تجاری لازم است توسط مشتری سپرده شود 1000 دلار است.
- بونوس پرداخت شده بر مبلغ 1000 دلار قابل تقسیم است.
در بونوس خوش آمد تله ترید TeleTrade
- مشتری حق دارد مبلغ پاداش را پس از آنکه الزامات لازم برای دستیابی به مقدار مورد نیاز از مقدار لات معامله شده بر طبق ماشین حساب بونوس برآورده شد، برداشت کند.
- محاسبه مقدار حجم معامله فقط شامل ابزار FOREX و CFD ها در فلزات می باشد.
- در صورتی که هر یک از شرایط و ضوابط برآورده نشود، پاداش پرداخت نخواهد شد.
مشاورین ما در فارکس حرفه ای به شارژ و برداشت ریالی شما کمک می کنند و می توانید از طریق راه های تلگرام ، اسکایپ و فیس بوک با متخصصین ما در ارتباط باشید.
تله ای به نام مارتینگل (Martingale)
استراتژی مارتینگل را حتماً شنیدهاید. مارتینگل (Martingale) بیشتر شبیه یک سبک مدیریت ریسک است تا استراتژی معاملاتی. در استراتژی مارتینگل شما با تغییر حجم معامله در تلاش هستید تا زیانهای قبلی را جبران کنید و سود بیشتری به دست بیاورید. در این مقاله میخواهیم این استراتژی مدیریت ریسک را بررسی کنیم.
نحوه کار استراتژی مارتینگل
تئوری مارتینگل خیلی ساده است. هر بار که در معاملهای ضرر کردید، حجم معامله بعدی را دو برابر کنید! این استراتژی برای قمار و شرطبندی مناسب است. در واقع اگر احتمال وقوع یک رویداد ۵۰ درصد باشد، میتوانید از این استراتژی کمک بگیرید. درست مثل انداختن سکه. با این حال باید توجه داشته باشید که طبق این تئوری، در بلندمدت شما هیچ سود یا زیانی نخواهید داشت! شما هر بار به طور شانسی حرکت بعدی بازار را حدس میزنید. اگر معامله با زیان بسته شد، باید در معامله بعدی حجم معامله را دو برابر کنید. این کار را باید تا جایی ادامه دهید که در یک معامله سود کنید. با سودی که به دست میآورید ابتدا تمام زیانهای قبلی را جبران میکنید و باقی مانده هر چه که شد سود نهایی شما خواهد بود.
مثال واقعی از مارتینگل
فرض کنید که هر معاملهای که انجام میدهید در نهایت در سود و یا زیان مشخصی بسته خواهد شد. اندازه حد سود با اندازه حد ضرر معامله یکی است (نسبت ریسک به ریوارد یک به یک است). احتمال اینکه در معامله سود کنید با احتمال ضرر در معامله هم برابر است. به طور مثال اگر شما در یک معاملهای سود کنید، ۵ دلار به دست میآورید و اگر ضرر کنید ۵ دلار از حساب شما کسر خواهد شد:
- فرض کنید در اولین معامله سود میکنید. پس ۵ دلار به حساب شما واریز میشود.
- حال فرض کنید در معامله اول حد ضرر فعال شود، ۵ دلار ضرر میکنید. در معامله دوم باید با دو برابر حجم قبلی معامله کنید. اگر در معامله دوم با سود از بازار خارج شوید، ۱۰ دلار به دست میآورید. حجم معامله دوم دو برابر معامله اول است، پس سود شما هم دو برابر خواهد بود. اگر ۱۰ دلار سود را از ۵ دلار زیان معامله اول کم کنیم، خالص سود شما ۵ دلار خواهد بود.
- حال فرض کنید که شما در معامله اول ۵ دلار ضرر میکنید، در معامله دوم حجم را دوبل میکنید و ۱۰ دلار ضرر میکنید و سپس در معامله سوم حجم معامله را باز هم دو برابر میکنید و وارد بازار میشوید و ۲۰ دلار سود میکنید. زیان دو معامله اول (۱۵ دلار) را از سود معامله سوم (۲۰) دلار کم کنید. سود خالص شما در سه معامله تنها ۵ دلار خواهد بود.
- فرض کنید در سه معامله اول ضرر کردهاید. یعنی در معامله اول ۵ دلار، در معامله دوم ۱۰ دلار و در معامله سوم ۲۰ دلار. در معامله چهارم دو برابر حجم معامله سوم وارد بازار میشوید و سود میکنید. سود شما ۴۰ دلار است. حال زیان سه معامله اول را از ۴۰ دلار کم کنید، میشود ۵ دلار. یعنی سود خالص شما بعد از سه معامله ناموفق و یک معامله سود ده ۵ دلار است.
چرا استفاده از استراتژی مارتینگل خطرناک است؟
این استراتژی فرض میکند که موجودی حساب شما بی نهایت است! این یکی از ایرادات اساسی در استراتژی مارتینگل است. شاید شما ۱۰ معامله سود ده متوالی داشته باشید. مشکلی پیش نمیآید. اما اگر چند معامله زیان ده متوالی داشته باشید، دیگر پولی برای معامله باقی نخواهد ماند. شما در هر معاملهای که زیان میکنید، برای جبران زیان اولین معامله باید حجم معامله را دو برابر کنید! همانطور که در بالا هم با مثال نشان دادیم، اگر در نهایت در یک معاملهای به سود رسیدید، تازه زیانهای قبلی را جبران میکنید و سود معامله هم در مقایسه با حجم سرمایهای که وارد بازار کردهاید اصلاً به صرفه نیست!
اگر چند معامله زیان ده متوالی داشته باشید و در آخرین معامله باز حجم را دو برابر کنید و در عین حال دیگر پولی در حساب شما نماند، نهتنها شما کل حساب معاملاتی را در معرض تله ای به نام مارتینگل ریسک جدی قرار دادهاید، بلکه حتی موفقیت در چنین معاملهای هم در بهترین حالت شما را به خانه اول باز خواهد گرداند!
اگر معامله آخر هم در ضرر بسته شود، دیگر پولی در حساب نمانده که دوباره وارد بازار شوید تا شاید زیانهای قبلی را جبران کنید و سود یک معامله خیلی ساده را به دست آورید. به مثال آخر نگاه کنید. شما سه معامله زیان ده را تحمل کردهاید و در نهایت در معامله چهارم سود کردهاید. زیان معاملات قبلی شما در مجموع ۳۵ دلار بود. سود خالصی که به دست آوردهاید همان ۵ دلار است! آیا ۵ دلار ارزش دارد که به خاطرش ۳۵ دلار زیان را تحمل کنید؟ فرض کنید شش بار معامله در زیان بسته میشد. در معامله هفتم شما باید ۳۲۰ دلار زیان (ثبت شده) را تحمل کنید، تا شاید با جبران این ضرر، ۵ دلار هم سود کنید. اگر پیش از جبران ضرر هم حساب شما خالی شده باشد، دیگر فرصتی برای جبران وجود نخواهد داشت و شما از بازار اخراج خواهید شد.
جمعبندی
هر معاملهگری ریسک تعریف شدهای برای خود دارد. مسلماً شانس موفقیت در معامله هم ۵۰ درصد نیست. اما ماهیت استراتژی مارتینگل بهگونهای است که اگر به هر دلیلی تعداد معاملات ناموفق شما زیاد شود، حسابتان خالی خواهد شد. در واقع نتیجه استراتژی مارتینگل کسب سودهای حداقلی با ریسکهای بزرگ است. یعنی ریسک معامله یا همان ضرر معامله از حساب شما کسر میشود و شما باید در معاملات بعدی آن را با تحمل ریسکهای بزرگتر جبران کنید. به همین دلیل هر چند که در نگاه اول استراتژی مارتینگل ساده و شاید برای برخی منطقی به نظر برسد، اما در عمل کارایی ندارد. اگر میخواهید این استراتژی را تست کنید، حتماً در حساب آزمایشی یا دمو این کار را انجام دهید.
فوت و فن استفاده از استراتژی مارتینگل در فارکس
استراتژی مارتینگل در اصل یک استراتژی قمار بود که بعد از هر باخت، مبلغ شرطبندی بیشتر میشد. این شیوه شرطبندی پرخطر به معاملهگران اجازه میداد در معاملات باخت میانگین کم کنند و عملا هیچ مزیت بلندمدتی برای آنها نداشت. اما با وجود این حجم از خطر و نداشتن مزیت بلندمدت، چرا معاملهگران از آن استفاده میکنند؟ علتش مزیتهای دیگری است که پشت خطرات این استراتژی نهفته است. در این مقاله قصد داریم درباره این استراتژی در بازار فارکس صحبت کنیم و فوت و فنهای آن را یاد بگیریم. همراه ما باشید.
فهرست عناوین مقاله:
استراتژی مارتینگل چیست؟
مارتینگل (Martingale) برای اولین بار در دهه ۱۸ میلادی در فرانسه معرفی شد. با این ایده که اگر معاملهگر مبلغی را ببازد، سرمایه معامله را دو برابر میکند و دوباره وارد معامله میشود. به این ترتیب میتواند پول از دست رفته را برگرداند و ضررهای خود را جبران کند.
این روش معاملهگری بسیار خطرناک است. به همین خاطر بهندرت میبینیم معاملهگران از آن استفاده کنند. و اگر هم معاملهگری به آن روی میآورد، احتمالا از تجربه کافی برای مدیریت این موقعیتهای معاملاتی برخوردار است.
استراتژی مارتینگل چطور کار میکند؟
بالاخره در نقطهای شانس با شما یار میشود و برنده معامله میشوید. طبق این استراتژی اگر هر بار سرمایه قبلی را دو برابر کنید، سودتان ضررهای قبلی را جبران میکند. البته باید شجاع باشید و آنقدر به این روند ادامه دهید تا در نهایت برنده شوید.
هر بار که مبلغ را دو برابر میکنید، دو حالت وجود دارد؛ میبرید یا میبازید. معمولا معاملهگران با انتظار نتیجه اول وارد معامله میشوند. اما وقتی مورد دوم اتفاق میافتد، دوباره با سرمایه بیشتر وارد بازی میشوند. البته باید بدانید که این روند نباید برای همیشه ادامه یابد. در بهترین حالت بعد از پنجمین باخت باید معامله را کنار بگذارید و در استراتژی خود تجدید نظر کنید.
قدم به قدم معاملهگری با استراتژی مارتینگل
با اینکه در بخشهای قبل تقریبا با شیوه پیادهسازی این استراتژی آشنا شدیم، در این بخش مرحله به مرحله نحوه پیادهسازی آن را مرور میکنیم. این استراتژی روی تمام جفت ارزهای بازار فارکس بدون محدودیت پولی و زمانی قابل اجراست:
- سرمایه اولین معامله خود را مشخص کنید.
- سفارشی در جهت خرید یا فروش باز کنید و برای آن حد ضرر و سود در نظر بگیرید.
- اگر قیمت به SL برسد، معامله را باختهاید و اگر به TP برسد، آن را بردهاید.
- اگر بردید، با همان سرمایه اولیه به مرحله دوم بروید.
- اگر شکست خوردید، اندازه موقعیت را دو برابر کنید و به مرحله سوم بروید.
درک استراتژی مارتینگل با مثال
بیایید با یک مثال این استراتژی را بهتر درک کنیم:
- فرض کنید با هزار دلار موقعیت معاملاتی خود را باز میکند. میتوانید با یک دهم لات (۰.۱) استاندارد یا همان مینی لات شروع کنید و مثلا جفت ارز EUR/USD را انتخاب کنید.
- اندازه موقعیت اصلی را ۰.۱ لات تعریف میکنید.
- بین معامله خرید و فروش، معامله خرید (Long) را انتخاب کرده و حد ضرر را روی ۴۰ پیپ (یا ۴ دلار) تنظیم میکنید. حد سود نیز همینقدر تعریف میشود.
- فرض کنیم معامله را میبازید. اکنون موجودی حساب شما ۹۹۹۶ دلار است.
- بر اساس استراتژی مارتینگل اندازه پوزیشن بعدی خود را تا ۰.۲ لات دو برابر میکنید؛ طوری که با همان سطوح حد ضرر و حد سود، ۸ دلار ریسک کنید و شانس برنده شدنتان هم ۸ دلار باشد. اکنون تصمیم میگیرید جهت معامله را تغییر دهید و موقعیت Short باز کنید.
- فرض کنید در معامله دوم برنده شوید و نهتنها ۴ دلار از دست رفته را زنده کنید، بلکه ۴ دلار هم سود داشته باشد. اکنون موجودی حساب شما ۱۰۰۰۴ دلار است.
- اندازه موقعیت را به لات اولیه ۰.۱ برمیگردانید و از نو شروع میکنید.
چرا استراتژی در معاملات فارکس بسیار خوب است؟
استراتژی مارتینگل با اینکه تا این حد خطرناک و ریسکی است، یکی از استراتژیها پر استفاده فارکس محسوب میشود. چون برخلاف بازار سهام که گاهی شرکتها بهطور کامل ورشکست میشوند، قیمت ارزهای کشورها بیدلیل صفر نمیشود و اگر ریزشی هم باشد، حتما بازگشتی به دنبال دارد.
معاملهگران همیشه در پی راهی برای جبران ضررهای خود در بازار فارکس میگردند و خیلی از آنها به کمک این استراتژی نهتنها ضررهای خود را جبران میکنند، بلکه حتی سود هم کسب میکنند. به همین خاطر این استراتژی برای معاملهگران ریسکپذیری که سرمایه کافی دارند، واقعا جذاب است.
تفاوت بزرگ بین معامله در فارکس و شرطبندی «شیر یا خط» این است که قیمتهای فارکس معمولا روندی را دنبال میکنند که مدتی ادامه دارد. هدف مارتینگل این است که با هر بار دو برابر کردن اندازه موقعیت، میانگین قیمت ورود کاهش یابد. در این صورت با کاهش قیمتها، حتی در رالیهای کوچک هم میتوان معامله موفقی داشت و ضررها را خنثی کرد.
استراتژی مارتینگل چه اشکالاتی دارد؟
با نگاهی به تعریف این استراتژی میفهمید چقدر خطرناک است و چه ضررهای بزرگی میتواند به دنبال داشته باشد. به همین خاطر خیلی از تازه واردان بازار فارکس حتی فکرش را هم از سر دور میکنند. اما اگر شما قصد دارید در آینده شانس خود را با این استراتژی محک بزنید، اینها معایبی هستند که لازم است در نظر داشته باشید:
- گاهی بعد از سه یا چهار معامله چشم باز میکنید و میبینید بخش زیادی از سرمایه خود را روی این استراتژی شرط تله ای به نام مارتینگل بستهاید.
- برخی از صرافیها برای هر معامله مقداری به عنوان حداکثر سرمایه در نظر میگیرند. این یعنی حتی اگر بخواهید مبلغ معامله را دو برابر کنید، ممکن است با محدودیت صرافی مواجه شوید.
- این استراتژی نسبت ریسک به ریوارد بالایی دارد. به این معنی مدیریت دارایی در آن ضعیف است و میتوان گفت همیشه بهترین گزینه نیست.
- امکانش هست در میانههای راه کل سرمایه خود را ببازید و مجبور به ترک معامله شوید.
بازار رنج؛ بهترین فرصت استفاده از مارتینگل
معاملهگرانی که در جهت روند بازار معامله میکنند، معمولا به جای استراتژی مارتینگل، از استراتژی ضد مارتینگل استفاده میکنند. یعنی در صورت برد با دو برابر سرمایه وارد معامله میشوند و در صورت ضرر خیلی زود خارج میشوند. اما این استراتژی در بازارهای رونددار معمولا با ضرر همراه است و بهترین فرصت استفاده از آن، در بازار رنج است. چالش اصلی انتخاب ارزهایی است که به جای دنبال کردن روند، در حال نوسان هستند. سیستم معاملاتی نیز باید طوری برنامهریزی شود که در صورت وقوع اصلاحات شدید، موقعیتهای معاملاتی مناسب ایجاد کند.
منظور از استراتژی ضد مارتینگل چیست؟
بر اساس این استراتژی، سرمایه معامله در صورت سود دو برابر میشود به این امید که ارزش ارز همچنان بالا رود؛ و اگر معاملهگر ببازد، سرمایه معامله افزایش نخواهد یافت.
بهترین سناریو ممکن برای استفاده از این استراتژی، بهکارگیری آن در بازارهای صعودی است. این روش از نظر تئوری در معاملات مومنتوم عملکرد خیلی خوبی دارد. چون هرچه خریداران جفت ارز بیشتر شوند، قیمت آن نیز رشد بیشتری خواهد داشت.
اما مهمترین استراتژی ضد مارتینگل این است که دو برابر کردن سرمایه بعد از هر بار سود، احتمالا به سودهای بیشتر ختم میشود. به علاوه ریسک معاملات هم به حداقل میرسند؛ چون با کاهش قیمت بازار حجم معاملات هم کمتر میشوند.
اما اگر یک زنجیره زیان طولانی در بازار حاکم باشد، هیچ سودی حاصل نخواهد شد. چون موقعیتهای سود و زیان یکی در میان میشوند و اگر نتوانید نقاط ورود و خروج را دقیق مشخص کنید، حتی سود حاصله میزان ضرر را پوشش نخواهد داد.
چند نکته درباره استفاده از استراتژی مارتینگل تله ای به نام مارتینگل در فارکس
اگر تصمیم دارید از استراتژی مارتینگل در تصمیمات معاملاتی خود در فارکس استفاده کنید، برای معاملهگری بهتر این چند نکته را مد نظر داشته باشید:
- برای تسلط بر مفهوم مارتینگل و جلوگیری از خطرات بزرگ غرق شدن در این استراتژی، آن را با موقعیتها معاملاتی کوچک و اهرمهای پایین شروع کنید.
- موقعیتهای معاملاتی را تصادفی و بیبرنامه باز نکنید. زمانی که فرصتهای خوبی برای ورود به بازار پیدا میکنید، باید برنامهای برای باز کردن معامله داشته باشید.
- در صورت باخت همیشه لازم نیست سرمایه معامله را دو برابر کنید. میتوانید یک ضریب ۱.۵ برابری برایش در نظر بگیرید.
- اگر بازار بر خلاف میل شما به حرکت خود ادامه داد، با دستورات استاپ لاس موقعیت معاملاتی را کنترل کنید.
- قبل از آنکه سرمایه خود را وارد بازار واقعی کنید، این استراتژی را روی حسابهای آزمایشی و با پول مجازی امتحان کنید تا به خوبی به آن مسلط شوید.
کلام آخر
در این مقاله با استراتژی مارتینگل و جزئیات مربوط به آن آشنا شدیم و فهمیدیم معاملهگری بر اساس این استراتژی چه مزیتها و خطراتی دارد. اکنون میدانیم اگرچه این روش میانگین کم کردن شانس معاملهگر را برای معاملهگری در بازار فارکس بیشتر میکند، اگر بیتجربه و تازهکار باشید، استراتژی بسیار خطرناکی است که نباید در ارتباط با آن بیگدار به آب بزنید. چون یک رشته باخت طولانیمدت میتواند به از دست رفتن کل سرمایه شما منجر شود.
شما تا به حال با این استراتژی کار کردهاید؟ چه اطلاعاتی دیگری درباره آن دارید؟ لطفا از تجربهها و دانستههای خود برای ما و همراهان ما بگویید.
استراتژی مارتینگل در معاملات باینری آپشن
مارتینگل یک سبک معاملاتی بدنام است که در معاملات باینری آپشن از آن استفاده می شود. البته این استراتژی ابتدا یکی از روش های شرط بندی مورد و سپس به بازارهای مالی راه یافته است.
سادگی مارتینگل چشم بسیاری از معامله گران را کور می کند بدون اینکه بدانند این روش چه اثرات مخربی دارد. آنها زمانی متوجه می شوند که هزاران دلار را از دست می دهند. سرمایه ای که می توانست بسیار عاقلانه تر سرمایه گذاری شود.
این استراتژی در قرن 18 در کشور فرانسه توسعه یافت. ایده ای که در این استراتژی قرار دارد این است که یک شخص نمی تواند همیشه بازنده باشد.
حال، بازی رولت را در نظر بگیرید که بر روی رنگ های سیاه و قرمز شرط بندی می شود. فرض کنید که ما بر روی “سیاه” شرط بندی کرده ایم ولی نتیجه بازی “قرمز” آمده است. ما دوباره بر روی سیاه شرط می بندیم اما دوباره قرمز می آید.
اگر بطور مداوم بر روی رنگ سیاه شرط ببندیم، در نهایت، یکبار پیش بینی ما درست خواهد بود. بنابراین برای اینکه اطمینان پیدا کنیم سود ما حفظ خواهد شد، پس از هر بار شکست، مبلغ بازی بعد را دو برابر می کنیم. این کار را تا زمانی ادامه می دهیم که برنده شویم.
مبلغی که در بازی آخر برنده می شویم مجموع زیان ها را جبران می کند و به ما سود نیز می رساند.
معامله گران در بازار باینری آپشن از استراتژی مارتینگل استفاده می کنند. تنها تفاوت در این است که به جای رنگ های سیاه و قرمز، گزینه های Call (خرید) و Put (فروش) استفاده می شود.
این یک روش ساده است که بر اساس علم آمار ایجاد شده است. اما این تله ای به نام مارتینگل روش واقعا عمل می کند؟
مارتینگل در باینری آپشن
حال، 4 معامله باینری آپشن را در نظر بگیرید که پیش بینی شما فقط در معامله چهارم درست بوده است.
معامله اول:
مبلغ سرمایه گذاری: 100 دلار نوع معامله: خرید سودآوری: 85% نتیجه: باخت
معامله دوم:
مبلغ سرمایه گذاری: 200 دلار نوع معامله: خرید سودآوری: 85% نتیجه: باخت
معامله سوم:
مبلغ سرمایه گذاری: 400 دلار نوع معامله: خرید سودآوری: 85% نتیجه: باخت
معامله چهارم:
مبلغ سرمایه گذاری: 800 دلار نوع معامله: خرید سودآوری: 85% نتیجه: برد
نتیجه معاملات:
سود ناخالص: 680 (%85 * 800) زیان انباشته: 700 خالص سود یا زیان: 20-
همانگونه که مشاهده کردید دو برابر کردن مبلغ معامله در باینری آپشن، کافی نبود و نتوانست ما را به سود برساند. با درصد سودآوری 85% شما اگر تنها در معامله سوم برنده شوید می توانید به سود برسید. اگر در معامله سوم بازنده شدید هیچگاه نمی توانید با دو برابر کردن مبلغ سرمایه گذاری به سود برسید.
حال معاملات بالا را تکرار می کنیم. اما این بار در هر معامله، مبلغ را 2.2 برابر می کنیم.
معامله اول:
مبلغ سرمایه گذاری: 100 دلار نوع معامله: خرید سودآوری: 85% نتیجه: باخت
معامله دوم:
مبلغ سرمایه گذاری: 220 دلار نوع معامله: خرید سودآوری: 85% نتیجه: باخت
معامله سوم:
مبلغ سرمایه گذاری: 484 دلار نوع معامله: خرید سودآوری: 85% نتیجه: باخت
معامله چهارم:
مبلغ سرمایه گذاری: 1065 دلار نوع معامله: خرید سودآوری: 85% نتیجه: برد
نتیجه معاملات:
سود ناخالص: 905 (%85 * 1065) زیان انباشته: 804 خالص سود یا زیان: 101+
با 2.2 برابر کردن اندازه معامله بعد از هر زیان می توان اطمینان یافت که پس از برنده شدن به سود خواهیم رسید.
تا اینجا مارتینگل یک استراتژی معاملاتی کامل به نظر می رسد و به همین دلیل است که معامله گران بسیاری به دام این تله می افتند.
محدودیت های استراتژی مارتینگل
کازینوها به منظور مقابله با سیستم مارتینگل، در تعداد بازی ها محدودیت تعیین کرده اند. زمانیکه در بازی رولت، تعداد دفعات بازی به پایان می رسد، شما دیگر نخواهید توانست مبلغ را دو برابر کنید. بنابراین استراتژی شما بی ثمر خواهد ماند.
در معاملات باینری آپشن برای هر معامله، حداکثر مبلغ سرمایه گذاری تعیین شده است.
از آنجاییکه بروکرهای سنتی باینری آپشن، بازار گردان هستند، مدیریت ریسک به آنها این اجازه را نمی دهد تا معامله گران به هر میزان که بخواهند در یک معامله، سرمایه گذاری کنند. این محدودیت ها مانع اجرای سیستم مارتینگل می شود.
با این حال، بروکرهایی وجود دارند که به معامله گر اجازه می دهند تا مبلغ قابل توجهی را تله ای به نام مارتینگل در یک معامله سرمایه گذاری کنند. برای مثال ممکن بتوانید در یک معامله تا 50 هزار دلار سرمایه گذاری کنید. با این شرایط اگر معامله باینری را با 50 دلار شروع کنید سیستم مارتینگل قطعا عمل می کند. این طور نیست؟
البته باید در نظر داشته باشیم که حتی اگر محدودیتی در معاملات وجود نداشته باشد منابع مالی ما محدود هستند. بنابراین ممکن است قبل از اینکه پیش بینی ما در سیستم مارتینگل به واقعیت تبدیل شود کل سرمایه خود را با دو برابر کردن حجم معامله از دست بدهیم.
مارتینگل در فارکس
با اینکه این سیستم در هر بازاری قابل اجرا است اما تمرکز ما بر روی بازار ارز می باشد. زیرا بالاترین نرخ سودآوری را در معاملات باینری آپشن ارز می توان یافت.
متغیرها در بازار فارکس بر خلاف بازی رولت دائما در حال تغییر هستند و شرایط از معامله ای به معامله دیگر، متفاوت است. همچنین شرایط معامله در هر لحظه تغییر می کند.
معامله باینری آپشن را با سر رسید 60 ثانیه ای در نظر بگیرید. در معاملات باینری آپشن بازار فارکس کافی است پس از منقضی شدن زمان معامله، موقعیت قیمت به اندازه یک پیپ در جهت پیش بینی معامله گر قرار داشته باشد.
برای مثال فرض کنید اوراق قرضه اروپایی با بازده بالا به فروش رسیده و حجم زیادی از نقدینگی را جذب کرده است. بنابراین معامله گران فارکس احتمالا شروع به فروش یورو خواهند کرد.
در حالت معمول، احتمال هر کدام از گزینه های Call و Put بیش از 50% نیست. اما در مثال ذکر شده، شانس گزینه Put بیشتر از Call است.
در سناریوی دیگر فرض کنید بانک فدرال رزرو ، نرخ بهره دلار را افزایش دهد. بدین ترتیب، احتمالات 50/50 دوباره به هم می خورد.
علاوه بر داده های اقتصادی، رویدادهای جهانی مانند بلاهای طبیعی و سخنرانی های افراد مهم تاثیرات قابل توجهی بر بازار فارکس می گذارند.
این وقایع همانند داده های اقتصادی بصورت برنامه ریزی شده و طبق تقویم اقتصادی رخ نمی دهند و ممکن است در هر لحظه اتفاق بیفتند.
اگر چنین اتفاقاتی رخ دهد بازدهی ارزها تغییر می کند و ممکن است موجب زیان های قابل توجه و متوالی معامله گر شود. بدین ترتیب، معامله گر مارتینگل توسط نیروهای مرموز بازار، سر در گم می شود.
زمانیکه وارد معامله باینری آپشن 60 ثانیه ای می شوید در حالیکه یک پیپ می تواند نتیجه معامله را تغییر دهد، با وجود قوانین باز هم دستکاری قیمت توسط بروکر اجتناب ناپذیر است.
معاملاتی که سر رسید کوتاهی دارند می توانند به راحتی دستکاری شوند بدون اینکه یک معامله گر معمولی به آن مشکوک شود.
با این تفاسیر، سبک مارتینگل نمی تواند بهترین استراتژی معاملاتی برای بازار باینری آپشن باشد.
اگر معامله گر، داده های اقتصادی و رویدادهای جهانی را دنبال کند آیا سیستم مارتینگل کارایی خواهد داشت؟ اگر بانک رزرو فدرال، نرخ بهره را افزایش دهد می توانیم دلار/فرانک را (برای مثال) Call کنیم و هر بار که معامله تله ای به نام مارتینگل با زیان بسته شد با حجم دو برابر وارد معامله جدید شویم.
در این صورت، احتمال بیشتر با ما خواهد بود. همچنین تایم فریم معامله را از 60 ثانیه به تایم های بزرگتر مانند 15 دقیقه ای یا یک ساعته تغییر می دهیم.
مارتینگل و تحلیل بنیادی
در اینجا سعی می کنیم استراتژی مارتینگل را با تحلیل بنیادی، ترکیب کنیم و معاملات را بر اساس ارقام اقتصادی و رویدادهای جهانی انجام دهیم.
ابتدا با تقویم اقتصادی شروع می کنیم. بسیار اتفاق می افتد که ارقام اقتصادی بهتر از انتظارات بازار است. بدین ترتیب، ارز مورد نظر در ابتدا صعود می کند ولی پس از آن به سرعت فروخته شده و نزول می کند.
با این حال نباید فراموش کنیم که هیچ چیز در بازار، تصادفی نیست.
گزارش اشتغال را بعنوان داده های اقتصادی ما در نظر بگیرید. شرکت های سرمایه گذاری بسیاری مانند سیتی بانک و مورگان استنلی وجود دارند که پیش بینی خود را در رابطه با داده های اقتصادی، منتشر می کنند.
اگر پیش بینی اکثریت مبنی بر مثبت بودن داده ها باشد معامله گران فارکس شروع به خرید ارز مورد نظر و یا بستن موقعیت های فروش خود در بازار می کنند.
این قیمت گذاری (بالا رفتن قیمت) ممکن است در طی چندین روز قبل از تاریخ انتشار یا در روز انتشار خبر، ایجاد شود. اگر اخبار، طبق پیش بینی ها یک گزارش قوی را منتشر کند، قیمت با توجه به اخبار مثبت، یک جهش کوچک را تجربه می کند.
سپس معامله گرانی که در طی این قیمت گذاری (صعود قیمت) نقش داشته اند (خرید کرده اند) سود خود را شناسایی می کنند (ارز را می فروشند). در نتیجه نرخ ارز به سرعت ریزش می کند.
بدین ترتیب، یک معامله گر باینری آپشن که معاملات خود را بر پایه اخبار انجام می دهد، ممکن است در زمان هایی که بازار خشم خود را نشان می دهد دچار زیان های متوالی گردد.
بنابراین در چنین شرایطی اعتقاد به اینکه بازار بالاخره در یک مرحله بایستی باز گردد، موجب می شود تا معامله گر، کل سرمایه خود را از دست بدهد.
در زیر، نمونه ای از این سناریو را به شما نشان خواهیم داد که طی آن معامله گرانی که با توجه به اخبار از روش مارتینگل استفاده می کرده اند دچار ضررهای سنگین شده اند.
نمودار دلار آمریکا / ین ژاپن (USD/JPY)
استراتژی مارتینگل – جفت ارز دلار/ین
بانک ژاپن تصمیم گرفت که برنامه “کاهش کمی (QE)” خود را افشاء کند که موجب فروش قابل توجه ین در مقابل سبدی از ارزهای دیگر شد. در طی برنامه QE، بانک ژاپن با خرید اوراق قرضه از بازار آزاد موجب افزایش عرضه پول در اقتصاد می شود.
اما معامله گران مارتینگل که تصمیم گرفتند بر روی USD/JPY با سر رسیدهای دورتر وارد معامله فروش (Put) شدند به دام افتادند. دو برابر کردن اندازه معامله در جهت قبلی (فروش) غیر از زیان های سرسام آور، نتیجه دیگری نداشت.
مارتینگل و تحلیل تکنیکال
جهت بررسی موضوع می خواهیم از اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI) و همچنین سطوح حمایت و مقاومت استفاده کنیم.
اندیکاتور RSI نشان می دهد که چه زمان، بازار در شرایط اشباع خرید یا اشباع فروش قرار دارد.
جهت یادآوری، زمانیکه اندیکاتور به زیر 30 نزول می کند بازار در وضعیت اشباع فروش قرار دارد و زمانیکه بالای 70 است، بعنوان اشباع خرید در نظر گرفته می شود.
همچنین سطح حمایت، سطحی است که نمودار نتوانسته حداقل دو بار به پایین تر از آن نزول کند. سطح مقاومت نیز سطحی است که قیمت نتوانسته حداقل دو بار به بالاتر از آن صعود کند.
RSI، سطوح حمایت و مقاومت بر روی نمودار رسم می شوند. اگر قیمت به سطح حمایت برسد و RSI در محدوده اشباع فروش باشد، همزمان گزارش های مثبت اقتصادی منتشر شود، شانس با صعود نرخ ارز خواهد بود. آیا این بهترین شرایط برای اعمال استراتژی مارتینگل است؟
هیچ معامله گری نمی تواند در همه معاملات موفق باشد. با وجود استراتژی های معاملاتی و تحلیل های بینادی و تکنیکالی باز هم زمان هایی وجود دارد که بازار بر خلاف شما حرکت می کند.
زمانیکه یک زیان اتفاق می افتد بسیاری از معامله گران نمی توانند این زیان را بپذیرند. بنابراین سعی می کنند تا با بالا بردن لوریج یا اندازه معامله ، آن را جبران کنند. این مسائل روانشناختی در بازار موجب می شود تا بسیاری از معامله گران از سرمایه گذاری خود دست بکشند.
سیستم مارتینگل با تشویق برای دو برابر کردن سایز معامله جهت پوشش زیان معامله قبل و رسیدن به سود، موجب تشدید اثرات روانی زیان می شود. نتیجه این کار همانطور که تصور می کنید می تواند ویران کننده باشد.
استراتژی مارتینگل این قانون را دنبال می کند که رخدادهای گذشته نمی تواند در پیش بینی آینده نقشی داشته باشد. این قانون، کاملا مخالف با اصول تحلیل تکنیکال است.
زمانیکه شما معاملات باینری آپشن را با استفاده از تحلیل های بنیادی و تکنیکالی انجام می دهید، چرا زیان یک معامله را نپذیرید و بدون دو برابر کردن حجم معامله، به دنبال یک معامله بهتر نباشید؟ این شما را از یک زیان قابل توجه و اندوه ضرر معامله دور خواهد کرد.
تفاوت بسیاری بین شرط بندی و معاملات باینری آپشن وجود دارد. اگر شما معامله را همانند شرط بندی می بینید، نرخ موفقیت شما همانند یک قماز باز معمولی خواهد بود.
با بکارگیری استراتژی های بنیادی و یا تکنیکی و همچنین مدیریت ریسک محافظه کارانه می توانید موفقیت خود را در بازارهای جهانی افزایش دهید.
زمانیکه معامله باینری شما با سود پایان می یابد پاداش معامله از معامله گران ناموفق تامین می شود. بنابراین جهت پرداخت به معامله گران موفق، بایستی دیگر معامله گران به معاملات زیان ده خود ادامه دهند. پس بهتر است با بکارگیری استراتژی مناسب در دسته دوم قرار نگیرید.
نتیجه گیری
در بازارهای مالی، معامله کردن تنها بخشی از موفقیت است. مدیریت سرمایه و ریسک نیز بخش های دیگر موفقیت را تشکیل می دهند.
در استراتژی مارتینگل مدیریت ریسک در معامله رعایت نمی شود. زیرا با هر بار زیان، حجم معامله دو برابر می شود. بدین ترتیب ممکن است حجم به اندازه ای بزرگ شود که درصد قابل توجهی از سرمایه شما تنها در یک معامله سرمایه گذاری شود و این با قوانین مدیریت ریسک، همخوانی ندارد.
با این حال می توانید این استراتژی را تعدیل کنید تا ریسک معاملات شما به یک سطح قابل قبول برسد. برای مثال می توانید حداکثر تعداد معاملات متوالی را برای خود مشخص کنید.
همچنین با ترکیب مارتینگل با دیگر استراتژی ها ممکن است به نتیجه مطلوبی برسید. پس فراموش نکنید که معامله گری یک هنر است و شما می توانید یک استراتژی ناکارا را به یک استراتژی سودآور تبدیل کنید.
اگر این مطلب براتون مفید بود امتیاز تله ای به نام مارتینگل بدین!
برای امتیاز روی ستاره ها کلیک کنید
امتیاز 4.2 / 5. تعداد آرا 19
شما اولین نفری هستید که به این پست امتیاز میدین!
چگونه نمودار قیمت را در تایم فریم های مختلف تحلیل کنیم؟
الگوی هارمونیک سایفر (Cypher) و استراتژی معاملاتی آن
ساسان پرهون
کارشناسی حسابداری- دارای گواهینامه های حرفه ای سازمان بورس- پنج سال سابقه فعالیت در کارگزاری بورس با سمت معامله گر کالا و اوراق بهادار
دیدگاه شما